مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
اگر فقط یک کارگردان باشد که به معنای واقعی کلمه – مانند فیلمهایش باشد، او سوفیا کوپولا است. سینماگرِ حالا ۵۰ ساله، صدای ملایم و دلنشینی دارد که بلافاصله شما را به یاد کارهای او میاندازد. کوپولا اغلب فیلمهایی میسازد که حال تماشاگر را خوب میکند، و شما را به محیطهای ظریف میبرد، چه فضای ابهامآمیز «گمشده در ترجمه» باشد یا حومههای آفتابسوختهی اولین فیلم بلند او در مقام کارگردان، «خودکشی باکرهها» (۱۹۹۹).
فیلمهای متفکرانه او با فیلمهای پدر معروفش فرانسیس فورد کوپولا، مانند «پدرخوانده» و «اینک آخرالزمان»، فاصله دارد. به همین ترتیب، او عاری از شور و هیجان پسرعموی بازیگرش، نیکلاس کیج است. او به یکی از سلسلههای فیلمسازی بزرگ سینمای آمریکا – رومن برادرش و جیا برادرزادهاش است – تعلق دارد، اما کارهای سوفیا بهخودیخود برجسته است و او را بهعنوان یکی از رؤیاییترین کارگردانان نسل خود مطرح کرده است.
او در ۲۲ سال گذشته، هفت فیلم ساخت و خود را بهعنوان یک نویسنده و کارگردان با صدای منحصربهفرد مطرح کرد. کوپولا برای فیلمنامه «گمشده در ترجمه» (۲۰۰۳)، دومین فیلم بلند خود، برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه شد. «جایی» (۲۰۱۰) جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز را برد. و بازسازی «فریبخورده» در سال ۲۰۱۷ در جشنواره فیلم کن، جایزه بهترین کارگردانی را برای او به همراه آورد. «خودکشی باکرهها» در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره کن نمایش داده شد و «ماری آنتوانت» دیگر ساخته او در ۲۰۰۶ یکی از فیلمهای بخش مسابقه اصلی کن بود، و «حلقه بلینگ» در ۲۰۱۳ در بخش نوعی نگاه کن روی پرده رفت.
حتی فیلمهای شکستخوردهای مانند «ماری آنتوانت» از نو ارزیابی شدهاند. او میگوید: «فکر میکنم خوب است چیزهایی که در زمان خود عجیب ارزیابی میشدند، حالا ارزش پیدا کردهاند.»
وقتی در نیمههای سال ۲۰۲۰، همزمان با همهگیری کرونا و در دوران قرنطینه با کوپولا صحبت کردیم – ابتدا با زوم، بعد با تلفن – او در پاریس بود، یک تغییر صحنه از نیویورک، شهری که با خانواده خود، شوهر موسیقیدان فرانسویاش توما مارس و دخترانش رمی، ۱۴ ساله و کوزیما، ۱۰ ساله در آن زندگی میکند. «نگران آمدن به اینجا بودم چون شنیدم تعطیل شده است. اما این کاملاً طبیعی است. اینجا خوب و آرام است.»
درواقع، او از کووید -۱۹ فرار کرده بود. کوپولا میکس صدای را تازهترین فیلمش، ادیسه کمدی «با یخ اضافه» (On the Rocks) را قبل از قرنطینه به پایان رساند، و درحالیکه فیلم از ۲ اکتبر ۲۰۲۰ توسط ای۲۴ بهطور محدود در سینماها اکران شد، او برای پخش آنلاین نیز با اپل تیوی پلاس قرارداد بست و فیلم از ۲۳ اکتبر همان سال از آن طریق به نمایش درآمد. او میگوید: «من برای جنبه عمومی تماشای گروهی یک فیلم در سالن سینما ارزش قائل هستم، اما در شرایطی که بسیاری از ما این روزها در خانه هستیم، احساس میکنم همه ما در حال حاضر به چیزی برای تماشا نیاز داریم.»
«با یخ اضافه» برای پخش آنلاین فیلم مناسبی است. کوپولا میگوید «یک فیلم آسان برای تماشای راحت در خانه» است. «فیلمی حماسی نیست که لازم باشد روی یک پرده بزرگ یا چیزی شبیه آن ببینید.» به او میگویم که فیلم را درحالیکه روی تخت دراز کشیده بودم، دیدم و کوپولا تأیید میکند. «در پاریس یک شبکه تلویزیونی به اسم د کامفورت چنل هست که من و همسرم آن را تماشا میکردیم. هر بار که روی این کانال میروی، میدانی یک کمدی رمانتیک پخش میشود که برای وقتی حال خوشی نداری، مناسب است.»
