مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
سریالهایی مانند «مترجم» که از تم پیچش رویداد تبعیت میکنند همه تخممرغهای جذابیت خود را برای مخاطب در سبد همین تغییرات مداوم چرخه روایت میگذارند. این نکته در وهله اول نه امتیازی محسوب میشود و نه یک چالش مهم در مسیر ارتباط با بینندگان ایجاد میکند؛ بلکه صرفاً این مؤلفه را تقویت میسازد که شاید جامعه هدف را گم کند.
این گمکردن جامعه هدف بدین معناست که سریالی مانند «مترجم» با خوانش جذابیت روایی از دید مخاطبان غالب ایرانی شاید فاصله داشته باشد. بدین معنا که بیشتر، امکان جذب مخاطبانی را مییابد که با روال سریالهای معمایی غربی همسویی دارند و چنین روایتهایی برایشان جاذبه دارد حالآنکه تجربه سریالسازی در ایران به عینه این نکته را نشان داده که اغلب مخاطبان ایرانی بیشتر جذب قصههایی میشوند که سویه خانوادگی و آسیبشناختی آنها پررنگتر است.
تجربه استقبال مخاطبان از سریالهایی با مختصات تعریف قصه در خانواده و مناسبات اجتماعی از همان دهه ۶۰ تا امروز هم این قضیه را تقویت میکند که شانس سریالهایی مانند «مترجم» در جذب مخاطب حداکثری بسیار پایین است؛ اما سریال مترجم هوشمندانه در کنار روایت دراماتیک داستانی معمایی و جنایی از زیست ملتهب یک خانواده و تعمیم آن به کل اجتماع، تلاش کرده تا نگرشی نمادین را به تراژدی نفعگرایی و مسابقه قدرت میان برخی افراد داشته باشد.
حلقه مفقوده روایت در «مترجم»، پاندول واقعیت و حقیقت در جریان قتل مرتضی است که چرخهای از منازعه فکری و جدال گفتمانی را میان افراد مختلف سبب میشود و شبی طولانی را در یک لوکیشن نسبتاً مخوف پدید میآورد که قرار است از دل دیالوگهای جاری در آن، چهره حقیقت از سایه واقعیت بیرون بزند و در همین مجال است که غزاله در ساحتی دوگانه از فردی محرک یا فردی بازیچه خود را نمایه میکند؛ محرک است در این معنا که با میلی وافر همراه ناهید میشود تا حقایق قتل مرتضی را دریابد و بهواقع در این مسیر بسیار کنشمند عمل میکند. در سوی دیگر حسی از بازیچهشدن در قسمتهای اخیر به غزاله دست میدهد و او را در گیجی و سرگشتگی خاصی قرار میدهد. بهواقع غزاله که تصور داشته بازیگر درام و صحنههای جاری است در پی فعل و انفعالاتی که رخ میدهد و حقایقی که برایش آشکار میشود؛ مانند یکی از مخاطبان درام از چرخه معماها و رازهای روایت دچار حیرت شده و تلاش دارد تا خود را از این ورطه برهاند.
«مترجم» سریالی برای جذب مخاطبانی است که فرای جنبه سرگرمی یک سریال به تفکرزایی و اندیشهورزی آن نیز توجه دارند و به سمتوسوی آن گرایش مییابند. «مترجم» میتواند بهعنوان سریالی نمایه شود که با وجود ریتم گاه کند و نیز تعللهایی در مسیر گرهگشایی روایت، از الگوی تضارب ایدهها برای ایجاد جذابیت دراماتیک بهدرستی بهره برده و مخاطب سختگیر امروز را در دالان معما و رازهای خود بهپیش میراند. مخاطبی که گاه برای سرگرمی نه به یک چرخوفلک که به یک اتاق فرار نیاز دارد و مترجم بهسان همان اتاق فرار است با معماهایی تودرتو و چالشهایی که فکر را به مبارزه میخواند.
شخصیت مهندس در این سریال نیز میتواند یک آگاه مطلق باشد که قرار است با روایت خود از معماها پردهگشایی کند و همین حضور است که جاذبه گرهافکنیها و معناسازیهای سریال را بیشتر میکند.
«مترجم» میتواند در جایگاه الگویی مهم در سریالسازی ایرانی با محوریت معما و جنایت مطرح باشد بهشرط آنکه سریالهای دیگری که تلاش دارند تا از «مترجم» وام بگیرند خوانشی بومیتر از تم معما را برای پیشبرد الگوهای داستانسازیهای خود رعایت کنند.
تماشای سریال مترجم در نماوا