مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
درحالیکه بیماری همهگیر نتوانست فصل جوایز سینمایی در سال ۲۰۲۰ را کلاً از بین ببرد، اما یک جایزه مهم را از تصویر خارج کرد. برای بسیاری از فیلمسازان، نخل طلا معتبرترین افتخار روی کره زمین است، و در سال ۲۰۱۹، این جایزه بیش از همیشه اهمیت خود را نشان داد.
بعدازاین که فیلم انگل ساخته بونگ جون هو، جایزه برتر بخش مسابقه اصلی کن را گرفت و در ادامه به موفقیتهای تجاری و انتقادی گسترده دست پیدا کرد – بگذریم از این که با دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم، یک اتفاق تاریخی را رقم زد – بسیاری انتظار داشتند موفقیت فیلم کرهای، بار دیگر کن را بهعنوان سکوی پرتاب اصلی سینمای بینالمللی زیر ذرهبین قرار بدهد. این اتفاق در سال ۲۰۲۰ رخ نداد، چرا که جشنواره نسخه فیزیکی خود را لغو کرد، اما امسال همه چیز مثل قبل شده است. هفتاد و چهارم این رویداد از سهشنبه ۶ ژوئیه (۱۵ تیر) آغاز شد و تا شنبه ۱۷ ژوئیه (۲۶ تیر) ادامه دارد.
با حضور اسپایک لی کارگردان آمریکایی بهعنوان رئیس داوران، به نظر با یکی از غیرقابلپیشبینیترین بخشهای مسابقه اصلی در سالهای اخیر روبرو هستیم. او به یک گروه بینالمللی از فیلمسازان و بازیگران پیوست که اکثر آنها زن هستند و کارهایشان نشاندهنده طیف گستردهای از حساسیت در بازی است: کارگردانان دیگر عضو هیئت داوری، ماتی دیوپ کارگردان و بازیگر سنگالی-فرانسوی، جسیکا هاوسنر کارگردان و فیلمنامهنویس اتریشی، ملانی لوران بازیگر و کارگردان فرانسوی و کلبر مندونسا فیلیو کارگردان، برنامهریز فیلم و منتقد برزیلی هستند. میلن فارمر خواننده و ترانهسرای کانادایی، طاهر رحیم بازیگر فرانسوی و سونگ کانگ هو بازیگر کرهای، فهرست داوران این بخش را کامل میکنند.
یک حقیقت صادقانه وجود دارد: هیچ علم دقیقی برای پیشبینی برندگان نخل طلا وجود ندارد، چرا که داوران در ۱۰ روز جشنواره روزی دو فیلم میبینند و میتوانند تصمیمات خود را بر اساس هر آنچه میخواهند شکل دهند. درحالیکه رئیس داوران ممکن است حق داشته باشد صدای بلندتری داشته باشد، درنهایت همه یک رأی دارند، و گاهی اوقات به مکانهای غیرمنتظره میروند.
درواقع، به نظر میرسد برخی فیلمسازان بیشتر تمایل دارند به فیلمهایی جایزه بدهند که متفاوت با فیلمهای خودشان هستند. دیوید لینچ رئیس داوران جشنواره کن ۲۰۰۲، جایزه اصلی را به فیلم نسبتاً کلاسیک «پیانیست» اهدا کرد. استیون اسپیلبرگ که به خاطر عاشقانههای با موضوع همجنسگرایی مشهور نیست، به «آبی گرمترین رنگ» رأی داد. سالی که جرج میلر کارگردان سری فیلمهای مکس دیوانه رئیس هیئت داوران کن را بر عهده داشت، شایع شد او طرفدار «تونی اردمان» فیلم محبوب منتقدان نبود، و نخل طلا به سایر آثار محبوب مانند «پترسن» یا «عزیز آمریکایی» هم نرسید. در عوض، فیلم بیشتر سنتیِ «من، دانیل بلیک» ساخته کن لوچ برنده شد.
خلاصه این که تا روز اختتامیه – که امسال شنبه ۱۷ ژوئیه است – و اعطای جایزه نخل طلا، هیچکس چیزی نمیداند. بااینحال، گمانهزنیها بهانهای سرگرمکننده برای درگیر شدن با بخش مسابقه است.
اریک کان نویسنده ایندیوایر در این مطلب فیلمهایی را بررسی کرده که در شش روز اول جشنواره کن امسال در بخش مسابقه اصلی به نمایش درآمدند. امسال ۲۴ فیلم در این بخش رقابت میکنند.
