مجله نماوا، یزدان سلحشور
یک. مخاطبانِ سینما، معمولاً با دو انتخابِ متضاد روبرویند: اول.برو فیلمی را ببین که ارزش دیدن دارد اما نمیشود با آن، از عصرِ یک روز تعطیل لذت برد! دوم. برو فیلمی را ببین که ارزش دیدن ندارد اما عصر یک روز تعطیل را میتواند مثل چیپس یا ذرت بوداده، به یک «زمانِ مفرح» بدل کند! [همان طوری که میدانید تمام غذاهایی که برای بدن سماند، خوشمزهتر از غذاهای سالماند! بچهها چون دنبال لذتاند، همیشه دنبال غذاهای سمیاند!]
دو. فیلمهای کمی در تاریخ سینما بودهاند [منظورم از دوران کلاسیک به بعد است] که هر دو خصوصیت را با هم داشتهاند. حالا در نهایت ناباوری «سیاهچالها و اژدهایان: افتخار در میان دزدان» بدل به چنین فیلمی شده [البته به اندازه آثار کلاسیک خوب نیست اما همان مسیر را دنبال میکند] فیلمی که فیلمنامهی پخته اما بسیار فشردهای دارد و به دلیل اینکه شاید فیلمهای خیلی بلند، تماشاگران فعلی را پس میزند، زماناش، کمتر از زمانِ معمول برای یک روایت پرحجم در سینماست. [احتمالاً، بهراحتی و بدون ملالانگیز بودن، میتوانست بدل به فیلمی بالای ۴ ساعت شود که حفرههای رواییاش هم ترمیم میشد یا با رویکرد آثار تلویزیونی فعلی –که دستِ کمی از آثار سینمایی ندارند- بدل به سریالی هشت قسمتی شود با امتیازی بالا در IMDb.] به هر حال، شخصاً منتظر انتشار نسخهی کاملتری از آن، در آیندهای نزدیک یا دورم! [مثل آثاری که در زمان اکران سینمایی با همین زمانِ حدود ۱۳۵ دقیقهای منتشر شدند و بعدها، نسخهی بالای ۲۱۰ دقیقهایشان منتشر شد که ابداً هم «اطناب» نداشت.]
سه. این فیلم بر اساس بازی سنتیِ «سیاهچالها و اژدهایان» شکل گرفته که در دوران خود –پیش از دوران تسلط بازیهای رایانهای-، بازی موفقی بود [یک بازی خیالپردازانه که با نقش آفرینی دور یک میز انجام میشود. «سیاهچالها و اژدهایان» توسط گری گیگاکس و دیو آرنسون طراحی شد و از سال ۱۹۷۴ تاکنون منتشر میشود. این بازی ماجراجویانه برای ۳ تا ۱۰ نفر و حتی بيشتر طراحی شده و دارای چندین سناریو است و برخلاف بازیهای جنگی سنتی، به هر بازیکن اجازه میدهد شخصیت خود را بسازد تا بتواند به جای آرایش نظامی، شخصیت اصلی خود را بازی کند. شما برای انجام این بازی به شخصی به نام ارباب سیاهچال (dungeon master) نیاز دارید تا بازی را پیش ببرد. او صاحب اختیار و راوی بازیست. در این بازی شخصیتها اصطلاحاً یک مهمانی تشکیل میدهند و با یکدیگر بازی میکنند. بازیکنان با کمک هم مراحل را حل میکنند، درگیر جنگ میشوند و پول و اطلاعات جمعآوری میکنند. بسته به انتخاب ارباب سیاهچاله، بازی میتواند انتهایی نداشته باشد و حتی تا هشت سال هم ادامه پیدا کند] و نوعی ارثیه، از قرن بیستم، برای دوستدارانِ بازی در قرن حاضر است. بر اساسِ این بازی، پیش از این سه فیلم ساخته شده [Dungeons & Dragons/ ۲۰۰۰، Dungeons and Dragons: Wrath of the Dragon/ ۲۰۰۵ و Dungeons & Dragons ۳: The Book of Vile Darkness / ۲۰۱۲] که هیچ کدام، حال و روز خوشی در جدول امتیازدهی IMDb ندارند و نکته جالب توجه قضیه این است که به رغمِ شکستِ تجاری در گیشه [به جز فیلم سوم که مستقیماً وارد بازار پخش ویدئویی شد و در نتیجه، آمار فروشِ دقیقاش در دست نیست] به مدت ۱۲ سال، در قالبِ یک «سهگانه سینمایی» تولید و منتشر شدند. [دنیای سینما واقعاً دنیای شگفتانگیزیست! آدم اصلاً فکر نمیکند که کمپانیهای فیلمسازی، سرِ تصاحبِ زنجیرهای از شکستهای تجاری، وارد دعوای حقوقی در دادگاه شوند اما چنین اتفاقی افتاده! ساخت «سیاهچالها و اژدهایان: افتخار در میان دزدان» از سال ۲۰۱۳ مراحل مختلفی را در روند توسعه طی کرد و بعد از این که برادران وارنر پیکچرز دو شرکت هاسبرو و یونیورسال پیکچرز را در دعوای حقوقی بر سر حق انتشار سینمایی این اثر در دادگاه شکست داد، روند توسعهاش آغاز شد. مدتی بعد پارامونت پیکچرز ساخت فیلم را بر عهده گرفت.] با چنین پیشینهای، فیلم جدید، احتمالِ شکستاش بیشتر از احتمال موفقیتاش بود و صادقانه بگویم که بعد از انتشار اخبارِ این فیلم، انتظارِ فیلم قابلِ توجهی را نداشتم با این همه، دنیای سینمای تجاری، همیشه آدم را ناامید نمیکند!
