مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
شکلگیری «پرهیجان: نبردی بر سر اوبر» (Super Pumped: The Battle for Uber)، سریال آنتولوژی جدید شوتایم از توییتر آغاز شد، جایی که برایان کاپلمن، یکی از خالقان و سازندگان این مجموعه تلویزیونی کوتاه، یک حساب با بیش از ۱۳۰ هزار دنبال کننده را اداره میکند.
کاپلمن میگوید: «مایک آیزاک متن را در توییتر برای من فرستاد. چیزی حدود ۱۰۰ صفحه بود. آن را خواندم و به دیوید لِوین (یکی دیگر از خالقان و سازندگان سریال) گفتم، “تو هم باید این را بخوانی.”»
کتاب آیزاک، نویسنده و خبرنگار نیویورک تایمز با عنوان «پرهیجان» که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، مبنای فصل اول سریال است. این مجموعه که فوریه تا آوریل ۲۰۲۲ پخش شد، ظهور و سقوط تراویس کالانیک، مدیرعامل سرویس تاکسی اینترنتی اوبر را روایت میکند که از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ مدیرعامل این شرکت بود. او به دنبال گزارشهای متعدد درمورد رواج فرهنگ مسموم در یک محیط کار مملو از آزار و اذیت جنسی، همینطور تصمیمات تجاری بیپروا از سمت خود برکنار شد و دو سال بعد رسماً اوبر را ترک کرد.
وقتی از کاپلمن سؤال میشود چرا سازندگان سریال طنز «میلیاردها» به داستان اوبر گرایش پیدا کردند، او به ماهیت همهجاحاضر این شرکت اشاره میکند و میگوید: «خیلی واضح بود این یک داستان باورنکردنی است که حرفهای زیادی درباره زمان ما دارد. مهم و فوقالعاده سرگرمکننده به نظر میرسید. ما کمتر شاهد چنین ترکیبی هستیم. وقتی میگویم مهم است، منظورم این است که اوبر و شرکتهایی مانند اوبر حالا در زندگی ما یک واقعیت هستند. آنها بخشی از زیرساختها هستند، تقریباً نقش ابزار مفید را دارند. هرگز به این فکر نمیکنیم که چطور این اتفاق افتاد.»
داستان چگونگی پیدایش اوبر، یک قصه جذاب درمورد وضعیت فعلی تجارت در آمریکا است. کاپلمن اضافه میکند: «آنچه بلافاصله از کتاب مایک برای ما آشکار شد این بود: چه اتفاقی میافتد وقتی انقلابیون، فاشیستها را از قدرت ساقط میکنند و بعد خودشان فاشیست میشوند. چون کمیسیونهای تاکسی و لیموزین عمدتاً یک قدرت متقلب و فاشیستی بودند باید حذف میشدند، اما به نظر میرسد در این لحظه از زمان که چنین اتفاقی میافتد، چیزی حتی بدتر ظاهر میشود و این جذاب بود، بهخصوص ازاینجهت که اوبر چقدر در همهجا حاضر است.»
جوزف گوردون لویت نقش کالانیک را در سریال پر میکند و او اولین انتخاب برای این نقش بود. لوین میگوید: «ما فیلمنامه را تمام کردیم؛ روز بعد آن را برای نماینده جو فرستادیم و او بلافاصله آن را خواند… تا یکشنبه، ما با جو صحبت کردیم و او قرارداد را امضا کرد.» لوین اضافه میکند او تنها کسی بود که برای بازی در این نقش فیلمنامه خواند.
گوردون لویت درمورد این سریال میگوید: «برای من داستان اوبر یک حکایت بزرگتر درمورد چیزی است که جامعه ما امروز پاداش میگیرد. متأسفانه ما مشوقها را تغییر دادیم و سیستمی ایجاد کردیم که سرمایهگذاران تنها به تولید اسبهای تکشاخ علاقه دارند و برای این که یک اسب تکشاخ باشید، باید یک شکارچی ماکیاولیست باشید که فقط به دزدی خودش علاقه دارد نه این که به نفع همه کار کند.»
او که در فیلمی از الیور استون نقش ادوارد اسنودن محبوبترین افشاگر دنیا را بازی کرد، ادامه میدهد: «دیوانهوارتر از همه این که هرچه در این سریال میبینید واقعاً اتفاق افتاد، اما ازآنجاییکه من یک بازیگر هستم و نه یک روزنامهنگار، کارم این است که این مرد را توصیف و سعی کنم بفهمم چه حسی داشت.»