۱. «جزیره برگمان» (Bergman Island) – میا هانسن-لوو (برزیل/فرانسه/آلمان/مکزیک)
اولین حضور میا هانسن-لوو، کارگردان تحسینشده فرانسوی در بخش مسابقه کن، با یک فیلم کاملاً شخصی است. فیلم جزیره برگمان داستانی گیرا درباره یک زوج فیلمساز (ویکی کریپس و تیم راث) است که به جزیره فارو که الهامبخش اینگمار برگمان کارگردان سوئدی بود، سفر میکنند. درحالیکه شخصیت راث از جایگاه ستارهوار خود لذت میبرد، کریپس تلاش میکند فیلمنامهای را با الهام از کشمکشهای رابطه خود با همسرش به پایان برساند. در ادامه، فیلم با بازی میا واسیکوفسکا در نقش خویشتنِ دیگر کریپس، بسیار تأثیرگذار میشود.
اولین تلاش انگلیسیزبان فیلمساز، مراقبهای جذاب از داستانگویی و اولویتهای زندگی است که با سبکِ عموماً دست کم گرفتهشده هانسن-لوو تعیین میشود. فیلم به حدی قوی است که میتواند یک مدعی جدی نخل طلا باشد، البته اگر رویکرد خودانعکاسی آن باعث دور شدن هیئت داوران نشود. با فرض این که چنین اتفاقی نیفتد، «جزیره برگمان» انتخاب طبیعی برای یک گروه از فیلمسازان و بازیگران خواهد بود که ممکن است با دلبستگی فیلم به سینما بهعنوان دروازهای برای ایدههای بزرگتر، خصوصاً در این لحظه پیچیده از تاریخ رسانه، ارتباط برقرار کنند. حداقل، روایت پرحرف و لایهدار فیلم میتواند رقیبی جدی برای دریافت جایزه بهترین فیلمنامه باشد، اما در آن جبهه رقابت زیادی وجود دارد. امسال چهار فیلمساز زن در بخش مسابقه اصلی حضور دارند، و هانسن-لوو در حال حاضر آنقدر پیشتاز است که میتواند پس از جین کمپیون برای «پیانو»، دومین زن فیلمساز باشد که نخل طلا را میگیرد.
۲. «زبانها، پیوندهای مقدس» (Lingui, the Sacred Bonds) – محمد صالح هارون (فرانسه/چاد/آلمان/بلژیک)
محمد صالح هارون، فیلمساز چادی یکی از معدود فیلمسازهای آفریقایی است که در بخش مسابقه کن حضور منظم دارد. «Grisgris» و «مردی که فریاد میزند» دو فیلمی هستند که این اواخر از او در کن به نمایش درآمدند. تازهترین تلاش سینمایی او به چند دلیل میتواند برنده نخل طلا باشد. «زبانها، پیوندهای مقدس»اولین فیلم هارون با محوریت یک قهرمان زن است. داستان در یک دهکده سنتی کوچک اتفاق میافتد، جایی که یک زنِ تنها از هر راه ممکن برای سقط جنین دختر نوجوان خود استفاده میکند، هرچند این یک تابو باشد و عواقب خطرناکی داشته باشد.
موضوع سنگین فیلم، بهخوبی با رویکرد مصمم هارون نسبت به درام ادغام میشود، و عمیقتر شدن پیوند مادر و دختر در شرایط دشوار، تنش داستان را در کل کار حفظ میکند. «زبانها» از آن فیلمهای انفجاری کن نیست که چرخ را دوباره اختراع میکنند، اما یک داستان واقعی از توانمندسازی زنانه از کشوری است که تاکنون بهاندازه کافی در کن نماینده نداشته است، و این میتواند فیلم هارون را در موقعیت خوبی قرار دهد تا در طول جشنواره مورد علاقه هیئت داوران باقی بماند. در اولین نمایش جهانی فیلم در کن، اسپایک لی بهطور علنی از هارون تعریف کرد.
