مجله نماوا، یزدان سلحشور
یک. شاید کمتر کسی فکر میکرد که سریال «ریچر» که پس از فیلمهای «ریچر» ساخته شد، بتواند موفقتر از این فیلمها [با بازی «تام کروز»] عمل کند اما این اتفاق را در فصل اول شاهد بودیم و حالا در نهایت حیرت، محبوبیت روزافزون این سریال اکشن را شاهدیم که حتی منتقدان سینمایی را هم جذب خود کرده؛ فصل اول، از منتقدان Rotten Tomatoes نود و دو درصد رضایت را کسب کرده بود، اما فصل دوم رکورد زد و ۹۸ درصد رضایت را به دست آورد؛ شخصاً البته، فصل اول را بیشتر دوست داشتم به دلیلِ آن قهرمان تنهایش که یکجورهایی آدم را یاد قهرمان «اولین خون» میانداخت [First Blood، اولین فیلم از سری فیلمهای رمبو که در سال ۱۹۸۲ به کارگردانی تد کاچف و بازیگری سیلوستر استالونه روی پرده رفت. قهرمان اصلی داستان جان رمبو سرباز کهنهکاریست که به تازگی از جنگ ویتنام برگشته و در وطن خودش، وصلهی ناجوری تلقی میشود و عصیان میکند. فیلم با ۱۵ میلیون دلار بودجه ساخت و حدود ۱۲۵میلیون دلار فروش، موفق شد جایگاه سیزدهمین فیلم پرفروش در گیشه داخلی را به دست آورد] اما در فصلِ دوم، «سوپرمن» فصل اول، دیگر تنها نیست و او را در جمع «لیگ عدالت» میبینیم [Justice League، عنوان تیمی ابرقهرمانی در کتابهای کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دیسی کامیکس است. لیگ عدالت توسط نویسنده گاردنر فاکس خلق شده که برای اولین بار در مجموعه کمیک شجاع و جسور (مارس ۱۹۶۰) حضور پیدا کردند. هفت عضو اصلی تیم متشکل از: سوپرمن، بتمن، آکوامن، فلش، گرین لانترن، مارشن منهانتر و واندر وومن است.
فهرست اعضای این تیم در طول زمان دستخوش تغییر شده که شامل بسیاری از شخصیتهای جهان دیسی همچون اتم، بلک کنیری، سایبورگ، گرین ارو، گردباد سرخ، ایلانگیتد من، پلاستیک من، پاور گرل، سوپرگرل، هاوکگرل، هاوکمن، کاپیتان مارول/شزم، متامورفو و زاتانا و استارگرل است]؛ اگر تصورتان این است که این قیاس، فقط تمثیلیست، در اشتباهاید! واقعاً در فصل دوم ما با یک «لیگ عدالت» روبروییم که تقریباً مطمئنم سازندگان فصل دوم، حرکتشان به سمت مهندسی این تشابه، عمدی بوده تا مخاطبانِ حداکثری را جذبِ فصل دوم کنند گرچه خوشبختانه، به رغم این تشابه، فصلِ دوم هنوز اثری جنایی-اکشن و واقعگراست و حتی تا حدودی سیاسی که به گمان من، نوعی ضدِ حمله «دمکراتها» علیه «جمهوریخواهان» هم محسوب میشود در چند قدمی انتخابات امریکا. [عملاً سازندگان این فصل، برای دستیابی به یک اکشن واقعی در جهان واقعی، مدلِ سری سینمایی «مأموریت غیرممکن» را اجرا کردهاند که حضور «تام کروز» در آن سری فیلمها، به طور کنایی، فصلِ دوم سریال را به فیلمهای «ریچر» با بازی «تام کروز» متصل کرده است؛ در واقع، در فصل دوم، سوپرمن و بتمن و هاوکگرل و واندر وومن، دیگر لباس اَبَرقهرمانی به تن ندارند و تمام مأموران امنیتی را هم دور انگشتشان میچرخانند!]