فیلم جدید کوپولا نزدیکترین فاصله را به داستانهای نیویورکی وودی آلن دارد. رشیدا جونز (از سریال «پارکها و تفریحات») نقش لورا را بازی میکند، نویسندهای که با مادر بودن، کار و ازدواج دست و پنجه نرم میکند. لورا شک دارد که شوهرش، دین (مارلون وِیِنز) به او خیانت میکند، و با اصرار پدرش فیلیکس (بیل موری) که در کار خرید و فروش آثار هنری است، سعی میکند از کار دین سر دربیاورد. کوپولا میگوید: «بهنوعی ایدهای مضحک است که سعی کردم با واقعبینی به آن نزدیک شوم.» به عبارت دیگر، «با یخ اضافه» یک کمدی اسکروبال کلاسیک است.
ممکن است فیلمی سبک باشد، اما کوپولا همچنین میخواست به مادر بودن، و سازشهایی که ناگزیر انجام میدهید، نگاه کند. «فقط سعی میکنم بهجایی برگردم که در آن لحظه از زندگیام بودم، وقتی بچههایم کوچکتر بودند… آن سازگاری. فکر میکنم وقتی شما پدر یا مادر میشوید، یک بحران هویت پیدا میکنید و فکر میکردم منطقی است که لورا اگر در این شرایط قرار دارد، بتواند آنقدر آسیبپذیر و ناامن باشد تا با نقشه دیوانهوار پدرش همراه شود.»
تغییر زندگی «از این که بتوانی تمام شب بنویسی تا حالا که مجبوری صبح زود از خواب بیدار شوی» به موضوعی در میان او و دیگر دوستان هنرمند او تبدیل شد. آیا کوپولا پس از بچهدار شدن نگران بود که بخت خود را از دست بدهد؟ او پاسخ میدهد: «نه، هرگز چنین تصوری نداشتم، اما شما بهآرامی درک میکنید که چطور باید بیشتر وقت خود را تنظیم کنید. و این بهنوعی در مقابل یک هنرمند قرار دارد، جایی که نیاز دارید فقط از این شاخ به آن شاخ بپرید. این چیزی نیست که بتوانید در عرض یک ساعت انجام دهید. برای هر فرد خلاق، این یک سازگاری قطعی است.»
در اینجا، نقطه قوت، پیوستن مجدد کوپولا با موری است، که در فیلم «گمشده در ترجمه» که تنها نامزدی اسکار او تابهحال را به همراه داشت، در نقش بازیگری که روزگارش به سر آمده و در هتلی در توکیو با دانشجویی با بازی اسکارلت جوهانسون، لاس میزند، بازی کرد. دوستی آنها ادامه پیدا کرد. کوپولا حتی موری را در چند سال بعد در کمدی موزیکال «یک کریسمس خیلی موریوار» (۲۰۱۵) کارگردانی کرد. او میگوید: «فکر میکنم همه ما در حال حاضر به کمی بیل موری احتیاج داریم! او بسیار خوشقلب است و به طریقی که منحصر به خود اوست، بسیار بامزه است.»
اگرچه موری جذابیت کمدیِ ذاتی خود را به شخصیت خود در «با یخ اضافه» تزریق میکند، کوپولا میگوید که فیلیکسِ خانمباز با بازی او همچنین از نسل قدیمی مردانی است «که مارتینی مینوشند و سیگار میکشند». کوپولا آشکارا آگاه است که در جهان پس از جنبش #MeToo، چنین دایناسورهای پدرسالار، جایگاه خوبی ندارند. او میگوید: «انتقادات زیادی به آنها وارد است… آنها در زندگی مدرن نمیگنجند.»
جذابیت بیشتر فیلم به خاطر پویایی ارتباط «پدر و دختری» است که قبلاً نیز در کارهای کوپولا ظاهر شد – چه پدرِ بیشازحد مراقب (جیمز وودز) در فیلم «خودکشی باکرهها» یا بازیگر بیبند و بار (استیون دورف) فیلم «جایی» که دوباره به فرزند ۱۱ ساله خود، با بازی ال فانینگ میپیوندد. حتی اپیزود «زندگی بدون زوئی» از فیلم «داستانهای نیویورک» (۱۹۸۹) که کوپولا فیلمنامه آن را با پدرش نوشت، درباره دختری است که سعی میکند مادر و پدرش را که جدا از هم زندگی میکند، آشتی بدهد.
او میگوید: «گمان میکنم این برای من یک موضوع بزرگ است، اما فکر میکنم شاید برای بسیاری از زنان، این مسئله تأثیر زیادی در شکلگیری ارتباط با مردان دارد، و احتمالاً داشتن یک شخصیت پدرگونه. این چیزی است که بهویژه در ذهن من هست، اما فکر میکنم یک مورد جهانی است.»