انتخاب بازیگر مناسب برای ایفای نقش بیل گرلی – سرمایهگذار تگزاسی و مربی و حامی مالی کالانیک که بعداً به دشمن سرسخت او در هیئتمدیره تبدیل میشود – نیز سریع انجام شد. اولین گزینه سازندگان، کایل چندلر، بلافاصله قرارداد امضا کرد.
و وقتی نوبت به انتخاب بازیگر نقش آریانا هافینگتون، یکی از بنیانگذاران هافینگتون پست و عضو هیئتمدیره اوبر رسید که تا اواخر فصل ظاهر نمیشود، اوما تورمن انتخاب اصلی بود، اما بازیگر «بیل را بکش» میخواست مطمئن شود کاپلمن، لوین و بث شکتر (دیگر خالق و سازنده سریال) برداشت او از این شخصیت سیاسی و تجاری یونانی-آمریکایی را تائید میکنند.
کاپلمن درمورد تورمن میگوید: «او این کار را کرد و من هرگز ندیده بودم بازیگر دیگری این کار را انجام دهد. او با ما تماس گرفت و گفت، “میتوانیم یک تماس تصویری دیگر داشته باشیم؟” ما گفتیم، “چرا؟” او گفت، “چون میخواهم ببینید چه کار میکنم و مطمئن شوم واقعاً آن را میخواهید” و او گفت، “اجازه بدهید آریانا را به شما نشان دهم.” و همین کار را هم کرد.»
همکاری غیرمنتظره کوئنتین تارانتینو
اما درحالیکه شاید بازی تورمن در نقش هافینگتون، دیدنیترین نقشآفرینی در این مجموعه باشد، به شکلی غافلگیرکننده، یک هنرمند دیگر نیز برای بیان داستان هست که با ذوق و شوق ظاهر میشود: کوئنتین تارانتینو. او راوی سریال است و تماشاگران را با معرفی کالانیک، اوبر و دنیای تجارت راهنمایی میکند، اما چه شد کارگردان برنده اسکار پذیرفت راوی یک سریال کوتاه درباره ظهور و سقوط اوبر باشد؟ معلوم شد تارانتینو یکی از طرفداران سرسخت «میلیاردها» است.
کاپلمن توضیح میدهد: «ما متوجه این مسئله شدیم و بعد او برای ما نوشت تماشاگر و طرفدار سرسخت “میلیاردها” است. کوئنتین نگاهی بسیار تیزبینانه دارد و با هر مرجع و سفر هر شخصیت کاملاً درگیر است. به همین دلیل فکر کردیم شاید این کار را انجام دهد چون احساس کردیم تا حدی کار ما را دوست دارد یا با آن درگیر است؛ و وقتی مردم میپرسند چرا کوئنتین تارانتینو، تنها پاسخ من این است که او جواب مثبت داد.»
لوین اضافه میکند «تارانتینو «شوق و شوق زیاد» نشان داد و ضبط روایت سریال با او یکی از سرگرمکنندهترین کارهایی بود که آنها تابهحال در دوران کاری خود انجام دادهاند.
اما درحالیکه «پرهیجان» سرگرمکننده است، با برخی از حقایق تلخ درباره دنیای تجارت و فناوری نیز روبرو میشود، بهویژه در رابطه با آزار و اذیت و روشهای تجاری سؤالبرانگیز. وقتی سؤال میشود سریال در مقایسه با آنچه در واقعیت اتفاق افتاد، چقدر صادقانه است، تهیهکنندگان میگویند از کتاب آیزاک که بهشدت متکی بر اطلاعات دقیق است بهعنوان راهنمای خود استفاده کردند.
لوین ادامه میدهد: «کتاب او بهشدت تحقیقی و متکی بر اطلاعات دقیق است؛ بنابراین میتوانستیم روی آن حساب کنیم چون همه اتفاقات را با تکیه بر منابع مختلف روایت میکند. درواقع، وقتی بعداً با افرادی که موضوع کتاب بودند صحبت کردیم، همه آن را تائید کردند؛ بنابراین، ازاینجهت اطمینان داشتیم.»
یک میانبر برای نقشآفرینی
یکی از سوژههای کتاب که سازندگان «پرهیجان» با او تماس برقرار نکردند، خود کالانیک بود. کاپلمن میگوید: «ما هرگز با تراویس کالانیک صحبت یا به هیچ شکل با او ارتباط برقرار نکردیم، اما چهرههای دیگری در حاشیه کتاب بودند که با آنها حرف زدیم و همه آنها اتفاقاتی را که قصد داشتیم به تصویر بکشیم تائید کردند. بعد از مایک آیزاک خواستیم اگر سؤالهای بیشتری داشتیم به ما کمک کند. در آن موارد او به یادداشتهای خود مراجعه میکرد یا منابع مورد نیاز را به اتاق نویسندهها میآورد.» آیزاک همچنین در اتاق نویسندهها بود تا به پرسشهای احتمالی پاسخ دهد.
