مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
تام هنکس در فیلم پست
پس از پنج فیلم مشترک، تام هنکس و استیون اسپیلبرگ دوستان صمیمی هستند. بااینحال، هنکس سر صحنه فیلمهای اسپیلبرگ، بهجز بازیگری یک نقش ضروری دیگر – و البته بدون دستمزد – دارد: مربی بازیگری.
اسپیلبرگ به خاطر تمرین نکردن با بازیگرانش معروف است و انتظار دارد که آنها با آمادگی کامل در صحنه فیلمبرداری حاضر شوند و جلوی دوربین او بروند. این بهویژه در فیلم پست (The Post) صدق میکرد که سرعت تولید آن حتی فراتر از استاندارد فیلمسازی کارآمد مانند اسپیلبرگ بود: تولید فیلم از اول ماه مه ۲۰۱۷، کمتر از هشت ماه قبل از اکران آن در ۲۲ دسامبر آغاز شد. هنکس تصمیم گرفت اعضای اتاق خبر در فیلم را برای رسیدن به آمادگی بسیار مورد نیاز همراهی کند.
هنکس که پیش از «پست» در فیلمهای «نجات سرباز رایان»، «ترمینال»، «اگر میتوانی من را بگیر» و «پل جاسوسان» اسپیلبرگ بازی کرد و در کنار او تهیهکننده سریال کوتاه «جوخه برادران» تولید شبکه اچبیاو بود، گفت: «من میدانستم استیو چطور کار میکند. در شرایط مختلف باید میفهمیدم که این مرد چگونه فیلم میسازد. فقط یک جابجایی کوچک میتواند راه درازی در پی داشته باشد؛ بنابراین به بازیگران گفتم، “ببینید، بیایید دور هم جمع شویم، پای کیک و قهوه بخوریم و چیزهایی را که داریم بخوانیم. من سعی میکنم مسئولیتی را که او به بازیگران میدهد برای شما توضیح دهم.”»
«پست» درباره انتشار «اسناد پنتاگون» توسط روزنامه واشنگتن پست در ۱۹۷۱ است. اسناد پنتاگون پیش از انتشار خبرساز شدند و این زمانی بود که بن بردلی، سردبیر واشنگتن پست و کاترین گراهام، ناشر روزنامه، دولت فدرال را در مورد حق خود در انتشار این مدارک به چالش کشیدند. اسناد پنتاگون مطالعهای درباره نقش سیاسی و نظامی آمریکا در جنگ ویتنام از ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۷ و حاوی اطلاعات طبقهبندیشده است که در دولتهای چهار رئیسجمهور این کشور لاپوشانی شده بود.
هنکس در «پست» نقش بردلی را ایفاء کرد و استریپ به نقش گراهام ظاهر شد. تعدادی از بازیگران مطرح تلویزیون و سینما شامل کری کون، باب اودنکرک، سارا پلسون و زاک وودز در فیلم نقشهای مکمل را بازی کردند.
گروه تولید فیلم پست، باب اودنکرک، ستاره سریال « بهتر است با ساول تماس بگیری» را تلفنی و بدون ملاقات با اسپیلبرگ برای بازی در نقش بن باغدیکیان، خبرنگار واشنگتن پست استخدام کرد. اودنکرک گفت: «تام همه ما بازیگران تیم واشنگتن پست را یک هفته قبل از شروع فیلمبرداری در محل خود دور هم جمع کرد تا صحنههایمان را با هم بخوانیم و سازگار شویم.»
هرکسی که انتظار داشت تمرینات بازیگری با پرداختن به جزئیات حرکت بازیگران در مقابل دوربین انجام شود، کم آورد. هنکس که برای فیلمهای «فیلادلفیا» و «فارست گامپ» دو بار برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شده است، گفت: «به بازیگران گفتم، او هیچیک از این کارها را انجام نخواهد داد. همه ما وارد میشویم و میدانیم در صحنه چه میگذرد، بنابراین درمورد این که قرار است کجا باشیم، ایدهای داریم. او میتواند نماهایی را ببیند که ما نمیتوانیم تصور کنیم.»
