مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری

فصل دوم سریال وکیل لینکلن‌سوار (The Lincoln Lawyer) مانند فصل اول حول و حوش یک جنایت خاص می‌گردد – در اینجا، قتل میچل باندورانت، یک بساز و بفروش طماع و بالقوه فاسد در لس‌آنجلس که می‌کوشد بخش‌های بزرگی از شهر را از خود کند.

ما هرگز این مرد را نمی‌بینیم (یا حداقل در پنج اپیزود اول فصل جدید که ششم ژوئیه از نتفلیکس پخش ‌شد). پای هیچ بیوه یا بچه‌های عزادار در میان نیست. چهره باندورانت فقط روی تعدادی از بیلبوردها است؛ بنابراین مرگ او بیشتر به یک معما می‌ماند تا یک تراژدی، گره‌ای که وکیل مدافع، میکی هالر (مانوئل گارسیا رولفو) باید باز کند و درگیر آن شود.

 مانوئل گارسیا رولفو
مانوئل گارسیا رولفو

«وکیل لینکلن‌سوار» در این فضا به‌خوبی عمل می‌کند. قتل خارج از دوربین فردی که برای ما اهمیتی ندارد، به قهرمان سریال اجازه می‌دهد از هر لحاظ خوب باقی بماند، با پی‌رنگی بیشتر با محوریت «چه کسی به زندان می‌رود؟» تا «چه کسی مرده است؟». یک نکته مخاطرات را بیشتر می‌کند: کسی که به خاطر مرگ باندورانت محاکمه می‌شود، لیزا ترامل (لانا پاریلا) است، زنی که میکی در شروع فصل جدید با او آشنا می‌شود و خیلی زود با او گرم می‌گیرد.

سریال در این نابسامانی شکوفا می‌شود. «وکیل لینکلن‌سوار» زمانی در بهترین حالت خود قرار دارد که گارسیا رولفو می‌تواند بین لبخندِ از روی دلباختگی- پسرانه خود و برخی تاکتیک‌های حقوقیِ به لحاظ اخلاقی سؤال‌برانگیز، در نوسان باشد. فصل دوم به لطف حضور شخصیت لیزا و مشکلات قانونی او، نزدیکی میکی به دو همسر سابقش – مگی مک‌فرسون (نو کمبل) و لورنا کرین (بکی نیوتون) و برخی نکات بازمانده از فصل اول، فرصت‌ زیادی برای این کار به او می‌دهد.

نو کمبل و مانوئل گارسیا رولفو
نو کمبل و مانوئل گارسیا رولفو

این حلقه – میکی و زنان اطراف او ازجمله جَز رِیکول در نقش ایزی لِتس، راننده‌اش – است که سریال را خاص می‌کند. در اینجا ما با بزرگسالان زیادی با گذشته‌های متفاوت روبرو هستیم که همگی تلاش می‌کنند کاری را انجام دهند که درست است، عشق و خوشبختی را بیابند، از هم حمایت کنند و همدیگر را بپذیرند. آن‌ها تصمیم‌های دشوار می‌گیرند و مرتکب اشتباهات دل‌خراش می‌شوند؛ و این هم امیدبخش و هم بزرگسالانه است – این داستانی درباره بلوغ نیست، بلکه بیشتر داستان آدم‌های بالغ است.

میکی با بازی گارسیا رولفو هر جا می‌رود با خود جذابیت می‌برد، اما این آسیب‌پذیری اوست که واقعاً برایش امتیاز دارد. او محشر و بی‌غل و غش است، با شیطنت‌های کافی که در همه حال شخصیت او را جالب نگه می‌دارد. لورنا با بازی نیوتون نیز بازیگوشی و سخت‌گیری را با هم تلفیق می‌کند و جذابیت خود را به نمایش می‌گذارد. مگی با بازی کمبل، فرد کاملاً بالغ این جمع است که باید تصمیم‌های دشوار بگیرد و پیامدهای آن را بپذیرد، اما نق‌نقو نیست – او میکی و خودش را خیلی خوب می‌شناسد، همین‌طور مرزهایی را که برای ایجاد یک رابطه کاری دوستانی و در عین حال حضانت مشترک دخترشان به آن‌ نیاز دارند.