چهار. «سیاهچالها و اژدهایان: افتخار در میان دزدان» در دورانِ زمینگیری گیشه [پس از چند سال درگیری سینما با «همهگیری کووید ۱۹»و خانهنشینی مخاطبان]، در بازار فروش، موقعیت خوبی را به دست آورد گرچه نمیتوان با توجه به بودجه سنگین ۱۵۰ میلیون دلاریاش، فروشاش را موفقیتآمیز ارزیابی کرد [موفقیتآمیز در حدی که هزینهها را به طور کامل پوشش دهد] با این همه تجربه ثابت کرده که چنین آثاری در سیستم پخش خانگی، نه تنها از فروش گیشه خود پیشی میگیرند که به طور غافلگیرکنندهای، بدل به موفقیت تجاری هم میشوند. منتقدان البته در مقابل، با استقبال از فیلم، «هدایای نظری» قابل توجهی را تقدیماش کردهاند که در نتیجه، فیلم، صاحب امتیازی قابل توجه [نود درصدی آرای مثبت] شده در سایت مطرح و تخصصی «Rotten Tomatoes» [که پوست فیلمهای دیگر را در آن میکَنند!]؛ که چکیدهاش، میشود این:
ریچارد روپر [شیکاگو سان تایمز]: «کریس پاین و میشل رودریگز در یک فیلم فانتزی که به طرزی ماهرانه، اکشنی پرمخاطره، درامی گرم و کمدیای هوشمندانه را متعادل میکند، ترکیب فوقالعادهای دارند.»
ونلی ما [مجله امپایر استرالیا]: «کریس پاین بازیگری هوشمند است، چرا که او نه تنها حسن نیت را به ارمغان میآورد، بلکه خودسرانه و بیتفاوت، حس شوخ طبعی خود را نیز به [به مخاطبان] هدیه میدهد.»
بیلگه ابیری [نیویورک تایمز]: «[این فیلم] کار فیلمسازانیست که میدانند بهترین راه برای جدی گرفتن چنین چیزهایی این است که اصلاً آن را جدی نگیرید و با آن سرگرم شوید! فیلمهای دیگر میتوانند از آن یاد بگیرند.»
آلیسون رز [FlickDirect]: «گرانت [هیو گرانت] در به تصویر کشیدن شخصیتهای جذاب و در عین حال شرور مهارت دارد و فورج نیز [نام نقشاش در فیلم] از این قاعده مستثنی نیست.»
سارا مارس [Lainey Gossip]: «اگر نوع فیلمهای اکشن و فانتزی صادقانهای را که در دهه هشتاد [دهه ۱۹۸۰] میدیدیم از دست دادهاید، [دیدن این فیلم یک تجربه] بسیار خوب است.»
داگلاس دیویدسون [Elements of Madness]: «گلداستاین و دیلی [نویسندگان و کارگردانان فیلم] راهی برای تبدیل یک داستان آدمربایی به یکی از بهترین کمدیهای سال و همینطور دهه پیدا کردهاند؛ آنها چیزی ساختهاند که تازهکارهای رومیزیِ [اشاره کنایی به بازی سنتی «سیاهچالها و اژدهایان» که توسط بازیکنان دورِ میز انجام میشود] مثل من را به هیجان میآورد تا ببینند چه چیزی در آینده [پیش] خواهد آمد.»
وندی ایدی [آبزرور]: «یک فیلم خانوادگی، سرگرمکننده و شورشی که [خوشبختانه مثل بخش اعظم آثاری که این روزها شاهدش هستیم] بهطور دردناکی از مجموعه کتابهای مصور خارج نشده، مانند آخرین تهمانده خمیردندانی که مدتهاست تمام شده!»
پنج. ترکیب کمدی، اکشن و فانتزی این فیلم، واقعاً جالبِ توجه است گرچه در مواردی، یادآور آثار مارول یا سری «جنگ ستارگان» است اما باید به این نکته اشاره کرد که این آثار، خود، زیرمجموعهی آثار فانتزی و ارزانقیمت سریالهای سینمایی دورانِ صامت و بعدها، دوران ناطقاند و «سیاهچالها و اژدهایان: افتخار در میان دزدان»، بیش از گرتهبرداری از این آثار، مدیونِ همان آثار فانتزی و ارزان و البته پرطرفدار سینمای صامت و پس از آن ناطق است.
شش. پاپن و گرانت، هر دو بازیهای درخشانی را از خود در این فیلم به نمایش گذاشتهاند. گرانت هم، دوباره ثابت کرده که چقدر در ارائهی نقشهای منفی، موفق است! راستی! چرا از اولاش در نقشهای منفی بازی نمیکرد؟!
تماشای «سیاهچالها و اژدهایان: افتخار در میان دزدان» در نماوا