اودنکرک گفت: «استیون هر صحنه را یک یا دو بار فیلمبرداری میکند. او برای تعیین حرکتهای بازیگران مقابل دوربین از شیوهای متفاوت استفاده میکند. او با الهام گرفتن کار میکند. او استوریبورد ندارد بلکه سعی میکند درست همان روز بفهمد. توصیه تام این بود که برای هر چیز آماده باشید.»
اسپیلبرگ احساس کرد بهترین زمان برای بیان این داستان است. او در یک نشست پرسش و پاسخ پس از نمایش «پست» در استودیو فاکس گفت: «من واقعاً از اتفاقاتی که در دنیا و در آمریکا میافتاد، افسرده بودم و لیز هانا بدون این که سفارشی داشته باشد ایده بکری داشت و فیلمنامهای نوشت. او فیلمنامه را به ایمی پاسکال داد و ایمی آن را برای من فرستاد. ناگهان تمام دیدگاه من نسبت به آینده روشن شد. مخاطب مورد نظر ما افرادی هستند که اساساً ۱۳، ۱۴ ماه گذشته (ماههای منتهی به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ماههای اول حضور او در کاخ سفید) را در عطش رسیدن به حقیقت گذراندند.»
وقتی اسپیلبرگ در سوم مارس ۲۰۱۷ وارد پروژه شد، جاش سینگر، فیلمنامهنویس برنده جایزه اسکار برای «اسپات لایت» («افشاگر») را برای بازنویسی به کار گرفت تا حدی برای تقویت نقش هنکس در قالب بن بردلی، سردبیر واشنگتن پست. بااینحال، هنکس گفت نقش سینگر، «تقویت کل داستان» بود. هانا فیلمنامه را در ماه اکتبر و قبل از انتخابات به ایمی پاسکال و استودیو تحویل داد. فیلمنامه «پست» رسالهای درباره پیشرفت زنان و برابری بود، آن هم در شرایطی که یک زن (هیلاری کلینتون) میتوانست اولین رئیسجمهور زن آمریکا شود. هنکس میگوید: «وقتی در فوریه فیلمنامه را خواندم، نسبت حضور بردلی در آن به همان اندازه بود که حالا هست. استیو میخواست جزئیات اسناد پنتاگون را بداند. فیلم درنهایت بیشتر به دنیل السبرگ (تحلیلگر نظامی وزارت خارجه آمریکا که اسناد پنتاگون را منتشر کرد) و جنبههای ژورنالیستی و حقوقی داستان میپردازد که با حضور جاش سینگر و لیز هانا در صحنه فیلمبرداری تقویت شد.»
سبک کارگردانی اسپیلبرگ
سبک کارگردانی اسپیلبرگ سریع و قاطعانه است که تماشای آن برای اودنکرک هیجانانگیز بود. او گفت: «به نظر میرسید استیون عجله نداشت. خلاقانه کار میکرد. فکر میکنم او چالشها و سرعت آن را دوست داشت. او گروهی بازیگرِ شخصیتسازِ باتجربه داشت. شما سر صحنه میروید، بیشتر صحنهها را در دو یا سه دکور و با چند برداشت میگیرید. استیون درحالیکه تماشا میکرد در ذهنش صحنهها را کنار هم قرار میداد. انتخابهای او متعهدانه و قوی است، بنابراین شما مجبور نیستید کلی صحنه اضافی بگیرید. او عاشق سرعت و فشار بود، همیشه لبخند میزد. وقتی بیقرار نبود، به پایین نگاه نمیکرد و عصبی نبود، مثل یک بچه که با اولین دوربینش، نماهای ابداعی فیلمبرداری میکند به این طرف و آن طرف میدوید. شما ظاهر میشوید و او یک نمای شگفتانگیز ابداع میکند، به یک چیز نگاه میکند و بعد با حرکت دالی به گوشهای میرود تا روی یک سند مهم فرود بیاید.»
