مجله نماوا، ایلیا محمدینیا
سریال شبکه مخفی زنان در ژانر کمدی و تاریخی را شاید بتوان متفاوتترین مجموعه طنز در شبکههای خانگی و در عین حال چالشیترین پروژه تولیدی در این عرصه دانست. داستان مجموعه، شکل روایت و نوع طنز جاری در آن در مرحله پیش تولید اثر، اگر در بهترین حالت از منظر تولید شامل فیلمنامه، بازیگری، طراحی صحنه و لباس، کارگردانی و سایر عوامل فنی اتفاق بیفتد گویای پروژهای است که ریسک بالای تهیه کننده و سرمایه گذار برای ساخت آن را میطلبید. چرا که پیشنهاد تازه به تماشاگر و دعوت به تنوع مزاجی آنها و در نهایت خرق عادت تماشاگری که برخلاف مجموعههای تلویزیونی حال بابت دیدن پول میدهد در نتیجه حق انتخاب را برای خود بیشتر از دیدن یا ندیدن مجموعههای تلویزیونی قائل است، اساسا امر سادهای نیست؛ آن هم تماشاگری که سالهاست رایگان برنامههای تلویزیونی دیده و ذهنش در غالب اوقات با سطح متوسط آثار پخش شده به ویژه در سال های اخیر خو کرده است. در نتیجه میداند از یک مجموعه کمدی فقط خنده میخواهد و از یک مجموعه تاریخی روایتی سرراست و بیتکلف.
مجموعه «شبکه مخفی زنان» البته نه آن است و نه این. همچنان که از چند قسمت ابتدایی مجموعه بر میآید ما با اثری در حوزه کمدی درام تاریخی مواجه هستیم که البته جنس کمدی آن نیز فرسنگها با کلیشههای ذهنی تماشاگر ثابت و تربیت شده برنامهها و نمایشهای تلویزیونی فاصله دارد.
افشین هاشمی با درک این شرایط بیآنکه بخواهد امتیاز و باجی به تماشاگر مجموعهاش بدهد تا بلکه مجموعهاش به هرحال پرمخاطب و پرتماشاگر شود (که میدانیم اگر برنامه یا مجموعهای در بخش خصوصی اینجا شبکه نمایش خانگی با بالاترین کیفیت ساخته و عرضه شود اما مخاطب چندانی نداشته باشد کارگردان و فیلمنامهنویس اثر تا مدتها امکان فعالیت در این بخش را نخواهند داشت چون با آن سابقه پیشنهادی هم به آنها نخواهد شد و البته شاید این اقتضای این عرصه است) تماشاگرش را به ضیافت تازهای با طعمی خاص که اگر با حوصله دیده شود، چشمنواز و گوشنواز است دعوت میکند.
همچنان که در سطور بالا ذکرش رفت این اتفاق به جهت آنکه برخلاف تلویزیون باید برای دیدنش پولی پرداخته شود جسارتی ستودنی میطلبید که گویا سرمایهگذار و تهیهکننده مجموعه «شبکه مخفی زنان» آن را داشتهاند.
چند قسمت ابتدایی مجموعه که بیشتر به معرفی شخصیتها گذشته اندازه و استاندارد طنز خود را به تماشاگرش نشان داده است؛ اینکه تماشاگر دنبال خندههای ممتد و کشدار نباشد، اقتضای داستان هم همین است مجموعه با توجه به داستانی که در بستر مجموعه روایت میشود ظرفیتی بیش از این برای خندان ندارد که همه آنچه بیننده نظارهگر آن است درامی تلخ است که نویسنده و کارگردان به مدد چاشنی کمدی تنها خواستهاند بار تلخی آن را کم کنند.
اینکه در جامعه مرد سالارانه چگونه حق دختران نادیده گرفته میشود، اینکه زنان تنها برای پسرزا بودن احترام مییابند، اینکه استعداد دختران آن یکی که متن سخت فرانسوی را ترجمه میکند و دیگردخترانی که دنبال کشف دارویی جدید دست به آزمایش میزنند، اینکه چگونه عرصه نمایش و موسیقی جولانگاه سانسورچیانی است که نه سوادش را دارند و نه در منصب درستی نشستهاند. اینکه هر جنبش آزادی خواهی یا در قالب حاکمیتی باید تعریف شود که البته دیگر حنبش نیست و یا اینکه محکوم به فناست. اینکه …. همه و همه تلخی بیپایانی است که تنها به مدد لبخندی کمرنگ قابل هضم میشود.
مجموعه «شبکه مخفی زنان» با همان تیتراژ ابتدایی و پایانی و بخش «آنچه که گذشت» نشان از تفاوت داد. دیالوگهای فیلمنامه به قاعده و دلنشین هستند. بازیها اندازه و استانداردند، لااقل توی ذوق نمیزنند هر چند گفته میشود جنس بازیها و حتی میزانسنها تئاتری است باید گفت انتخاب این جنس بازی بازیگران نشان از درک مناسب کارگردان و بازیگران از فیلمنامهای دارد که قرار نیست مواجهه تماشاگر با آن همچون مجموعههای تاریخی تلویزیونی باشد.
نکته مهم و با اهمیت در مواجهه با مجموعه «شبکه مخفی زنان» آن است که مجموعههای اینچنینی بیش از هر اثر و مجموعهای نیاز به حوصله و مکث مخاطبش دارد. در واقع مکث حلقه مفقوده تماشاگری است که سالهاست همه چیز را در غالب مجموعههای تلویزیونی این سالها، دمدستی و سادهانگارانه دریافت کرده و حال، حوصله و دقت نظر گذشته را ندارد. اگر تماشاگر کمی مکث را چاشنی دیدن این مجموعه کند نتیجه آن حتما دلنشین خواهد بود.