مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
در لحظهای از فیلم «داستان ازدواج» (Marriage Story) به کارگردانی نوآ بامبک، همه تنشهای ناگفته بیرون میزند. چارلی (آدام درایور)، نمایشنامهنویس و نیکول (اسکارلت جوهانسون)، بازیگر درگیر مراحل زشت طلاق شدهاند که شامل حضانت فرزند خردسالشان میشود و تلاش آنها برای صحبت کردن درباره این موضوع به فوران خشم از هر دو طرف منجر میشود. بامبک با دیدن غرق شدن بازیگران درجه یک در این لحظه غافلگیر شد.
سینماگر ۵۲ ساله نیویورکی دراینباره میگوید: «بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. مسئله برای من بسیار شخصی است، اما آن صحنه واقعاً جوری شد که احساس کردم همه خود را به آن نزدیک کردند.»
بامبک تا پیش از «داستان ازدواج»، آخرین بار نزدیک به ۱۶ سال پیش، با فیلم نامزد اسکار خود «ماهی مرکب و وال» که بر مبنای خاطرات دوران نوجوانیاش از تماشای جدایی والدینش ساخته شد، آسیب طلاق را بررسی کرد. «داستان ازدواج» با توجه به طلاق بامبک از جنیفر جیسون لی در ۲۰۱۰، پس از تولد فرزندشان، تعبیر یک روایت زندگینامهای را اجتنابناپذیر میکند. بااینحال، جذابیت «داستان ازدواج» – که اولین بار در دنیا در ۲۰۱۹ در بخش مسابقه بینالملل هفتاد و ششمین جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت و بعداً در نود و دومین دوره جوایز اسکار شش نامزدی ازجمله در بخش بهترین فیلم به دست آورد و جایزه بهترین بازیگر زن مکمل را برای لورا درن به همراه داشت – فراتر از سابقه کارگردان خارج از دوربین است و توانایی او را در آکنده کردن تجربیات دقیق با جذابیت گستردهتر نشان میدهد.
بامبک میگوید: «ازآنجاکه خود من یک طلاق را پشت سر گذاشتم و در دوران کودکی نیز آن را پشت سر گذاشتم، چیزهایی بر مبنای تجربیات خود داشتم که استفاده کنم، اما این موضوع یک فرصت واقعی به من داد تا با دوستانم صحبت کنم. منظورم این است، افراد زیادی طلاق را تجربه کردهاند و مسئلهای است که درباره آن خیلی صحبت نشده است.»
بنابراین، بامبک تلفن را برداشت و تحقیقات خود را ادامه داد. «داستان ازدواج» جزئیات ناراحتکنندهای از طلاق دو هنرمند اسم و رسمدار را ترسیم میکند که نمیتوانند درمورد خواستههای خود برای زندگی در دو طرف کشور به توافق برسند. (چارلی میخواهد در نیویورک بماند تا پروژههایش را ادامه دهد، درحالیکه نیکول در لس آنجلس یک برنامه تلویزیونی دارد.) داستان از مشاجرات ملودراماتیک فراتر میرود تا چالشهای حقوقی درندشت را با جزئیات جذاب نشان دهد. اینها شامل یک وکیل ماهر با بازی لورا درن میشود که وکالت نیکول را از طریق مبادلات دوستانه تا توطئهچینیهای پرمخاطره انجام میدهد؛ همچنین وکلای عجیب و غریب چارلی از آلن آلدا اُمل و ری لیوتا ترسناک. بامبک در این اکوسیستم نقب میزند و فرایند پر از پیچش را به یک ملغمه سینمایی از رویاروییهای سخت، خودارزیابیِ آرام و کمدی تاریک غیر منتظره تبدیل میکند.
او میگوید: «با وکلا و میانجیها صحبت کردم. فیلم به من فرصت داد از آنها سؤال کنم.» برخی احساسات قدیمی بیرون میزند. او با خنده میگوید: «طلاق بهنوعی مثل مرگ است. وقتی برای شما اتفاق میافتد، مردم میتوانند درمورد آن صحبت کنند، اما هیچکس واقعاً نمیخواهد از این بگوید که ممکن است برای خودش هم اتفاق بیفتد. واقعاً احساس کردم راهی برای ساختن یک فیلم وجود دارد که هم تا حد زیادی درباره موضوع باشد و هم از آن فراتر رود.»
