مجله نماوا، جواد صفوی
ساخت فیلم فرآیندی گروهی است که بعید است حتی بازیگر اصلی، بتواند بار اصلی آن را کاملا به دوش بکشد، اما در فیلم سیاه «خزنده» ساخته گرانت سینگر همین کار را بنیسیو دل تورو در نقش یک کارآگاه خسته و درد کشیده با استادی هرچه تمام انجام میدهد؛ او با اجرایی کاملاً جذاب و سطح بالا که خاطراتی از بزرگانی مانند بوگارت و میچم را به یاد میآورد، عمده ارزش این فیلم هیجانانگیز و نسبتا پیچیده را به نام خود می زند. اساسا «خزنده» بیش از بازیگری یعنی در نگارش فیلمنامه و تهیهکنندگی نیز مرهون حضور دل تورو است.
کارگردان فیلم یعنی گرانت سینگر از ساخت موزیک ویدیو برای ستارگانی مانند آریانا گرانده، اسکریلکس، لرد و سام اسمیت به ساخت و پرداخت این فیلم بلند رسید. سینگر در «خزنده» نگاه تیزبینی در پرداخت و روایت دارد و تصاویر خیره کنندهای را با رنگهای پاییزی ناراحتکننده و نگرانکننده خلق میکند و پر از انتخابهای هوشمندانه است. به عنوان نمونه دو لحظه خشونتآمیز فیلم از زوایای جانبی و نه چندان واضح و مستقیم نشان داده میشود و همین باعث تأثیرگذاری بیشتر نسبت به پرداخت استاندارد و معمول این صحنهها شده است.
شروع «خزنده» در یک منطقه ثروتمند در اسکاربرو است. یک واسطه جوان فروش املاک به نام سامر (ماتیلدا آنا اینگرید لاتز) و دوست پسرش ویل (جاستین تیمبرلیک)، وارث یک امپراتوری املاک محلی، یک خانه مسکونی بزرگ را برای نشان دادن آماده میکنند. بعد از مدتی، ویل بدن سامر را در اتاقی از همان خانه پیدا میکند که بیش از سی بار به او چاقو زده شده و چاقو با قدرت وحشیانهای در لگن او فرو رفته است.
پس از فاش شدن قتل، کارآگاه پلیس تام نیکلز (دل تورو) با همکاری شریک جوان و تازهکارش دن (آتو اساندو) وارد پرونده تحقیق درباره این قتل میشود. ویل متهم زدیف اول است. او ارتباط و مشکلات خود با سامر را تأیید میکند اما چند مظنون دیگر هم وجود دارند. همسر جداشده سامر یعنی سام (کارل گلوسمن)، یک مرد نفرتانگیز که با موهای انسان آثار هنری میسازد (در ویدئوی دوربین امنیتی این شخص در یک اتوبوس هنگامی که بهطور مخفیانه موی کسی را قاچاقی میکند دیده میشود) و همچنین الی (مایکل کارمن پیت)، که بر سر یک مشکل مالی کینه خانواده ویل را به دل گرفته است. مادر کنترلکننده ویل (فرانسیس فیشر)، که امپراتوری املاک را با قدرت اداره میکند و با پسر چهل سالهاش همچون پسری نوجوان برخورد میکند هم جزو شخصیتهای مرموز فیلم در همان مدت ابتدایی فیلم است.
فیلم «خزنده» ترکیبی از عناصر ترسناک، هیجانی و معمایی است. گرانت سینگر با استفاده از تنشهای نفسگیر و صحنههای شک برانگیز، توانسته است اثری مهیج و مرموز ایجاد کند. بازیگرانی همچون بنیسیو دل تورو، ماتیلدا آنا اینگرید لاتز و جاستین تیمبرلیک نقشهایشان را به خوبی اجرا کردهاند و برای ترس و هیجان بیشتر فیلم بر بازی خود تمرکز کردهاند. بازی آلیشیا سیلورستون در نقش جودی همسر تام نیز به شدت در کنار دل تورو میدرخشد. موسیقی و به طور کلی باند صوتی اثر که نتیجه هنرمندی یائیر اِلازار آلمانی است، در تشدید تنشها و تاثیرگذاری سریع بر مخاطب اثر بسیار زیادی میگذارد.