آنگوس سمپسون
آنگوس سمپسون

متأسفانه «وکیل لینکلن‌سوار» – که پنج اپیزود دوم آن سوم اوت نمایش داده می‌شود – تمرکز خود را در این نقطه حفظ نمی‌کند. نیمه اول فصل دوم، زمان زیادی را به دنیس «سیسکو» وویچیکوفسکی (آنگوس سمپسون)، کارآگاه خصوصی میکی و نامزد لورنا اختصاص می‌دهد (انتخاب سمپسون برای این نقش به طور وحشتناکی اشتباه است). سیسکو که سابق بر این عضو یک گروه خلاف‌کار موتورسوار بود، هنوز موتور خود را دارد و سعی می‌کند کارهای خوبی کند، اما با صدای بیش‌ازحد خشن و زمخت – بدون هیچ خطر یا جذابیت – و نماهای کلیشه‌ای که دائم عینک آفتابی خود را از چشمانش برمی‌دارد و می‌زند، خیلی مضحک به نظر می‌رسد.

بنابراین بله؛ «وکیل لینکلن‌سوار» تمام عناصر خود را به‌خوبی مدیریت نمی‌کند، اما آن‌قدر موفق هست که یک سرگرمی لذت‌بخش و پرزرق و برق فراهم ‌کند. نکته سریالی مانند «وکیل لینکلن‌سوار» این است که در درجه اول قرار است سرگرم‌کننده باشد – جذاب هرچند در مواردی احمقانه، متکی بر پی‌رنگ، با کشش متقابل ستاره‌های خود که از صفحه‌نمایش تابش می‌کند. اگر سیسکو را کنار بگذاریم، «وکیل لینکلن‌سوار» به این وعده عمل می‌کند.

 لانا پاریلا و مانوئل گارسیا رولفو
لانا پاریلا و مانوئل گارسیا رولفو

بخشی از فریبایی سریال در نوع تصویربرداری آن است. در اینجا لس آنجلس یک شخصیت است؛ شهر هیچ‌وقت به‌اندازه آنچه از منظره بالکن میکی دیده می‌شود، خوب به نظر نمی‌رسید. تماشاگران شاید به نسخه‌ دیگری از لس آنجلس – با آسمان آبی، درختان نخل و ساختمان‌های بلند – عادت کرده باشند، اما «وکیل لینکلن‌سوار» به چند نکته درست درمورد شهری اشاره می‌کند که به‌دفعات به تصویر کشیده شده، مواردی که در خیلی از تولیدات دیگر اشتباه تعبیر می‌شود – این واقعیت که لس آنجلس بسیار «لاتین» است.

ما از شهری حرف می‌زنیم که بعد از پایتخت مکزیک، بیشترین جمعیت مکزیکی‌تبار در دنیا را دارد، جایی که حداقل نیمی از آن لاتین است؛ و درحالی‌که به نظر می‌رسد بخش زیادی از هالیوود این واقعیت را نادیده می‌گیرد (یا فعالانه نفی می‌کند)، «وکیل لینکلن‌سوار» برای این مسئله ارزش قائل می‌شود. به لهجه میکی توجه کنید. او در خیلی موارد اسپانیایی حرف می‌زند. او درمورد تخصص اسپانیایی‌ها با لاتین‌تبارهای دیگر بحث می‌کند. این نکته در غذاهایی که شخصیت‌ها می‌خورند، نام خیابان‌ها و شخصیت‌های فرعی سریال مشهود است.

 جز ریکول و بکی نیوتون
جز ریکول و بکی نیوتون

این جزئیات کوچک «وکیل لینکلن‌سوار» را به سریالی که قرار بوده است منحصراً برای مخاطبان لاتین‌تبار باشد، تبدیل نمی‌کند. سازندگان سریال آن را سیاسی یا حتی جدی نمی‌کنند. آن‌ها بافت و بارقه‌ای از رئالیسم اضافه می‌کنند و شخصیت‌های ما را در کلان‌شهر چند نژادی خود به زمین می‌گذارند و اجازه می‌دهند آزادانه پرونده‌های جنایی را حل کنند، با هم در ارتباط نزدیک باشند و نقشه‌های دور از ذهن خود را اجرا کنند. این یک مجموعه تلویزیونی به سبک کارهای قدیمی است و فرمول آن که با زیرکی به‌روز و اجرا شده است هنوز کارآمد است.

بهای موفقیت

مانوئل گارسیا رولفو که با سریال «از غروب تا بامداد» و فیلم‌هایی چون «هفت دلاور»، «قتل در قطار سریع‌السیر شرق»، «بیوه‌ها» و این اواخر «مردی به نام اتو» برای تماشاگران چهره‌ای آشناست، جذابیت بازی در نقش شخصیت پرزرق و برق و مغرور میکی هالر را تفاوت کامل او با شخصیت خودش می‌داند.

