مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
اگر میتوانید، همین الان عینک آفتابیتان را بزنید، کت چرم را بیرون بیاورید و برای یک مهمانی مثل سال ۱۹۹۹ دوباره آماده شوید – زیرا «ماتریکس» رسماً بازگشته است. لانا واچوفسکی – کارگردان – به دنیایی (مجازی) برگشته است که با خواهرش لیلی در سهگانه کلاسیک سایبرپانک خود شامل «ماتریکس»، «ماتریکس ۳: انقلابهای ماتریکس» (۲۰۰۳) و «ماتریکس ۲: بارگذاری مجدد» (۲۰۰۳) خلق کردند.
این بار لانا بهتنهایی روی صندلی کارگردانی «ماتریکس ۴: رستاخیزها» (Matrix Resurrections) نشسته است. چهارمین فیلم از مجموعه فیلمهای «ماتریکس» که کیانو ریوز و کری آن ماس را در نقشهای نئو و ترینیتی بازمیگرداند، آماده است ذهن (و حالا قلب شما را) را دوباره درگیر کند. در فیلم جدید ادامه ماجراهای شخصیتهای فیلم در ماتریکس را شاهد هستیم؛ یک سیستم هوشمند مصنوعی عظیم که توهم واقعی بودن دنیا را ایجاد میکند.
ریوز و ماس در این گفتوگو درباره چگونگی پیوستن به داستان دور و درازی که در ابتدا ۱۸ سال پیش از آن خارج شدند (درواقع شخصیت هر دوی آنها در «ماتریکس ۳: انقلابهای ماتریکس» میمیرند)، این که چگونه یاد گرفتند با خودِ قبلیشان مکالمه برقرار کنند و چطور «ماتریکس» هنوز در زندگی روزمره آنها ظاهر میشود، صحبت میکنند.
به نظر میرسد خود شما هم انتظار یک «ماتریکس» جدید را نداشتید.
کیانو ریوز: بله درست است. در تمام این سالها شنیده بودم برادران وارنر که سرمایهگذاری و توزیع سهگانه ماتریکس را بر عهده داشت، در نظر دارد یک فیلم «ماتریکس» دیگر بسازد و بعد همیشه میگفتم: «خب، آیا واچوفسکیها درگیر هستند؟» و بعد پاسخ «نه» بود و من میگفتم «خب، این هرگز اتفاق نمیافتد.» اما بعد احتمال تولید یک «ماتریکس» دیگر بیشتر و بیشتر شد، اما من همچنان میگفتم: «هوم… باز هم اتفاقی نمیافتد.» و بعد چند سال دیگر گذشت. یک پیام، یک تماس از لانا واچوفسکی داشتم و او گفت در نظر دارد یک «ماتریکس» دیگر بسازد. خیلی تعجب کردم، اما چیزهای زیادی بود که او میخواست ابتدا در نظر بگیرد – فیلمنامه، موقعیت. او بهنوعی قدمبهقدم پیش رفت، اما من واقعاً خوشحال بودم که او از من دعوت کرد و مشتاقانه منتظر بودم این اتفاق بیفتد.
کری آن، با شما چه زمان درباره فیلم جدید صحبت شد؟
کری آن ماس: دقیقاً یادم نیست چه زمانی بود، اما یک پیام از لانا دریافت کردم و بعد تلفنی حرف زدیم و کمی درباره جزئیات کار صحبت کردیم. او گفت فیلمنامه را نوشته و چرا آن را نوشته و این امکان هست که آن را بسازد و سؤال کرد آیا من میخواهم بخشی از آن باشم و من گفتم، «البته، خیلی هیجانزده هستم.» درواقع خیلی سریع اتفاق افتاد.