دو. آنچه فصل دوم را به اثری سیاسی بدل کرده، فقط مواجهه گروه «جک ریچر» با سیاستمداران فاسد نیست [که از اتصالِ مستقیم آنان به «جمهوریخواهان» اجتناب شده] بلکه علاوه بر آن، حضور شخصیتِ شروریست که به طور مستقیم از فیلم «روز شغال» به وام گرفته شده [The Day of the Jackal به کارگردانی «فرد زینهمان» و بر اساس رمانی به همین نام و نوشتهی «فردریک فورسایت» و محصول بریتانیا و فرانسه؛ در این فیلم ادوارد فاکس نقش آدمکشی با نام مستعار شغال را بازی میکند که اجیر میشود تا در تابستان سال ۱۹۶۶ رئیسجمهور فرانسه «شارل دوگل» را ترور کند] و در آن فیلم هم به «دستراستیها»ی فرانسه خدمت میکند. ارجاعاتِ متعددی به فیلم درخشان «زینهمان» در فصل دوم «ریچر» وجود دارد از حذفِ جاعلِ پاسپورت گرفته تا تغییر هویتهای سریالیِ تروریست این فصل و… همگی هم خلاقانه و در خدمت «بازآفرینیِ» -نه «بازتولیدِ»- یکی از جذابترین تریلرهای سیاسی-جناییِ تاریخ سینما.
سه. ببینیم منتقدان دربارهی این فصل چه نوشتهاند:
ملانی مک فارلند [منتقد برتر]: کارآگاهان فرهیخته به سبک «آگاتا کریستی» ممکن است در حال حاضر بر [جریان] سرگرمی[سازی] غالب باشند، اما «ریچر» به اضطراب گسترده ضد نظام [حاکم] که هم لیبرالها و هم محافظهکاران را در بر میگیرد، میچسبد.
گریم بلوندل [منتقد برتر]: «آلن ریچسون» نه تنها «[جک] ریچر»ی بینقص با حضوری ترسناک است، بلکه راه درستی را هم با طنز مورد نیاز شخصیت ارائه میدهد.
شبهرا گوپتا [منتقد برتر]: داستانسرایی در فصل دوم «ریچر» [رکنِ] اساسیست، اما کار را بدون اتلاف وقت انجام میدهد و همه چیز همانطور است که باید باشد.
آگلایا برلوتی: فصل دوم «ریچر» نقصهای فیلمنامه فصل اول را بهبود میبخشد و همچنین جاهطلبانهتر میشود. نتیجه یک سریال اکشن است که ادای احترامی به طرفداران حماسه ادبیست.
پت استیسی: [ریچر] در حال شکلگیریست که حتی واضحتر و بهطور ظالمانهتر سرگرمکنندهتر از اولی، عالی است.
درک سانته: پس از بررسی فصل، من هنوز هم از طرفداران پر و پا قرص «آلن ریچسون» به عنوان این شخصیت محبوب هستم. او داستان را پیش میبرد و طرفداران واقعی، چیزی ارزشمند برای گذراندن این تعطیلات خواهند داشت؛ بنابراین به آن نمره B+ میدهم.
اندرو موری: فصل دوم «ریچر» شروع فوق العادهای دارد؛ با این حال، تاثیرگذارتر، پیچ و تاب جدید شخصیت اصلیست که به نظر میرسد یک چرخش جدید و با طراوت در فرمول آشنای اکشن سنگین ایجاد کند.
شین رایان: «ریچر» قرار نیست دنیا را به جای بهتری تبدیل کند، اما همانطور که گریز پیش میرود، به نظر من هر یک از کتابهای مصور احمقانهای را که هر سال توسط کارخانه[های] فیلمسازی تولید میشود، شکست میدهد.
کایل فاول: در جایی که فصل اول، بیشتر، بر واقعیت مبتنی بود، این فصل مانند یک زمین بازی ژانر به نظر میرسد، جایی که «ریچر» مانند یک شخصیت بی عیب و نقص و توقفناپذیر عمل میکند.