بازیگر ۴۲ ساله متولد گوادالاخارا در مکزیک می‌گوید: «فکر نمی‌کنم من اصلاً شبیه میکی باشم. برای همین بازی در این نقش خیلی سرگرم‌کننده است. من به‌نوعی خجالتی هستم و این شخصیت اجازه می‌دهد از بخشی از وجودم استفاده کنم که این‌ ویژگی را ندارد.»

فصل اول «وکیل لینکلن‌سوار» از روی «عدالت خیابانی»، دومین رمان از مجموعه کتاب‌های مایکل کانلی ساخته شد که پیش‌ازاین و در سال ۲۰۱۱ مبنای فیلمی سینمایی با بازی متیو مک‌کانهی شد. میکی در فصل اول با گذراندن ماه‌ها دوران نقاهت بعد از یک سانحه موج‌سواری و متعاقب آن اعتیاد به مسکن، با دفاع از یک کارآفرین میلیاردر حوزه فناوری که به قتل همسرش و معشوق او متهم شده است، یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های دوران کاری خود را بر عهده می‌گیرد و نتیجه آن پرونده او را به دوران اوج خود برمی‌گرداند.

 مانوئل گارسیا رولفو
مانوئل گارسیا رولفو

گارسیا رولفو می‌گوید: «فصل دوم – که یک اقتباس آزاد از رمان «پنجمین شاهد» کانلی در ۲۰۱۱ و چهارمین کتاب از مجموعه «وکیل لینکلن‌سوار» اوست – بامزه، پرتنش و هیجان‌انگیز است. شما میکی را در صدر اخبار و تصویر او را روی صفحه اول مجلات می‌بینید. او حالا پرطرفدارترین وکیل در لس آنجلس است.»

کسب و کار هالر حالا بسیار پررونق است. دفتر کار او خیلی تغییر کرده و حسابی شیک شده است. فضای اداری او دستخوش تغییراتی درخشان شده که به گفته میکی «بهای موفقیت است»، اما طولی نمی‌کشد که او بار دیگر خود را در شرایط دشوار می‌بیند.

گارسیا رولفو می‌گوید: «موفقیت بعضی وقت‌ها واقعاً بد است و شما را کور می‌کند. فکر می‌کنم این اتفاقی است که در فصل دوم برای میکی می‌افتد. او واقعاً احساس قدرت می‌کند که باعث مخدوش شدن قضاوتش در دادگاه و بی‌توجهی به سرنخ‌هایی می‌شود که اگر در چنین موقعیتی نبود، قطعاً به آن‌ها توجه می‌کرد.»

گارسیا رولفو با وجود «غرور بیجا» میکی، جنبه‌های «آسیب‌پذیر» و «انسانی» شخصیت او را تحسین می‌کند و می‌گوید: «خیلی واقعی به نظر می‌رسد. شما می‌توانید از چنین شخصیتی و در این مورد، از اشتباه او خیلی چیزها یاد بگیرید.»

برای لانا پاریلا، بازیگر نقش لیزا ترامل، مالک و سرآشپز محبوب یک رستوران شلوغ در لس آنجلس که به قتل میچل باندورانت، بساز و بفروش بدنام متهم می‌شود، بازی در این نقش یک تلاش کاری متفاوت بود.

لانا پاریلا
لانا پاریلا

بازیگر ۴۵ ساله متولد نیویورک که تبار پورتوریکویی-ایتالیایی دارد، می‌گوید: «من هفت سال در سریال “روزی روزگاری” نقش یک ملکه اهریمنی را بازی کردم و در سریال “چرا زنان می‌کشند” هم نقش یک شخصیت منفی را داشتم؛ بنابراین لیزا در فصل دوم “وکیل لینکلن‌سوار” به نظر چیزی خارج از هر دو قلمرو می‌آمد و این برای یک بازیگر واقعاً خوب است – این که در انتخاب نقش‌ها تنوع را رعایت کند. بلافاصله از دیدگاه خلاقانه مجذوب این شخصیت شدم، چون قرار بود نقش کسی را بازی کنم که قبلاً هیچ‌وقت بازی نکرده بودم.»