۳. «شکاف» (The Divide) – کاترین کورسینی (فرانسه)
شایعه شده که اسپایک لی یکی از طرفداران درام جدیدِ پرتنش کاترین کورسینی سینماگر فرانسوی («فصل تابستان») است. داستان «شکاف» در یک شب در بخش اورژانس اتفاق میافتد. دو زن که میخواهند از هم جدا شوند، در بیمارستان هستند. همان شب، بیرون بیمارستان، اعتراضهای جلیقهزردها به اوج خود میرسد و… «شکاف» یک کمدی شبه تاریک مملو از هرج و مرج واقعی است، و قطعاً ازنظر روایت و لحن بلندپروازانه جلوه میکند، هرچند برخی منتقدان، فیلم را سنگین و از نقطه دید روایت داستان، کمی بههمریخته توصیف کردند. این یعنی هیئت داوران شاید تمایل کمتری به اعطای جایزه اصلی به آن داشته باشد.
فیلمهایی که با واکنش متفاوت روبرو میشوند ممکن است برنده شوند، اما فیلمهایِ بههمریخته کمتر این شانس را دارند. منتقدان، برنده نخل طلا را انتخاب نمیکنند و حتی اگر بیشترین نقدهای مثبت نوشته نشده باشد، «شکاف» دقیقاً نوعی فیلم است که با فضای بهموقع و داستانگویی ماجراجویانه میتواند مدتها مورد بحث باشد. بااینحال، فیلمی نیست که بحثهای جدی برانگیخته باشد: برخی از مردم به فیلم احترام میگذارند، دیگران نهچندان مشتاق هستند. حتی اگر برخی از اعضای هیئت داوران به اردوگاه دوم تعلق نداشته باشند، باز نمیتوان روی موفقیت فیلم در مراسم اختتامیه شرط بست.
۴. «ماشین مرا بران» (Drive My Car) – ریوسوکه هاماگوچی (ژاپن)
ریوسوکه هاماگوچی سینماگر ژاپنی پس از نمایش «Asako I & Ii» در جشنواره کن ۲۰۱۸ که بیش از هر فیلم دیگری در کارنامه او با استقبال روبرو شد، حالا با فیلم ماشین من را بران برگشته است. این درام پرحرف با مدتزمان سه ساعت، ممکن است برای دریافت جایزه نخل طلایی کار سختی داشته باشد، صرفاً به این دلیل که امسال خیلی فیلمهای پرزرق و برقتری در بخش مسابقه اصلی حضور دارند.
بااینحال، اقتباس ظریف و درگیرکننده هاماگوچی از داستان کوتاه هاروکی موراکامی، درباره یک کارگردان تئاتر (هیدتوشی نیشیجیما) و همسر فیلمنامهنویس او (ریکی کیریشیما) – مانند «جزیره برگمان» – فیلمی در مورد هنر داستانگویی است، که میتواند مورد توجه داوران امسال جشنواره قرار گیرد. فیلم همچنین جستجویی غنی در روابط و تدبیر است، شخصیت اصلی تلاش میکند نمایش «دایی وانیا» را در هیروشیما به صحنه ببرد، اما در طول مسیر با پیچیدگیهای مختلف روبرو میشود. واکنشها به «ماشین من را بران» آنقدر خوب بوده است که بتوان انتظار داشت هیئت داوران حداقل از فیلمنامه ماهرانه هاماگوچی قدردانی کند. حتی اگر آنها به نتیجه برسند یک فیلم جمع و جورتر لیاقت نخل طلایی را دارد، باز هم میتوان انتظار داشت که فیلم هاماگوچی جایزهای بگیرد.
۵. «بدترین فرد جهان» (The Worst Person In The World) – یواکیم تریر (نروژ/سوئد/فرانسه)
یواکیم تریر کارگردان نروژی-دانمارکی، در پی «تکرار» (۲۰۰۶) و «اسلو ۳۱ اوت» (۲۰۱۱)، با فیلم جدیدش «بدترین فرد جهان»، آنچه «سهگانه اسلو» نامیده شده است، به پایان میرساند. تازهترین ساخته او یک نگاه کمدی-تراژدیِ چندلایه به یک زن جوان خلاق (با بازی رناته راینسوه) دارد که میکوشد هویت خود را در جهانی پرسرعت پیدا کند، و همزمان بین دو عاشق، سرگردان مانده است. «بدترین فرد جهان» تونالیته پیچیدهای دارد و تریر میکوشد با یک دست چند هندوانه بردارد. رویکرد او شامل استفاده زیاد از صدا روی تصویر است و فیلم در ۱۲ فصل زندگی شخصیت اصلی خود را کند و کاو میکند.