بدیهی است بامبک اولین کارگردانی نیست که در جدایی عمیق میشود. بیش از چهل سال پیش، «کریمر علیه کریمر» شکاف بین شهرنشینان ثروتمند را آنقدر خوب توصیف کرد که تقریباً آخرین کلمه شد، اما بامبک که اولین بار «ماهی مرکب و وال» او با «کریمر» مقایسه شد، در مرتبط شدن با آن فیلم محتاط بود.
او میگوید: «من عاشق “کریمر” هستم.» بامبک همچنین به فیلم «فرار شبانه از خانه» (۱۹۸۲) با بازی دایان کیتون و آلبرت فینی اشاره میکند، اما او شبکه گستردهتری را در نظر داشت. کمدیهای اسکروبال مانند «بودن یا نبودن» ارنست لوبیچ و «قرن بیستم» هاوارد هاکس به او کمک کردند پویایی روی پرده بین زن و شوهری در حال جدایی را که در روزهای اول در پروژههای نمایشی چارلی در نیویورک با هم کار میکردند، کند و کاو کند. بامبک میگوید: «هر دوی آن فیلمها بازیگرانی دارند که جلو و پشت دوربین با هم مسائل شخصی دارند. درمورد این خانواده چون آنها اهل دنیای نمایش هستند، نمایشی بودن کل ماجرا برای آنها طبیعی به نظر میرسد و این کمک کرد. درواقع به من یک فرصت واقعی داد. در غیر این صورت فیلم ما یک فیلم طبیعتگرایانه تلقی میشد.»
بااینوجود، بامبک برای راهنمایی به سراغ «پرسونا» اینگمار برگمان رفت، زیرا او به دنبال سبکی بود که تا حد زیادی بر چهره بازیگرانش تکیه میکرد. بامبک میگوید: «میدانستم در این فیلم میخواهم نماهای نزدیک زیادی داشته باشم. این فیلمی است که شما اغلب دو نفر را در یک فضا با هم دارید.»
بامبک در همکاری مجدد با رابی رایان فیلمبردار «داستانهای مایروویتز» (که «سوگلی» از کارهای اخیر اوست) با استفاده از تصاویر ۳۵ میلیمتری و نسبت تصویر ۱٫۶۶ به یک ظاهر شخصی دست پیدا کرد. این تکنیک از همان لحظات ابتدایی فیلم استفاده میشود، جایی که جوهانسون در ابتدای یک مونتاژ هفت دقیقهای جذاب با موسیقی پرطنین رندی نیومن، از مرکز قاب تصویر ظاهر میشود. اگرچه «داستان ازدواج» در حالی آغاز میشود که روند طلاق از قبل آغاز شده، این سکانس میتواند تاریخچه دلبستگی زوج را با تصاویر تیز بازگو کند.
بامبک با لبخند درمورد ستارههای فیلم خود میگوید: «میتوانم آنها را در این فیلم به شکلی متفاوت با فیلمهای دیگرم ببینم، برای این که متوجه میشوم آنچه انجام میدهند خیلی الهامبخش و جنبشی است.» «داستان ازدواج» چهارمین همکاری او با درایور را رقم زد. شروع همکاری آنها به حضور درایور در نقش یک فیلمساز جوان آشفته در فیلم «تا وقتی جوانیم» (۲۰۱۴) بازمیگردد. (این دو در تازهترین ساخته بامبک، «White Noise» که فیلمبرداری آن ژوئن امسال آغاز شد و قرار است در ۲۰۲۱ اکران شود، بار دیگر با هم کار میکنند).
درایور در «داستان ازدواج» مرحله بالغتری از زندگی را پشت سر میگذارد. بامبک که بخشی از این شخصیت را از طریق گفتوگو با درایور تصور کرد، میگوید: «آدام دوست خیلی خوب من شده است. او از شروع تمرینات در نقش فرو رفت و خیلی به آن فکر کرد، اما در عین حال، کاملاً برای هر لحظه آماده بود. این هیجانانگیز است.» درایور حتی در یکی از عریانترین لحظات فیلم یک آهنگ استیون سوندهایم را اجرا میکند. بامبک میگوید: «احساس کردم او فرصتهای زیادی دارد تا کارهایی را انجام دهد که با هم بررسی نکرده بودیم.»