رئیس رک و راست تام (مایک پنیفسکی)، کاپیتان (اریک بوگوسیان)، مردی مورد احترام که همچنین دایی جودی است و همچنین پلیس سابق والی (دومینیک لومباردوزی)، که اخیراً یک شرکت امنیتی خصوصی راهاندازی کرده و یکی از آن افراد بلندپرواز و پر انرژی فیلم است، معمولا با خانوادههای خود در کنار تام و جودی وقت میگذرانند، اما طی روند فیلم گاهی این احساس به مخاطب دست میدهد که تام هنوز حس میکند که یک بیگانه در میان این جمع است.
«خزنده» یکی از آن فیلمهاست که در آن تلفن همیشه در نیمه شب زنگ میزند یا کسی دیر وقت به در میکوبد و هربار که در جادهای پیچدار رانندگی میکنید، چراغهای جلوی دل تاریکی را میشکافد و جلو میرود. خطری پنهان است و لحظات ترسناک در جای جای فیلم پراکندهاند و مخاطب نمیداند به چه کسی میتوان اعتماد کرد.
مقتول یعنی سامر تقریباً در سردخانه فراموش میشود زیرا «خزنده» به زندگی تام با همسر محبوبش، جودی نیز میپردازد. جودی طی سالهای زندگی و در مواقع سختی همچون زمانی که تام نزدیک بوده به قتل برسد، در کنار شوهرش مانده است حتی زمانی که تام به خاطر همکار سابق و فاسدش در یک بازه زمانی از اعتبار و درجه افتاده بود. رابطه میان تام و جودی گرم و پرشور و پویا است و این شاید تنها نقطه امید تام در زندگی است. تا حدی که با حسادتی خندهدار مراقب است تا پیمانکار خوش تیپ و جوانی که در حال بازسازی آشپزخانه آنها است زیاد با همسرش جودی گرم نگیرد.
بنیسیو دل تورو در حرفهی خود چند وجهی بودن را نگه میدارد. به همین واسطه بیننده تحریک میشود تا همه جنبههای شخصیتی که او بازی میکند را درک کند. او بر پرده سینما چشمانی نافذ از یک صورت سفالین ترک خورده را به یاد میآورد که در قامت و هیبتی بزرگ، مواجهههای بیرغبت و پیچیدهای با دیگران دارد. در عین حال در این جذابیت اعتماد به نفسی وجود دارد که مخاطب همه چیز را در لحظه اول از او دریافت نمیکند و این مساله هم در شمایل یک فیلم سینمایی بسیار هیجانانگیز است. او میتواند نیازهای کارگردان در هر سکانس را با مهارت برآورده کند و به مخاطبان اینگونه القا کند که هنوز هم چیزهای دیگری برای کشف شدن وجود دارد. این نوع بازیگری در یک داستان جنایی یا هر داستانی که بخواهد با تنش و تعلیق جلو برود، بر چیزهایی که شخصیتهای منفی میخواهند پشت آن پنهان شوند، تکیه دارد. «خزنده»، رازآلودگی خاص و لایهلایهای را به واسطه کارگردان و همچنین نویسندهاش در دل خود دارد که بار ارائه آن در قاب تصویر به طور عمده بر دوش دل تورو است.
دنیای حوادث مرتبط با پروندهای که تام درگیر آن است و دنیای درونی و خانوادگی تام و جودی موازی هم جلو میروند. اما مخاطب حس میکند که این دو دنیا در نهایت با خشونت به هم برخورد خواهند کرد چرا که شکل کارگردانی سینگر اینگونه است که مخاطب را بر انگیزههای همه، همهجا، همیشه مشکوک نگه دارد. اگرچه هیچ اشکالی در این بیاعتمادی به تصویر کشیده شده نیست؛ همانطور که یکی از ویژگیهای تعریفکننده فیلمهای دوران تریلرهای دهه ۷۰ میلادی بود.
تماشای آنلاین فیلم «خزنده» در نماوا