«ماتریکس ۴: رستاخیزها» فیلمی است که گاهی اوقات از مسیر خود خارج میشود تا عمداً این حس ایجاد شود که شبیه یک فیلم «ماتریکس» نیست و بعد در لحظههایی درست مثل یک فیلم «ماتریکس» به نظر میرسد. در چه مقطعی برای شما شبیه یک فیلم «ماتریکس» بود؟
کیانو: ازنظر متن، همیشه احساس میکردم در یک فیلم «ماتریکس» هستم. برایم جالب بود که چقدر طنز داستان بیشتر شده است. به نظرم واقعاً لذتبخش بود. یک عنصر جالب به ضیافت اضافه شده بود. کمی طنز بیشتر. لانا واچوفسکی با «ماتریکس» شوخی هم میکرد که به نظر من عالی بود.
کری آن: فکر میکنم لحظهای که تمرینات را در دوجو شروع کردیم که چند ماه قبل از شروع فیلمبرداری بود، احساس کردم که به «ماتریکس» برگشتهام، چون بسیاری از آمادهسازیها برای سه فیلم اول، همه در یک دوجو شروع شد. بودن با کیانو در آنجا واقعاً سورئال بود – ما برگشتیم و دوباره این کار را انجام میدهیم؛ بنابراین قطعاً با حضور در تمرینات بلافاصله احساس کردم که به دنیای «ماتریکس» برگشتهام.
همه چیز را همچنان در ذهن داشتید؟ یعنی بلافاصله کار را شروع کردید؟
کری آن: نه زمان برد، اما سرگرمکننده بود؛ از همان چالشهایی که لانا در همه فیلمها از ما میخواهد، چیزی که باعث میشود شما به بخش بیشتری از خودتان قدم بگذارید. این چیزی است که من همیشه درمورد این فیلمها دوست داشتهام – همیشه با چیزی روبرو بودم که شاید یک مانع در خودم باشد، چه ازنظر فیزیکی و چه ازنظر ذهنی؛ و برای من این چیزی است که زندگی را بهطور کلی و فراتر از فیلم جذاب میکند. آیا میتوانم بر این مانع غلبه کنم؟ و درمورد فیلمها، پاسخ همیشه این است: «بله میتوانم.» «چگونه میخواهم به آنجا برسم؟» نمیدانم، اما میخواهم بفهمم و البته، شما حمایت خیلیهای دیگر را دارید که کمک میکنند به آنجا برسید، اما من آن بخش را دوست دارم.
وقتی بحث ساخت فیلم چهارم «ماتریکس» مطرح شد، شما دو نفر چه نوع گفتوگوهایی داشتید؟ آیا با هم تماس گرفتید و گفتید، «یعنی این کار را انجام دهیم؟» صحبتهایی در فیلم درباره بازدید مجدد ماتریکس و این که آیا بازگشت ایده خوبی است، مطرح میشود. با لانا چنین صحبتهایی داشتید؟
کیانو: بله. بله. وقتی فیلمنامه را میخواندیم واقعاً بهنوعی با هم ارتباط داشتیم و بله مطمئناً در روزهای اول و آمادهسازی، قطعاً سؤالهایی از او میپرسیدیم و درباره روند فیلمنامه بحث میکردیم. لانا بهاندازه کافی بزرگوار بود که قبل از فیلمنامه نهایی چند نسخه اولیه فیلمنامه را هم برای مطالعه در اختیار من بگذارد. فکر میکنم همه ما از این طریق توانستیم واقعاً با داستان ارتباط برقرار کنیم.
فیلم با سه فیلم قبلی «ماتریکس» مکالمه برقرار میکند و این بهویژه در رابطه بین نئو و ترینیتی خود را نشان میدهد. تکتک صحبتهای آنها پر از وزن و معنای آن چیزی است که پیشازاین اتفاق افتاده است. با بازی در آن صحنهها یا حضور در جلسات دورخوانی فیلمنامه متوجه اهمیت این موضوع و موقعیت شدید؟
کیانو: بله سفری که توماس اندرسون با آن مواجهه است. این شخصیت همچنان احساس میکند چیزی در واقعیت او درست نیست و بنابراین گذشته را با خود میآورد. خیلی دیوانهوار است، چون ما فیلمی میسازیم که ۲۰ سال پیش ساخته بودیم، فیلمی که با ایده گذشته روبرو میشود، اما در حال حاضر است؛ و چه ارتباطی با آن دارید؟ یک داستان تخیلی است؟ واقعیت به خیال تبدیل شده است؟ چه اتفاقی میافتد؟ چه احساسی نسبت به آن دارید و اینکه جهان چیست و چه جایگاهی در آن دارید؟ خدای من، واقعاً سرگرمکننده است. بهعنوان یک بازیگر، واقعاً مایه سرگرمی است که بتوانی در لحظهای باشی که سعی میکنی به آن چیزها فکر کنی و واکنش نشان دهی و آن را احساس کنی.