خیلیها این کمدیدرام را با فیلم «فرانسیس ها» نوآ بامبک مقایسه کردهاند و از آن تعریف کردهاند. بااینحال، این فرمول دقیقاً پیشگامانه نیست، و شاید هیئت داوران تمایل بیشتری به جایزه دادن به سوژههای جسورانهتر داشته باشد. بااینحال، «بدترین فرد جهان» بهاندازه کافی ماهرانه است که بتواند یک رقیب باقی بماند، شاید در بخش فیلمنامه یا راینسوه در بخش بهترین بازیگر زن.
۶. «زانوی احد» (Ahed’s Knee) – ناداو لاپید (اسرائیل/فرانسه)
ناداو لاپید فیلمساز اسرائیلی پس از «واژههای هممعنا» که در ۲۰۱۹ برنده جایزه خرس طلای جشنواره برلین شد، حالا با فیلم «زانوی احد» بار دیگر نگاهی سوزان به پارادوکسهای هویت اسرائیلی دارد. فیلم جدید بر یک فیلمساز (با بازی نور فیبک) متمرکز است که در صحرای عَرَبه پرسه میزند، درحالیکه یک فیلم جسورانه جدید را طراحی میکند، و همزمان به ناامیدیهای خود از خدمت نظامی و سانسور دولتی میاندیشد.
این نوع نگاه خودبینانه به یک موضوع ممکن است از بسیاری جهات مسیری اشتباه را برود، اما رویکرد تکاندهنده و مبتکرانه لاپید، درام را غافلگیرکننده و مبتکرانه نگه میدارد. رویکرد گسیخته و سبک روایی سرگردان فیلم ممکن است برای همه اعضای هیئت داوران مناسب نباشد، اما آنها احتمالاً به چشمانداز متمایز فیلم احترام میگذارند. ممکن است همه داوران روی «زانوی احد» اجماع نداشته باشند، اما این نوع آثار ماجراجویانه اغلب در کن جوایز دیگری مانند جایزه بزرگ را کسب میکنند.
۷. «همه چیز خوب پیش رفت» (Everything Went Fine) – فرانسوا اوزون (فرانسه)
فرانسوا اوزون یکی از پرکارترین و همهفنحریفترین فیلمسازانی است که امروز در فرانسه کار میکند. او بهطور منظم در بخش مسابقه کن حضور داشته است، جایی که در چند سال گذشته دو فیلم «جوان و زیبا» و «عاشق دوگانه» را به نمایش گذاشت. فیلم جدید او حال و هوایی کاملاً متعارف دارد و داستان یک پدر پیر (آندره دوسولیه) را روایت میکند که از دخترش (سوفی مارسو) میخواهد به او کمک کند تا به زندگی خود پایان دهد.
این داستان که عمدتاً در یک بیمارستان اتفاق میافتد، ممکن است شورانگیزترین موضوع در یک سالِ مملو از پیچ و تابهای جسورانهتر در داستانگویی، نباشد. بااینحال، فیلم بهخوبی مورد توجه تماشاگران و منتقدان قرار گرفته که دسترسی عاطفی آن را بهعنوان یک نقطه قوت اصلی تشخیص میدهند. اگر هیئت داوران درمورد بسیاری از فیلمهای تجربی دیگر در بخش مسابقه اختلاف نظر پیدا کند، مصمم بودن «همه چیز خوب پیش رفت» به نفع فیلم خواهد بود. بااینحال، هنوز هم یک مدعی قوی برای نخل طلا نیست.
۸. «آنِت» (Annette) – لئوس کاراکس (فرانسه/آلمان/بلژیک)
انتخاب «آنت» بهعنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن ۲۰۲۱، حدود یک دهه بعد از فیلمِ بهلحاظِ قالب، جسورانه «موتورهای مقدس» (۲۰۱۲)، لئوس کاراکس سینماگر عجیب و غریب فرانسوی را به کن برگرداند. او همچنان یک فیلمساز جسور و غافلگیرکننده است که کارهایش بهاندازه مساوی تماشاگران را دودسته و هیجانزده میکند. «آنت» یک اپرای راک عجیب و غریب است که موسیقی آن را گروه پاپ-راک آمریکایی اسپارکس ساخته و آدام درایور نقش یک کمدین روبهزوال و ماریون کوتیار نقش همسر او را بازی میکند.
