مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
شخصیت عبدالمالک ریگی را در جهان واقعیت باید از چهار منظر خودش، موافقانش، مخالفانش و حامیانش ارزیابی کرد. تلقی ریگی از رفتارها و گفتارهایی که بروز داد ویترینی از نظریه جهاد اسلامی براساس نگرش خودش بود که با بشارت بهشت به گروه فکری پیرامون خود، آنها را به لحاظ عقیدتی آماده انجام هر اقدام تروریستی میکرد. چنین بینشی سبب شد تا اعضای «جندالله» سرمست از وعده بهشت و دیدار با رسول الله(ص) که از القائات و برداشت های متصلبانه ریگی از آیات جهاد بود انواعی از حرکتهای ددمنشانه چون به تیربار بستن مردم در حادثه تاسوکی، بریدن سر گروگانها و پخش فیلم از آن لحظهها و برنامهریزی و اقدام به بمبگذاریهای متعدد در ایران را از خود برجای بگذارند.
چهره ریگی در نزد موافقان و پیروانش نیز به مثابه یک قهرمان و مجاهد است که به زعم همان موافقان تلاش داشت تا حق قوم بلوچ و سنی مذهبهای ساکن در سیستان و بلوچستان را بازستاند.
از سوی دیگر، ریگی از دید مخالفانش یک شورشی و آشوبگر بود که مجموعهای از اقدامات تروریستی را بر ضد مردم تدارک دید و فضایی پُر از وحشت را به ویژه در جنوب شرق ایران ایجاد کرد. اما تصویر غالبی که از ریگی برجای مانده همان نگرش حامیان مالی و سیاسی از اوست که بن مایهای برای ساخت اکشن جاسوسی «روز صفر» شده است.
به واقع ریگی در فیلم «روز صفر» در قامت یک ایدئولوگ و رهبر تفکر سَلَفی به تصویر کشیده شده و در عین حال از او و مجموعه کنشهایش تلقی یک فرد همسو با ویژگیهای کهن الگوی یاغی میشود، اما در تفکر خودش قهرمان و مبارزی برای استیفای حق و عدل برای بلوچهاست و از سوی دیگر در تفکر موافقان و حامیانش ماموری برای اجرای تفکرات جزماندیشانه و متصلبانه دینی به شمار میآید.
سناریوی فیلم «روز صفر» مجموع این چهار نگرش را در پرداخت شخصیت ریگی لحاظ میکند؛ بدین معنا که ریگی را در همان دقایق ابتدایی هم در قامت یک فرمانده و طراح نقشههای تروریستی نشان میدهد و هم او را ایدئولوگی از تفکرات التقاطی مینمایاند. در این منظر، ریگی به مانند یک یاغی است که لشگر خود را با تفسیرهایی متصلبانه و التقاطی از آیات قرآن تهییج به ترور و ایجاد هرج و مرج در شهرهای ایران میکند.
در منظر دیگر، ریگی در فیلم «روز صفر» شخصیتی کاریزماتیک را نمایندگی میکند که پیروان و یارانش گوش سپار سخنان او هستند و عقل و دل خود را در نرد وعدههای خوش آب و رنگ ریگی از دست دادهاند. سکانس سخنرانی ارشادی ریگی برای سربازان اسلحه به دست خود و دادن وعدههایی از رفتن به بهشت با به شهادت رسیدن می تواند نمایهای از تاثیرات مخرب تفکر سَلَفی و جزماندیشانه از جهان معرفتی اسلام باشد.
از سوی دیگر، ریگی و پیروانش بیشتر هوادار مکتب جنگهای نامنظم هستند که همه زاد و توشه خود را به کار میگیرند تا به زعم خود رُعب و وحشت را در شهرها بپراکنند.
چنین رویکردی که تنها پوسته و رویهای خام از فلسفه تبیینی قرآن، احکام و مبانی شریعت را برگرفته و آرمان جهاد اسلامی را به خونریزی، سر بریدن، بمبگذاری و تیرباران مردم عادی تقلیل داده سبب شد تا جنوب شرق ایران برای مدتها در تلاطم و التهابی از سندروم ترور فرو روند.
آنچه تا بدینجا گفته شد ابعادی از نگرش چهاروجهی به عبدالمالک ریگی بر مبنای کهن الگوهای پرسونا، سایه و خود است که او را در گسترهای از سرکشیهای نفسانی بازتعریف میکند. بر همین مبنا روایت روز صفر از شخصیت عبدالمالک ریگی در کلیشه شر مطلق خلاصه نمیشود و فیلم میتواند به سیاق تعاریف اختصاصی ژانر اکشن از قهرمان و ضدقهرمان، تصویری از اَبَر اَهریمن را در کنشهای ریگی بازنمایی کند.
به واقع در فیلمهایی که نقطه ثقل درام بر تعقیب و گریز قهرمان و ضدقهرمان تعریف میشود ما با چرخهای از تقابل روبرو میشویم که هر لحظه تداعی گر تَک و پاتک است.
روی همین اصل، ریگی در فیلم «روز صفر» بارها از تلههایی که برایش گذاشته شده میرهد و این موقعیت را مدیون شبکه اطلاع رسانی است که او را از هر تحرکی برای دستگیریاش مطلع میکند. البته این ابر اهریمن که سالها بر طبل آشوب کوبید و بارها دکمه ترور را فشار داد از این نکته غافل بود که عاقبت هر بدمنی، آن رستگاری که او درک کرده نیست و روز چیده شدن بالهای پرنده آشوبگر نیز فراخواهد رسید حتی اگر آن پرنده بر فراز آسمان باشد.