کری آن: ضمن این که فیلمهای «ماتریکس» بهنوعی به خاطر گذشته ما و به دلیل ساخت آن فیلمهای دیگر، واقعاً در ما زندگی میکند. وقتی فیلم را میبینم، صحنههایی را میبینم که لانا آنقدر ماهرانه با هنر شگفتانگیزش، با توانایی شگفتانگیزش، تمام آن قطعات مربوط به گذشته را میآورد که صحنههای جدید را توضیح میدهند و در عین حال به این دو شخصیت نگاه میکنید. واقعاً احساس میکنم همه چیز در آنجا زندگی میکند؛ در آنها زندگی میکند و فلاشبکها بهخوبی به کار رفتهاند که من را تحت تأثیر قرار میدهد. دیدن این دو شخصیت که روبروی هم نشستهاند و گوش دادن به صحبتهایشان و در عین حال یادآوری گذشته، برای من جالب است؛ مثل این است که آنها در گذشته و حال شنا میکنند، همه چیز در یک زمان اتفاق میافتد. تماشای این لحظهها واقعاً شگفتانگیز است؛ تدوین فیلم هم شگفتانگیز است.
قبل از فیلمبرداری، هر دو به عقب برگشتید و فیلمهای قبلی را مرور کردید؟
کیانو: بله من این کار را کردم.
کری آن: من هم همینطور.
کیانو: که خود سطح دیگری است! حالا شما در حال تماشای گذشته تخیلی خود هستید تا بتوانید واقعیت حال خود را درک کنید تا بروید و داستان خیالی دیگری را بگویید که درواقع واقعیت بعدی شما خواهد بود و همه اینها به تماشاگری که فیلم را تماشا میکند منتقل میشود.
کری آن: من از دیدن دوباره سه فیلم دیگر شگفتزده شدم و یاد روزهای فیلمبرداری افتادم. فیلمسازی کار بسیار جالبی است، چون در زندگی شما میماند.
از بیرون که نگاه میکنیم، فقط فیلم را میبینیم، اما هر کس خاطره خود را از فیلمهای قبلی دارد.
کیانو: درست است، اما اگر با این سهگانه آشنا باشید و بهخصوص اگر آنها را وقتی دیدید که جوانتر بودید، همان تجربه را دارید. به خودتان میگویید، «اوه خدای من، وقتی اولین بار “ماتریکس” را دیدم چه کسی بودم و با چه کسی آن را دیدم؟ و حالا من اینجا هستم. خدایا، به زندگی من در ۱۸ سال گذشته نگاه کنید. چه انتخابهایی کردم؟ چگونه تأثیر گذاشتم – آن شخص چه کسی بود؟ الان من چه کسی هستم؟ چه خبر است؟» تنها چیزی که ما نیاز داریم عشق است.
کیانو، رابطه شما با سری فیلمهای «ماتریکس» چگونه است؟
کیانو: هرچند وقت یکبار آدمهای را میبینم که از تجربیات خود درباره فیلمهای «ماتریکس» میگویند – در بیشتر موارد خیلی مثبت است که شنیدن آن همیشه عالی است. واقعاً سپاسگزارم که بخشی از یک کار هنری هستم که تأثیر مثبتی بر افراد زیادی گذاشته است. هرچند وقت یکبار، از برخی دوستانم که بچهدار شدهاند، سؤال میکنم که «آنها هنوز “ماتریکس” را ندیدهاند؟» تعدادی از بچههای دوستانم «ماتریکس» را تماشا کردهاند که واقعاً عالی است.
منبع: امپایر آنلاین (کریس هیوئیت)