مجله نماوا، علیاصغر کشانی
«دردسر هری» کجای آثار هیچکاک است
«دردسر هری» محصول کمپانی پارامونت و متعلق به دوران میانی و شکوفایی هیچکاک پس از فیلمهای «طلسمشده»، «بدنام»، «طناب»، «بیگانگان در قطار»، «حرف ام را به نشانه مرگ بگیر» و «پنجره عقبی» است؛ او بعد از «دردسر هری»، فیلمهای «مردی که زیاد میدانست»، «مرد عوضی»، «سرگیجه»، «روانی»، «شمال از شمال غربی» و «پرندگان» را ساخت. فیلمنامه «دردسر هری» با اقتباس از رمان جک تروِراستوری نوشته شد و فیلمبرداریاش بلافاصله در همان روز پس از اتمام فیلم «دستگیری یک دزد» آغاز شد، چرا که هیچکاک میخواست «دردسر هری» را در وِرمونت در شرق آمریکا فیلمبرداری کند، یعنی دقیقا هنگامی که درختان اندک اندک رنگ پاییزی به خود میگیرند؛ اثری رنگی که وقتی برگها از سبزی به زردی و از زردی به قرمزی تغییر کردند فیلمبرداریاش آغاز و با طی ۳۱ روز فیلمبرداری، کار تدویناش همزمان با فیلم «دستگیری یک دزد» انجام شد و هر دو فیلم با هم به پایان رسید.
ماجرا از چه قرار است
«دردسر هری» اثری کمدی پیرامون دردسرهایی است که گرداگرد یک جسد (شاید خیلی از ایرانیها را یاد فیلم «شب قوزی» ساخته فرخ غفاری تولید ۱۹۴۳خورشیدی و ۱۹۶۴ میلادی بیاندازد که ۹ سال پس از ساخت «دردسر هری» ساخته شده) اتفاق میافتد. فیلمی پیرامون جسدی در جنگلی آرام و خودمانی (به ظاهر در یکی از دهکدههای انگلستان) که توسط پیرمرد دریانوردی در حال شکار خرگوش کشف میشود و او که فکر میکند خودش آن را مورد اصابت گلوله قرار داده در پی خاک کردن جسد بر میآید، همسر هری (جنیفر)، یک نقاش و بعد هم یک زن که هر کدام تصور میکنند به هری صدمه زده و باعث مرگ او شدهاند تلاش میکنند او را دفن کنند. در حقیقت فیلم ماجرای جسدی را روایت میکند که با مزاحمتش نظم زندگی عادی مردم خونسرد روستا را به هم ریخته و فیلم تبدیل به یک شوخی منحصر به فرد با مرگ در میان آثار هیچکاک میشود و او هم از فرصت استفاده کرده و آن را به اوج رقیق شدن تعلیق در آثارش تبدیل میکند.
در ابتدای فیلم وقتی پیرمرد دریا نورد (با بازی ادموند گوئن) تصور میکند هری را کشته و با کمک دوستش او را به خاک می سپارند، بلافاصله پس از دفن به خاطر میآورد که او فقط سه گلوله داشته و چون سه خرگوش شکار کرده، متوجه میشود که قتل کار او نیست و از دوستش میخواهد نبش قبر کنند؛ این موقعیت خوفناک که هیچکاک آن را به سرگرم کنندهترین حالت ممکن ارائه میکند، تبدیل به نمونه اعلایی از هنر هیچکاکی میشود (هیچکاک در گفتوگو با فرانسوا تروفو منتقد و فیلمساز فرانسوی گفته برخلاف آلمانیها که مرگ را جدی میگیرند و هیچگاه با آن شوخی نمیکنند، فیلمهایی که با اجساد شوخی میکنند مورد علاقه مخاطبان انگلیسی هستند)؛ جایی هم جنیفر (همسر هری که ابتدا فکر میکند با بطری شیر به سر هری زده و هری اینگونه مرده است) و سام که در بینابین ماجرا دلباخته هم شده و خیلی جلو رفتهاند، در مییابند که برای ازدواج به گواهی مرگ هری نیاز دارند و بار دیگر جسد هری از خاک در میآید.
اگر دوست دارید اولین بازی شرلی مک لین را ببینید
ساختار روایی، فضاسازی و بازیها به اتمسفری که باید پرتنش باشد در فیلم رنگی از آرامش و بیقیدی میدهد، بخصوص بازی منحصر به فرد و شیرین و خواستنی «شرلی مک لین» دختر ویرجینیایی هالیوود که اولین حضورش در این فیلمِ بخصوص از پارامونت (در نقش جنیفر روگرز) نامزدی جایزه بفتا برای بهترین بازیگر نقش اول زن را برای او به همراه دارد، جایزهای که ۵ سال بعد با بازی در فیلم «آپارتمان» بیلی وایلدر نصیب مک لین میشود. مک لین بعدها انواع جوایز و نامزدیها را برای بازیهایش در اسکار، ونیز، گلدن گلوب، بفتا و منتقدان نیویورک برای «ایرما خوشگله»، «گامبی»، «زن ضربدر هفت»، «نقطه عطف»، «حضور»، «شرایط مهرورزی» (اسکار)، «مادام سوشاتسکا» و «کارت پستالهایی از لبه پرتگاه» به دست آورد. آخرین بازی شرلی ۸۷ ساله تاکنون در سال ۲۰۱۴ و در فیلم اسا و فرد (السا هِیز) بوده است.
و بالاخره اگر دنبال حواسپرتی، خوشبینی و سر به هوایی هستید
«دردسر هری» اثری درباره آدمهای بهظاهر ساده اما نگران، سبک عقل اما حساس، حواسپرت اما دوراندیش، حسابگر اما خوشبین و خودبین اما خوششانس است. فیلمی که در عین بهرهگیری از مابازاءهای لذتبخش و غیرقابل پیشبینی، در پی نشان دادن زیست پر از فریبندگی در عین ناآگاهی، بیوجدانی در عین عاقبتاندیشی و مصمم بودن در عین سر به هوایی است. فیلمی شگفتانگیز اما به ظاهر فاقد شگفتی، اثری که در نگاه اول عاری از نوآوریهای ساختاری و بار معنایی جدی (به سبک فیلمهای کالت دوره آمریکایی هیچکاک چون «سرگیجه» و «شمال از شمال غربی») اما پر از اصالت هیچکاکی، سرشار از طنز و بلاهت، با شخصیتهای بیتفاوت و لبریز از جهانبینی، بحران، فانتزی و تجربهگرایی است. اثری که گرچه به تفرعنگرایی دیگر آثار هیچکاک چون «پرندگان»، «پرده پاره» و «توپاز» نمیرسد، اما کششهای دراماتیک، پنهان و مفرحی دارد که نمونهاش را در کمتر فیلمی از او میتوان پیدا کرد.