بااینوجود، پدر کوپولا همچنان تأثیر بسیار زیادی بر او دارد. او با علاقه خاطر میآورد که کوپولای پدر در سالهایی که سوفیا در کالیفرنیا بزرگ میشد، او را «به جاهایی میبرد که بچهها معمولاً نمیروند». «او به من یاد داد چگونه در یک کازینو تاسبازی کنم!»
آیا سوفیا وسوسه شد از پدر خود برای ترسیم شخصیت فیلیکس استفاده کند؟ او میگوید: «او اصلاً شبیه شخصیت بابای من نیست، اما فکر میکنم عشق بین آنها و پیوند بین آنها… وقتی فیلیکس مثل یک بچه با او صحبت میکند … اینها از زندگی من میآید. شخصیت پدر در این فیلم درواقع ترکیبی از شخصیتهای مختلف است. شخصیت بابای من نیست. بابای من نیست، اما مطمئناً شما برای این که سعی کنید فیلمتان واقعی و متصل باشد، از چیزهای در زندگی خود استفاده میکنید.»
پدر سوفیا، که حالا ۸۲ ساله است، «پدرخوانده قسمت ۳» (۱۹۹۰) را برای سیامین سالگرد اکران فیلم از نو تدوین کرد. سوفیا میگوید: «او واقعاً از این کار خوشحال بود.» سوفیا در نوجوانی در نقش مری کورلئونه، دختر مایکل کورلئونه (آل پاچینو)، جایگزین وینونا رایدر شد که از پروژه کنار رفت. بازی او در فیلم در آن زمان با انتقادهای زیادی روبرو شد. سوفیا اذعان میکند: «برای من سخت است که خود ۱۸ سالهام را ببینم. زمان زیادی گذشته است، اما این که خودت را با آن بدن چاق ببینی، حس غریبی دارد… انگار که یک آدم دیگر است.»
کوپولا پسازآن، تلاش کرد صدای خود را پیدا کند، چه با بازی در موزیک ویدیوی «عمیقتر و عمیقتر» (۱۹۹۲) مدونا در کنار اودو کییر، یا طراحی یک خط لباس در ژاپن با کیم گوردون نوازنده. این ترستون مور از گروه آلترناتیو راک سانیک یوث بود که به کوپولا توصیه کرد رمان «خودکشی باکرهها» نوشته جفری یوجینیدس را بخواند، اگرچه داستان پنج دختر مستعد خودکشی دقیقاً «یک موفقیت تجاری» را نوید نمیداد.
او میگوید: «وقتی کار را شروع میکردم، واقعاً سخت بود که فیلم را به پایان برسانم.» حتی بعدازآن، برای سالها، کوپولا در سینمای آمریکا حس یک زن تنها را داشت. او احساس میکند هالیوود تغییر کرده و بهتر شده است؟ حالا زنان بیشتری در پشت و جلوی دوربین حضور دارند؟ او سرش را تکان میدهد: «بله. از دو دهه پیش که من کارم را شروع کردم، خیلی چیزها تغییر کرده است. و بنابراین فکر میکنم همه این گفتوگوها برای داشتن دیدگاههای بیشتر، مطمئناً مفید است.»
تفاوت حقوق مردان و زنان چی؟ موضوعی که پاتریشیا آرکت بعدازاین که ۲۰۱۵ جایزه اسکار خود را دریافت کرد صراحتاً به آن اشاره کرد؟ آیا این مشکل حل شده است؟ کوپولا میگوید: «میدانم که درمورد این مسئله صحبت شده است. درمورد این که چقدر واقعاً تغییر کرده است تحقیق نمیکنم. امیدوارم تغییر کرده باشد. برای من سخت است که درباره کار خودم بگویم، اما، البته، امیدوارم که واقعاً و عملاً تغییر کند.»
پروژه بعدی او چیست؟ اقتباس از «The Custom of the Country»، داستان تراژدی-کمدی ادیت وارتون درمورد ارتقای اجتماعی که در ۱۹۱۳ منتشر شد. این پروژه که در مرحله پیشتولید قرار دارد، اولین حضور کوپولا در عرصه تلویزیون است و در قالب یک سریال کوتاه پنج اپیزودی برای اپل تیوی پلاس ساخته میشود. کوپولا میگوید: «این کتابی است که همیشه دوستش داشتم. این یکی کمتر شناختهشده است، اما برای کسانی که کار او را میشناسند بسیار محبوب است.» نگاهی از گوشه چشم به دنیا از طریق یک رمان تحسینشده. این دقیقاً مناسب سوفیا کوپولا است.
منبع: ایندیپندنت (جیمز ماترام)