اگرچه گوردون لویت سعی نکرد مستقیماً از تراویس کالانیک تقلید کند، اما مواردی بود که کار او را برای ایفای نقش کالانیک راحتتر کرد؛ از همه مهمتر این که هر دو اهل سن فرناندو ولی خارج از لس آنجلس هستند. او با لبخند میگوید: «شیوه حرف زدن او درست مثل برادرم است. این خودش یک میانبر برای بازی در این نقش بود.»
هرچند گوردون لویت هرگز کالانیک را از نزدیک ندید، اما با صحبت با افراد نزدیک به او اطلاعات زیادی به دست آورد. «شکی نیست برخی تصمیمات او به لحاظ اخلاقی مورد سؤال هستند، اما او در عین حال یک نیروی الهامبخش بود که در بین همکاران خود خیلی محبوبیت داشت. شناخت هر دو جنبه شخصیتی او برای بازی در این نقش مهم بود.»
بسیاری از رویدادهای به تصویر کشیده شده در «پرهیجان» را سخت میتوان باور کرد، مانند صحنهای که یک قابلیت جدید به نام «سفرهای امن» نه بهعنوان یک ویژگی برای ایمنی مسافران، بلکه راهی برای دریافت پول بیشتر از آنها تبادل نظر میشود.
گوردون لویت اشاره میکند: «فکر میکنم تراویس مثل همه کارآفرینان نوپا در موقعیتی قرار گرفت که احساس کرد اگر شرکت به شکل انفجاری رشد نکند، بازی را میبازد. تمایل به اولویت دادن به سود، بالاتر از هر چیز دیگر، راه اوبر را برای نقض سیستماتیک قوانین موجود درمورد محافظت از کارگران و مشتریان هموار کرده است.»
شکتر – که در حال حاضر یکی از سازندگان سریال «میلیاردها» است – میگوید وقتی قرار شد درمورد این که چه چیزی از کتاب به سریال هفت اپیزودی راه پیدا کند، تصمیمگیری شود، این کار بسیاری غریزی انجام شد. «ما فقط درباره این که کدام بخش میتواند موفق باشد یا احتمالاً باید فلان کار را انجام دهیم صحبت میکردیم.»
شکارچیانی که کنترل ذهن آدمها را در دست میگیرند
با ادامه سریال، موفقیتها سریع و سخت حاصل میشود و سفر کالانیک به قلمرو تراژدی تغییر جهت میدهد. گوردون لویت با اشاره به این که تراویس کالانیک و اوبر بهراحتی میتوانند سپر بلا شوند، اما آنها این بازی را ابداع نکردند، توضیح میدهد: «سریال ما نشان میدهد اگر همهچیز را بر مبنای هرج و مرج و فرصت بگذاریم و به این که “هیچکس تصمیم نمیگیرد” راضی باشیم، چه اتفاقی میافتد. این نگاه در درازمدت راه را برای نوعی مردمگریزی و فعالیت خطرناک هموار میکند که به شرکتهای مضر پاداش میدهد و دنیا را به لبه پرتگاه میکشاند.»
داستان کالانیک آخرین داستانی نیست که در «پرهیجان» گفته میشود. شوتایم قبلاً این سریال را برای فصل دوم تمدید کرده است که بر مبنای کتاب بعدی آیزاک موضوع آن فیسبوک خواهد بود.
اما وقتی صحبت از داستانهای «پرهیجان» در آینده میرسد، تهیهکنندگان میگویند قصد ندارند خود را به گفتن داستانهایی با موضوع فناوری محدود کنند. لوین توضیح میدهد: «هدف این است که از “پرهیجان” بهعنوان یک چتر برای روایت داستانهای واقعاً قانعکننده مرتبط با کسب و کار که در دوران ما طنینانداز هستند استفاده کنیم، حتی اگر آن داستان در حال حاضر درست نباشد.» و این میتواند به معنای بازگشت به دورههای زمانی قدیمیتر باشد. بااینحال در حال حاضر، تمرکز آنها کالانیک و ظهور و سقوط شهابواره او در اوبر است.
گوردون لویت در پایان با لبخند میگوید: «تا وقتی شرکتها را به تفکرات بلندمدت و پایدارتر تشویق نکنیم، داستانهای بیشتری مانند “پرهیجان” خواهیم داشت، اما من بهعنوان یک بازیگر اعتراضی ندارم. بازی در نقش شکارچیانی که کنترل ذهن آدمها را در دست میگیرند و دست به کارهای افراطی میزنند، بسیار سرگرمکننده است.»
منبع: د رپ، نیوزفاندد