مجله نماوا، علیرضا نراقی
عنصر ابهام ارتباط مخاطب با اثر هنری را به امری چالشبرانگیز بدل میکند. ابهام از یک سو کارکردی زیباشناختی و جذبکننده دارد و از سوی دیگر می تواند گیج کننده باشد و مخاطب را در تاریکروشنای عناصر پیدا و پنهان برسازنده اثر سردرگم کند؛ سردرگمی هم منتهی به کسل شدن و قطع ارتباط مخاطب با اثر میشود. واضح است که به سبب تکیه سینما بر عینیت و داستان-گویی مبتنی بر کنش، چالش کارکرد ابهام در این هنر دشواریهای بیشتری دارد. به بیان دیگر مرز ظریف و باریکی میان ابهام و گنگی وجود دارد که کار کردن با عناصر ناواضح و مفاهیم دیر یاب را دشوار میکند.
فیلم مرموز و چندلایه «سوختن» ساخته لی-چانگ دونگ در سال ۲۰۱۸ نمونه جالبی از کار با ابهام است. ابهام در انگیزهها، انگارهها و حتی کنشها برجسته است، میزان صحنههایی که داستان را واضح میکند از لحظات پراکندهای که گرههای ذهنی و وضعیت زیستی آدمها را متناقض جلوه میکند کمتر است. شخصیتها با گفتهها، سکوت و رفتارهای خود بیشتر در تلاش هستند تا خود را پنهان کنند و آشکار سازی اغلب در خلال این پنهانکاریها همچون خطوط باریک نور با تردید به چشم میخورند و صحنه های مختلف را به یکدیگر متصل میکند. «سوختن» بر اساس داستان «انبارسوزی» نوشته هاروکی موراکامی ساخته شده است، اما در حس و حال و نمایاندن احساسات نهفته فیلم وامدار داستان دیگری به همین نام از ویلیام فاکنر است. فیلم درباره جوانی به نام لی جونگ سو (یو آه این) است که در شهر پاجو کره جنوبی زندگی میکند. شهری شمالی در مرز میان دو کره که صدای تبلیغات حکومت کره شمالی برای جذب مردم شمالی کره جنوبی مدام از بلندگوها شنیده میشود. جونگ سو نویسندگی خلاق خوانده و میخواهد نویسنده شود؛ تنها زندگی میکند و درگیر پرونده پدرش است که متهم به اعمال خشونت است. روزی جونگ سو هنگام تحویل یک جنس با شین هائه می (جئون جونگ سئو)، همسایه و همکلاسی دوران کودکی خود روبرو میشود. بی آنها ارتباطی شکل میگیرد و هائه می از جونگ سو میخواهد در مدتی که او به آفریقا سفر میکند، مراقب گربهاش باشد.
هائه می از سفر آفریقا با یک مرد جوان اسرارآمیز و ثروتمند به نام بن (استیون یون) باز میگردد- کسی که در فیلم با ظرافت و هوشمدی جالب توجهی توسط جونگ سو با گتسبی شخصیت مرموز کتاب «گتسبی بزرگ» مقایسه میشود- بن در نقطه تحول فیلم افشا مینماید که اشتیاقی جنونآسا به ایجاد حریق دارد که البته ما متوجه میشویم که ممکن است پوششی برای کنشی خشنتر و شومتر باشد. خط خشونت از پدر جونگ سو، تا خود او و بن در فیلم ادامه دارد و به شکلی رازآلود به مسئله محوری بدل میشود و اساساً مایههای سیاسی اجتماعی فیلم را نیز به شکلی باریک و جزئی نگر به هم متصل میکند. خط دیگر مسئله جنون است که در دل خود ابهامی ذاتی را حمل مینماید. تقریباً همه شخصیتها به نوعی دچار وهم و فضای ذهنی غبارآلودی هستند که همچون تکههایی از نشانههای رفتاری و گفتاری در فیلم بروز پیدا میکند. به طور مشخص هائه می به عنوان کاراکتر زن اصلی که حلقه واسط ارتباطات و به حرکت در آوردن کنشها و درام اثر است حس و حال غلیظی از وهم و جنون را در خود دارد و نشانگان اسطورهای و پر افسونی را به فضای اثر وارد میکند؛ عنصری جذاب که در عین ایجاد ابهام و لایههای متعدد تأویل پذیر در اثر، فضا و فرم فیلم را به وجود آورده است.
دوربین لی چانگ-دونگ دوربینی پر تحرک است که بیشتر روی دست حرکت میکند و در هر پلانی به شکلی چرخان میان شخصیتها همچون همان حس مرموزِ افسونگر سیال است. این دوربین ذهنی شده گاه حتی در نقطه دید شخصیت (Pont of View Shot) قرار میگیرد و گویی با ورود به ذهن شخصیت اصلی تصویر تماشاگر از واقعیت آنچه دیده میشود را دچار تردید و تزلزل میکند. این عملکرد دوربین همان فضاسازی است که افسون و راز را به تار و پود اثر میدوزد و ذهن مخاطب را بیدار و تیز در روند اثر غرق مینماید. در عین تحرک یادشده، دوربین حاوی نوعی از سکون هم هست که بیشتر بر آمده از لحظاتی از سکوت است که خود راز را تقویت و ابهام را دامنهدارتر میکند.
همانطور که اشاره شد «سوختن» اقتباسی است از یک داستان کوتاه موراکامی اما زمان فیلم نزدیک به ۱۵۰ دقیقه است و ما هیچگاه این حس را نداریم که داستان کش پیدا کرده یا مصالح پیش بردش ته کشیده است. این موفقیت کم نظیر در اقتباس، به دلیل لایههای مختلفی است که در فیلم ایجاد شده است. این لایهها از بستر روانشناختی تا معانی اجتماعی را به داستان وارد کرده است و فضا و تصویر ساخته شده از قصه را به فراتر از کلمات و جهان موراکامی گسترش داده است.
«سوختن» از آثار درخشان، نخبهگرا و تأمل برانگیز سینمای کره جنوبی در سالهای اخیر است که با وجود ستایشهایی که نصیبش شد، آنقدر که باید دیده نشد. اما عناصر متعدد و پیچیده فیلم باعث میشود که پس از تماشا اثر در گوشه ذهن مخاطب به مثابه سؤالی جدی باقی بماند.
تماشای آنلاین فیلم «سوختن» در نماوا