مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
مریلا زارعی که از دهه هفتاد وارد سینمای ایران شد، یکی از بازیگران زنی است که لحنی ملایم دارد، او در نقشهای پرآشوب و کاریزماتیک به اندازه بازی در نقشهای درونگرا موفق نشان داده است. به بهانه پخش «نوبت لیلی» نگاهی به مهمترین حضورهای او در قاب سینما میاندازم.
سه دقیقه طلایی
یکی از استادانهترین نقشآفرینیهای مریلا زارعی در کارنامه بازیگریاش، حضور کوتاه در فیلم «سربازهای جمعه» است. او در حضوری سه دقیقهای به طور کامل درونیات زنی پژمرده را که در انتظار حکم اعدامش است، بروز میدهد. نَیِّر خواهر رضا (محمدرضا فروتن) یکی از سربازان فیلم است که برای دفاع از شرافت خودش، قتلی انجام داده و روزهای انتهایی عمرش را سپری میکند.
زارعی تنها در یک سکانس بازی دارد و در همین زمان کوتاه که در اختیار اوست و به مقتضای اتمسفر حاکم بر مراسم ختم پدرش و همسانی که با وضعیت غمبار خودش دارد کاملا بازی برونریزانه دارد. مثل ابر بهار میگرید و در گفتوگویی که با برادرش رضا دارد واقعه قتل را شرح میدهد. پاداش این بازی درخشان، سیمرغ نقش مکمل زن برای زارعی بود.
تولد دوباره
زارعی در فیلم «دستهای خالی» مسیری سرراست را در بازیگری طی میکند و بازیاش به ویژه در سکانس فوت کردن شمعهای تولدش ستودنی است. به واقع مریلا زارعی در فیلمی که کفه نگاه ایدئولوژیک در آن بر سویههای درام میچربد در سکانسهایی که بازی دارد شورانگیزی رفتار پرحس و حال یک دختر پس از مشاهده پدرش در آسایشگاه جانبازان را در کنار شک و کاوشی که نسبت به رفتار مادرش دارد به اندازه و دقیق اجرا میکند. اما آن نکتهای که بازی زارعی را در این فیلم متمایز میکند اجرای احساسی او در غم انگیزترین سکانس فیلم است. در این سکانس حوریه در اتاق ملاقات زندان با پدر و مادرش دیدار و به مناسبت تولدش سالهای عمر خود را مرور میکند و پس از رسیدن به شمع آخر همه را فوت کرده و با اندوه و حسرتی در نگاه که مظلومیت و بیگناهی شخصیت از آن بیرون میزند همه را در حیرت تواناییهای بازیگری خود قرار میدهد. نادیده گرفتن این بازی از سوی هیات داوران جشنواره فیلم فجر مجادلهای کلامی را میان مریلا زارعی و هیات داوران به وجود آورد و این جدلها در نشست خبری فیلم «دستهای خالی» برای اهالی رسانه و منتقدان به اوج رسید تا یکی از شورانگیزترین نقشآفرینیهای این بازیگر تحت تاثیر این حاشیهها به کناری رود.
سردسته تقابل با حاج صفدر
شخصیت ترانه در فیلم «واکنش پنجم» یکی از هنرنماییهای مریلا زارعی است که در عین دارا بودن رگههایی درونی از واکنشهای احساسی یک زن دغدغهمند و لطیف، بروننمایی شور و هیجان یک زن بازیگوش را هم منعکس میکند. به واقع ترانه همان تصویر مطلوب از زن ایرانی همسو با جهت گیریها و نگرش اجتماعی تهمینه میلانی به عنوان یک کارگردان زن است که نسبت به دیگر شخصیتهای زن در آثار این کارگردان، کنشمندتر به نظر میرسد.
به واقع ترانه را باید سرگروه گَنگ و دسته دوستان نزدیکش دانست. او همان فردی است که به فرشته (نیکی کریمی) شهامت گریز از چنگ حاج صفدر را میدهد و به مانند تکیهگاهی است که در بزنگاهی حساس از زندگی نزدیکترین دوستش شجاعانه در کنار او دل به جاده میزند و از هیچ چیزی نمیهراسد. به ویژه میتوان به بازی تعقیب و گریز ترانه و حاجی در جاده اشاره داشت که به خوبی درون و برون ترانه را آشکار میکند. ترانه هم به اندازه کافی نترس است که در جادهای بلند به همراه فرشته و دو پسرش راه میافتد و هم تا اندازهای حاضرجواب است که مقابل حاج صفدر کم نمیآورد و بگومگوی جالبی را با او راه میاندازد.
زارعی اندازه حسی نقش را به درستی درک کرده است و از لحن و بازی بدن بسیار به جا و متناسب با موقعیتهای درام بهره میبرد که بارزترین نمونهاش سکانس گفتوگو با صفدر در جاده است.
نیش و نوش
بازی مریلا زارعی در فیلم نه چندان مهم «نیش زنبور» از این منظر مهم ارزیابی میشود که او توانسته تصویری جذاب از یک کلاهبردار زن (افسانه) را به گونهای ارائه دهد که به دو کلاهبردار مرد فیلم (اسد و رضا) و مخاطبان رودست بزند.
زارعی به خوبی نیرنگ این زن را در پوششی از محترم بودن و جلب اعتماد قرار میدهد و به مقتضای موقعیتهای درام، واکنشهایی را صورت میدهد که دایره جلب اعتماد نسبت به شخصیت افسانه را گستردهتر میکند. به واقع زارعی برای ایفای این نقش به شمایلی اغواگر و در عین حال خونسرد از شخصیت یک زن چنگ میزند و تا انتها مخاطب را در چرخه اطمینان نسبت به افسانه میچرخاند. بر همین اساس است که رونمایی از شخصیت حقیقی افسانه در دقایق پایانی برای مخاطب جذاب جلوه میکند.
شمایل صبر و انتظار
مهمترین بازی احساسی در کارنامه بازیگری مریلا زارعی نقش آفرینی او در فیلم «شیار ۱۴۳» است. زارعی در نقش مشالفت به خوبی بر احساس مخاطبان چنگ میزند و غمخواری و همدلی آنها را نسبت به شخصیت صبور و منتظر مشالفت سبب میشود. مشالفت شاید اصلیترین و پراحساس ترین مادر شهیدی است که در سینما و تلویزیون مشاهده شده است. مخاطبان از دوران جوانی و شادابی الفت با او همراه میشوند و در دوران خمیدگی و شکستگی حاصل از بیخبری الفت نسبت به وضعیت یونس با او رفتاری همدلانه دارند. به واقع بسیاری از مخاطبان در چرخهای از زیستن بر مدار صبر و انتظار نسبت به الفت آشنایی مییابند و شکوه و کاریزمای یک مادر شهید را به تمامه در هنرنمایی مریلا زارعی درک میکنند.