وقتی هنکس فیلم نهایی را دید، متوجه شد کارگردانی اسپیلبرگ به صحنههایی منجر شده است که او هرگز نمیدانست در آنجا هستند. هنکس گفت: «وقتی خبرنگاری با خجالت با جعبهای حاوی اسناد پنتاگون به دفتر بردلی میآید؛ روی کاغذ، صحنهای بود که او به دفتر من میآمد و حرف ما را قطع میکرد. استیو تمام کارهای را که ما باید انجام میدادیم انجام داد. مردی با یک جعبه کفش ورزشی وارد اتاقی میشود که همه ما در آن هستیم. استیو پویایی متفاوتی به صحنه بخشید. او میدید که صحنه واقعاً درباره چیست: یک جعبه کفش ورزشی به رنگ خاکستری روشن که با ۲۰۰ صفحه از گزارش پنتاگون پر شده است. مسئله قطع شدن حرفهای ما نبود. این کاری است که این مرد انجام میدهد. ما متن را همانطور که هست میشناسیم و درک خود را از صحنه داریم، درحالیکه دستور کار استیو بر برانگیخته شدن قوه تخیلش متکی است.»
هنکس و استریپ در ماه مارس از طریق یک ایمیل متوجه شدند که قرار است برای اولین بار با هم کار کنند. (استریپ و اسپیلبرگ قبلاً در فیلم «هوش مصنوعی» همکاری کرده بودند). هنکس به یاد آورد: «به خودم گفتم، اوه خدای من، خوش میگذرد!». هنکس و استریپ در دو ساحل مقابل آمریکا زندگی میکنند و همدیگر را تنها از اتاقهای شلوغ میشناختند. هنکس گفت: «من با مریل در ارتباط نیستم. با نزدیک شدن به شروع فیلمبرداری با هم ملاقات کردیم. من یک پیام صوتی از او در نقش کاترین گراهام دریافت کردم و یک پیام هم در نقش بن بردلی برای او فرستادم.»
یکی از لذتهای بسیار فیلم، دیدن دو بازیگر توانا در اولین صحنهشان است. هنکس قبل از فیلمبرداری صحنه جلسه هفتگی دو نفری بردلی و گراهام همراه با صرف صبحانه در روز جمعه، عصبی بود. او گفت: «من کاملاً آماده بودم، عصبی، بیخواب و با اضطراب در انتظار بودم که صبح سر کار بروم.»
اسپیلبرگ صحنه را با یک برداشت اصلی فیلمبرداری کرد. هنکس گفت: «یک صحنه فوقالعاده طولانی بود که هفت تا نه صفحه فیلمنامه را شامل میشد. باید یک مبادله هوشمندانه بین دو نفر از کار درمیآمد که به لحاظ گرایش شخصی فلسفی در یک سطح بودند و در عین حال صحنهای پویا میشد. بردلی کارمند بود و گراهام رئیس. ما مجبور شدیم در طول صحنه چند قله و دره بگذریم تا ارتباط برقرار کنیم. استیو میگوید این صحنه فیلم را درباره این دو نفر میکند. این دیدارِ دو فردِ برابر در یک میدان نبرد پر فراز و نشیب است.»
و این یک لحظه مهم در تاریخ روزنامه ذخیره شهر واشنگتن است. هنکس میگوید: «این دو شخصیت نمیدانستند که هفته آینده دو اتفاق در زندگیشان خواهد افتاد. گراهام قرار بود از “کِی” به “کاترین گراهام”، رئیس یک شرکت بزرگ تبدیل شود، نه همسر و دختر مردانی که آن را اداره میکردند؛ و واشنگتن پست به روزنامه مهمی تبدیل شود که حالا میشناسیم.»