آمون وارمن [منتقد برتر]: فصلی قویتر، خندهدارتر و بهشدت سرگرمکنندهتر از مراسم افتتاحیه آن. جای تعجب نیست که [ساختِ] فصل سوم، قبلاً چراغ سبز گرفته است.
چارلی ریجلی: «ریچر» تنها یکی از بزرگترین نمایشهای اصلی Prime Video نیست؛ همچنین یکی از بهترینهای آن است. «ریچسون» در بهترین حالت خود قرار دارد و توسط بازیگران و گروهی از ستارگان احاطه شده که تمام تلاش خود را میکنند تا درام اکشنی را خلق کنند که طرفداران تلویزیون، بسیار دلتنگ آن هستند.
آرون پترسون: «لی چایلد» [خالق شخصیت «ریچر» و سری رمانهای او. («لی چایلد» تا کنون بیست و دو عنوان از مجموعه «جک ریچر» را خلق کرده و شانزده کتاب از این مجموعه به نامهای قتلگاه، تا پای مرگ، قلاب، آخرین مهمان، اکو در آتش، سوءقصد، وسوسه انتقام، دشمن، یک شلیک، راه سخت، بدشانسی و دردسر، غریبهای در شهر، دوازده نشانه، ۶۱ ساعت، لانه زنبور و رابطه با ترجمه «محمد عباسآبادی» توسط کتابسرای تندیس در ایران به چاپ رسیده)]، قهرمان اکشن یک فرد متفکر را برای اعصار مختلف خلق کرده است، و در فصل دوم، «آلن ریچسون» تفسیر خود را برای خوانندگان و غیرخوانندگان به طور یکسان کامل کرده است و دوباره یکی از بهترین برنامههای تلویزیونی سال را ارائه میدهد.
چهار. نمیدانم چرا هر وقت قرار است با سریال موفقی روبرو باشیم حتماً باید بخشی از جهان «شنود» در آن باشد [The Wire، مجموعهای جنایی-درام آمریکایی که در داخل و اطراف بالتیمور مریلند تنظیم و تولید و توسط نویسنده و خبرنگار سابق پلیس «دیوید سیمون» نوشته شده است. نخستین قسمت این مجموعه در تاریخ ۳ژوئن ۲۰۰۲ از شبکه اچبیاو پخش شد و در تاریخ ۹ مارس ۲۰۰۸ در پنج فصل و ۶۰ قسمت به پایان رسید. هر فصل از وایر جنبههای مختلف شهر بالتیمور را معرفی میکند که شامل تجارت غیرقانونی مواد مخدر، سیستم مدرسه، رسانههای خبری و … میشود. «شنود» توسط بسیاری از منتقدان به عنوان یکی از بزرگترین سریالهای تلویزیونی در تمام دوران توصیف شده است] در فصل دوم «ریچر»، همچنان حضور «دومنیک لامباردوتزی» درخشان است و مشخص است که اصلاً نمیخواهد به حضورش در «شنود» بسنده کند.
پنج. فصل دوم «ریچر» غیر از بازی درخشان «رابرت پاتریک» و شوخیهای متنوعاش، یک شوخی جالب هم در مورد تاریخ سینما دارد؛ شخصیتی که «پاتریک» نقشاش را بازی میکند از آدمکشی که مأمور تعقیب «ریچر» کرده، میشنود که همتیمیِ «ریچر» از نام جعلی «سارا کانر» استفاده کرده و وقتی آدمکش میپرسد که «اسمش را شنیدهای؟»، «پاتریک» جواب میدهد: «من چه میدونم کدوم خریه!» و «سارا کانر» نام شخصیتِ زن «نابودگر ۲» است که «پاتریک» با بازی نقشِ شرور آن فیلم، به شهرت رسید!
تماشای فصل دوم سریال «ریچر» در نماوا