پاریلا درباره این که چرا لیزا و میکی این‌قدر مجذوب هم می‌شوند، می‌گوید: «فکر می‌کنم به دلایل مختلف به سمت هم کشیده شده‌اند. یکی، به‌نوعی ارتباط فرهنگی است. ضمن این که شوق و عشق هر دو به غذا آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد، اما ارتباط کاری جدید لیزا و میکی و این که میکی وکالت او را به عهده می‌گیرد، رابطه عاشقانه‌شان را دچار چالش می‌کند که با ناامیدی همراه است. آن‌ها نمی‌توانند مثل قبل با هم باشند – حداقل در شرایط فعلی – و باید رابطه حرفه‌ای خود را حفظ کنند.»

او یکپارچگی ارتباط بین لیزا و میکی را ناشی از درک درست نویسندگان سریال از فرهنگ لاتین می‌داند و می‌گوید: «گاهی به مانوئل می‌گفتم احساس می‌کنم نویسنده‌ها مگس‌های روی دیوار خانه‌ام هستند، چون بعضی از حرف‌هایی که لیزا می‌زند، دقیقاً همان چیزهایی است که من در زندگی واقعی می‌گویم. واقعاً بخشی از دی‌ان‌ای من است. فکر می‌کنم برای مانوئل هم خیلی طبیعی بود، چون فرهنگ‌ لاتین تا حد زیادی بالنده است.»

یایا داکوستا یکی دیگر از بازیگران جدید «وکیل لینکلن‌سوار» است. او در فصل دوم نقش آندریا «اندی» فریمان، دادستان جنایی رعب‌انگیز و بی‌رحم پرونده لیزا به عهده دارد که مصمم است او را پشت میله‌های زندان قرار دهد. شاید میکی داغ‌ترین وکیل لس‌آنجلس باشد، اما آندریا تحت تأثیر جاذبه او قرار نمی‌گیرد. او همچنین با مگی همسر سابق میکی دوست است و حتی او را تشویق می‌کند دفتر حقوقی خودش را راه‌اندازی کند.

 یایا داکوستا و مانوئل گارسیا رولفو
یایا داکوستا و مانوئل گارسیا رولفو

داکوستا ۴۰ ساله که متولد نیویورک است، اما تبار لاتین‌ دارد، درباره این که چه چیزی باعث شد نقش آندریا را بازی کند، می‌گوید: «وقتی متن‌ سریال را خواندم با شخصیت آندریا ارتباط برقرار کردم. به خودم گفتم: “خدای من، این زن چقدر سرسخت است.” بازی در نقش او به من اجازه داد به‌جایی بروم که واقعاً هیچ‌وقت به خودم اجازه نداده‌ام، چون ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که در آن بیشتر وقت‌ها زنان به خاطر اعتمادبه‌نفس بیش‌ازحد و هوش و قدرت زیاد محکوم می‌شوند، درحالی‌که مردان برای همین چیزها تشویق می‌شوند. آندریا فریمان به هیچ‌کدام از این حرف‌ها اهمیت نمی‌دهد.»

داکوستا، آندریا را زنی «خودسر و ستیزه‌جو» توصیف می‌کند که اصلاً نگران تاکتیک‌های میکی در دفاع از موکلش نیست. او می‌گوید: «آن‌ها پیش‌ازاین چند بار به مصاف هم رفتند و آندریا هیچ‌وقت شکست نخورده است. او همیشه اعتمادبه‌نفس دارد، اما این را هم می‌داند که پرونده جدید قوی‌تر است و وکیل مقابل او قوی‌تر شده است.»

مانوئل گارسیا رولفو
مانوئل گارسیا رولفو

 او درباره تعامل بازیگوشانه میکی و آندریا در خارج از صحن دادگاه می‌گوید: «قطعاً در پس پرده چیزی در جریان است، چون در غیر این صورت، چرا کسی باید این‌قدر از خودش انرژی بگذارد؟ مثل بچه‌مدرسه‌ای‌ها که سربه‌سر هم می‌گذارند و بگومگو می‌کنند، اما در خفا از هم خوششان می‌آید. فکر نمی‌کنم آندریا و میکی لزوماً چنین حسی به هم داشته باشند، اما قطعاً سطحی از بازیگوشی در میان است. شبیه یک مسابقه بوکس است. کدام یک از این شخصیت‌ها برنده می‌شود؟ چرا آندریا به او نگاه شیطانی می‌اندازد؟»

منبع: rogerebert.com، نتفلیکس

تماشای سریال وکیل لینکلن‌سوار در نماوا