«داستان ازدواج» اولین همکاری بامبک با جوهانسون بود، اما او اولین بار سالها پیش برای یک پروژه دیگر که هرگز به نتیجه نرسید سراغ او رفت. بامبک میگوید: «از آن زمان، همیشه فکر میکردم دوست دارم چیزی داشته باشم که برای اسکارلت عالی باشد.» خود جوهانسون دو بار طلاق گرفته است. بامبک میگوید: «شما میتوانید این مسئله را در فیلم حس کنید. هیچیک از آنها ترسی نداشتند که از نقاط واقعاً عمیق زندگی خود الگو بگیرند. داستان فیلم چنین چیزی را ایجاب میکرد.»
چشمگیرترین مثال جایی است که جوهانسون در یک برداشت پنج دقیقهای، تکگویی افشاگرانهای در حضور وکیل خود دارد. بامبک میگوید: «فکر کردن به اسکارلت وقتی در حال نوشتن این صحنه بودم و این که او جرئت انجام این کار را دارد، به من کمک کرد. کلمات زیادی در صفحه هست. وقتی فیلمنامه را به آدمها میدهید، وقتی به آن قسمت میرسند چشمهایشان گرد میشود، اما من میتوانستم اسکارلت را در آن اتاق تصور کنم. او در ابتدا تقریباً بیمنظور است و ناگهان بسیار مستقیم میشود؛ مثل یک ورزشکار است.»
لحظات زیادی در «داستان ازدواج» هست که به مکانهای غیر منتظره میرسد و فیلم گاهی اوقات وارد قلمرو تریلر میشود: یک بدبیاری شامل چاقوها، نوشیدنیهای بعد از ساعت و حتی برنامه تحویل اسناد و مدارک طلاق، با گرایشهای نهفته تعلیق هیچکاکی پیش میرود. بامبک میگوید: «فکر میکنم ژانرهای پنهان زیادی در فیلم هست؛ تریلر پنهان، فیلم مبتنی بر آیین دادرسی، کمدی رمانتیک، داستان عاشقانه تراژیک. احساس کردم موضوعی است که میتواند شامل همه این موارد باشد.»
«داستان ازدواج» در ۱۳۶ دقیقه بسیاری از تحولات را پوشش میدهد، اما فیلمنامه بامبک برای ایجاد تعادل بین دو دیدگاه اصلی، کار بیشتری انجام میدهد. او میگوید: «برای من مهم بود که همهچیز یکدست باشد. این چیزی است که اغلب در زندگی اتفاق میافتد – مردم از هم جدا میشوند و طبیعی است هر کس طرف یک نفر را بگیرد. این برای ما بهعنوان تماشاگران فیلم نیز این اتفاق میافتد.»
با در نظر گرفتن همه اینها، عنوان فیلم – که در آیامدیبی مدتها بهعنوان «پروژه بینام نوآ بامبک» ثبت شده بود – ممکن است طعنهآمیز به نظر برسد، اما بامبک دلایل خود را دارد. او میگوید: «وقتی متن را نوشتم این نام را برای آن انتخاب کردم و هرچه بیشتر با آن زندگی کردم، برایم بهترین و طنیناندازترین چیز برای فیلم شد. هنگام تحقیق درباره یک زن و شوهرِ در حال جدایی، احساس کردم فرصتی واقعی برای ساختن فیلمی درباره ازدواج فراهم شده است. مثل وقتی است که چیزی از کار میافتد، اما شما درواقع آن را برای اولین بار میبینید.»
بامبک در حال و هوایی متفکرانه بود. او که همزمان با اکران «داستان ازدواج» برای دومین بار پدر شد – این بار با شریک زندگیاش، گرتا گرویگ – مدتی است برند منحصربهفرد خود در قصهگویی را دنبال میکند. «داستان ازدواج» ثابت میکند که او همچنان پایبند صدای روایی دقیق خودش است. او میگوید: «من باید زندگی خود را تأمین کنم، اما کارهایی را انجام میدهم که خودم میخواهم بسازم و تماشا کنم. این شغلی است که از وقتی خیلی جوان بودم دوست داشتم و بسیار قدردان هستم که میتوانم آن را انجام دهم.»
منبع: ایندیوایر (اریک کان)