همانطور که انتظار میرفت فیلم موزیکال «آنت»، تماشاگران را دو دسته کرد. طرفداران فیلم مجذوب سورئالیسم دمدمی کاراکس، انرژی ثابت موسیقی متن و نقشآفرینی دیوانهوار درایور شدند. فیلمهای شب افتتاحیه کن بهندرت موفق به دریافت نخل میشود، تا حدی به این خاطر که هیئت داوران تا زمان رأیگیری نهایی، از آنها دور میشود، و دامنه گسترده واکنشهای متفاوت به «آنت»، رسیدن آن به جایزه اصلی جشنواره را نامحتمل میکند (حتی با این که برخی از اعضای هیئت داوران قطعاً از فیلم خوششان آمده است).
۹. «روز پرچم» (Flag Day) – شان پن (آمریکا)
آخرین باری که شان پن در مقام کارگردان فیلمی در بخش مسابقه کن داشت، اوضاع چندان خوب پیش نرفت. آن فیلم «آخرین چهره» بود، فیلمی که طبق گزارشها، قبل از دعوت به جشنواره حتی بهطور کامل برای هیئت انتخاب نمایش داده نشده بود. «روز پرچم» فیلم جدید پن، با بازی او و دخترش، فیلمی خوددارتر و بسیار بهتر است. فیلم بر اساس خاطرات جنیفر ووگل که در ۲۰۱۴ منتشر شد، ساخته شده و درباره یک زن جوان است که باید با رفتارهای مجرمانه پدرش کنار بیاید، درحالیکه با احساسات متضاد خود و تکامل بلندپروازیهای شخصی و شغلی درگیر است. فیلمنامه، مورد توجه برخی منتقدان قرار نگرفت، اما آنها حداقل نقشآفرینیهای قدرتمند و کیفیت صمیمانه هسته اصلی درام تأیید میکنند. گرچه «روز پرچم» از آن موفقیتهای سینمایی نیست که نظر هیئت داوران را جلب کند، اما حداقل در بخش بهترین بازیگر زن شانس دریافت جایزه را دارد.
۱۰. «بنهدتا» (Benedetta) – پل ورهوفن (فرانسه/هلند)
فیلمِ بهاصطلاح «راهبه لزبین» پل ورهوفن، مانند بسیاری از کارهای او، یک پروژه تحریکآمیز دیوانهوار و سازشناپذیر است. فیلم ماجرای دو راهبه در قرن هفدهم را دنبال میکند که به نظر میرسد یکی از آنها مجذوب عیسی است و زن دیگر مجذوب زن اول، و آنها درگیر یک رابطه عاشقانه مخفیانه میشوند. فیلم همچنین مناسبات مذهبی آن زمان را در برمیگیرد، و شیوع طاعون بخشی از پیرنگ در نقطه اوج آشوبگونه فیلم است. «بنهدتا» قطعاً طرفداران خود را دارد، ازجمله برخی که آن را بهعنوان یک لذت گناهآلود پذیرفتهاند و دیگران که روش ورهوفن را در ترکیب موضوعات پیچیده با سرگرمیهای سوزان، تحسین میکنند، اما خیلی از تماشاگران هم فیلم را بیشازحد احمقانه و پر از مشکل ارزیابی میکنند، و این عوامل بهتنهایی باعث میشود در چنین سال رقابتی، یک برنده نامحتمل نخل طلا باشد.
۱۱. «سه طبقه» (Three Floors) – نانی مورتی (ایتالیا/فرانسه)
نانی مورتی سینماگر ایتالیایی و چهره ثابت جشنواره کن، با فیلمی به کن بازگشت که بسیاری از دلمشغولیهای اصلی فیلمهای قبلی او را زنده میکند. «سه طبقه» با اقتباس از رمان اشکول نوو نویسنده اسرائیلی ساخته شده است. محل وقوع داستان به رم منتقل شده و فیلم سه داستان جداگانه را دنبال میکند: مردی جوان که در حالت مستی در یک حادثه رانندگی زنی را میکشد، و والدین خود را – که هر دو قاضیهای موفق هستند – به یک تقابل اخلاقی عمیق میکشاند؛ مادری جوان که شوهرش او را نادیده میگیرد؛ و مصائب پیرمردی که مراقبت از یک کودک خردسال را بر عهده دارد، اما خودش در راه خانه گم میشود. رشتههای روایی متفاوت فیلم به هم متصل نمیشوند، و منتقدان عمدتاً تحت تأثیر حال و هوای عجیب داستانها و اجرای ناخوشایند آنها قرار نگرفتهاند. مورتی ممکن است یک فیلمساز بااستعداد باشد، اما بعید به نظر میرسد فیلم جدید او خیلی روی هیئت داوران امسال تأثیر بگذارد.