هنکس در دهه ۱۹۹۰ از طریق مایک نیکولز و نورا افرون (که زمانی همسر کارل برنستین گزارشگر «همه مردان رئیسجمهور» بود) با بردلی آشنا شد. هنکس گفت: «بن از جهاتی بدون دستکش وارد رینگ بوکس شد. صدای او سر یک میز شام یا ناهار از این نگاه نشان دارد. او بدبین بود، ازاینجهت که مدتها پیش متوجه شده بود هر کسی که در قدرت باشد، برای حفظ موقعیت خود هر کاری لازم باشد انجام میدهد، ازجمله دروغ گفتن، اما او به شغل خود بهعنوان یک روزنامهنگار بدبین نبود.»
اودنکرک گفت: «بردلی خیلی مغرور بود و تام خیلی مغرور نیست. او از بازی در نقش مردی که همهکس را کنار میزد و جلو میرفت لذت میبرد. تام با تماشای او، بهخوبی و با کمی شادی وارد این شخصیت قدرتمند شد. تام آدم خوبی است؛ او هرگز مانند بن بردلی با زور کار خود را پیش نمیبرد. بازی در نقش فردی که از خودش مطمئن است و قدرت دارد، لذتبخش است.»
هنکس با گراهام در کنفرانس سالانه اَلن اند کامپنی در سان ولی در ۱۷ ژوئیه ۲۰۰۱ – همان روزی که او درگذشت، ملاقات کرد. او گفت: «کاملاً یک حُسن تصادف بود. من و ریتا (ویلسون) با خوششانسی دعوت شدیم که در کنار او بنشینیم. ما درمورد فیلمها و آینده تماشای فیلمها در خانه از تلویزیون صحبت کردیم، جوری که خودتان میتوانید انتخاب کنید. او پرسید: “اما اوه، فکر نمیکنی ما همیشه میخواهیم به سینما برویم؟” ما گپ زدیم، او با ماشین زمین گلف خود به کلبه خود رفت و ۱۲ ساعت بعد درگذشت.»
او چگونه بود؟ هنکس گفت: «من متوجه اضطراب و دودلی او شدم. او زنی نبود که دادگاه برگزار کند و نفر مسلط دور میز باشد. همه به او به خاطر کاری که انجام داد احترام میگذاشتند، اما او مطمئن نبود که همیشه حرف درست را میزند یا سؤالات درست میپرسد. او ازنظر ادب و متانت تقریباً جنوبی بود. کسی نبود که جسور باشد یا بیانیه بدهد. به نظر میرسد گراهام به این فکر میکرد که آیا لیاقت حضور در آنجا را دارد یا نه. البته که او لیاقتش را داشت. این در فیلمنامه منعکس شد: فشار و اضطراب و دودلی هفتهای که او کاترین شد، در فیلمنامه هست.»
«پست» با واکنش مثبت منتقدان روبرو شد و در حال حاضر در وبسایت راتن تومیتوز بر مبنای ۳۹۹ نقد نوشتهشده، ۸۸درصد نظر مثبت دارد. میانگین امتیاز فیلم در این وبسایت ۷.۹ از ۱۰ است. فروش جهانی فیلم نیز قابل توجه بود و در دنیا ۱۷۹.۸ میلیون دلار به دست آورد، درحالیکه هزینه تولید آن حدود ۵۰ میلیون دلار بود. هیئت ملی نقد (NBR)، «پست» را بهعنوان بهترین فیلم سال و هنکس و استریپ را نیز بهعنوان بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر زن سال معرفی کرد. فیلم در دو بخش بهترین فیلم و بهترین بازیگر زن برای استریپ نامزد اسکار شد و در جوایز گلدن گلوب نیز در شش بخش شامل بهترین فیلم درام نامزد بود، ضمن این که موسسه فیلم آمریکا، «پست» را بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر سال ۲۰۱۷ انتخاب کرد.
منبع: ایندیوایر (آن تامپسون)
تماشای فیلم پست در نماوا