مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
تلویزیون مملو از داستانهای «چه میشد اگر…» است؛ دنیاهایی که دنیای ما را میگیرند و یک تغییر بزرگ اضافه میکند. این اغلب به معنای نظم بخشیدن به یک سریال حول یک معمای بزرگ یا اتفاق و دنبال کردن بازماندگان برای تحلیل پیامد بعدی است.
اصلیترین چیزی که سریال نروژی «بیگانگان» (Beforeigners) را از دیگر مجموعههای تلویزیونی نظیر آن جدا میکند، جهش زمانی بسیار بزرگی است که در همان اپیزود اول فصل اول صورت میگیرد. سریال پس از معرفی پیشفرض ذاتاً جذاب خود که تماشاگر را با قلاب میگیرد – گروههایی از مردم متعلق به قرنها و حتی هزارههای گذشته در اسلو دوران معاصر از زیر آب ظاهر میشوند – بلافاصله تصمیم میگیرد وقت خود را در دنیایی بگذراند که در آن واقعیت جدید خیلی هم ناآشنا نیست. تنشها هنوز در جاهای خاصی بالاست، اما گذر سالها، تغییرات نهادی جدیدی برای زندگی روزمره در پایتخت نروژ به همراه آورده است. الفبای رون روی تابلوهای عمومی به چشم میخورند، اصطلاحات جدید (هم ترجیحی و هم توهینآمیز) برای توصیف تازهواردان به کار برده میشوند و برای کمک به سازگار شدن این بازدیدکنندگان فرازمانی با خانه جدیدشان، یک زیرساخت بوروکراتیک تازه طراحی شده است.
این خانهای است که پیشینیان همیشه در آن احساس خوشامدگویی نمیکنند. سریال میتواند بدون توسل به یک استعاره خاص و فریبکارانه از مضامین مهاجرتی خود استفاده کند. جزئیات صحنه به صحنه از تلاش واقعی برای درک این موضوع حکایت دارد که این گروه از افرادِ «چندزمانی» در کل ممکن است برای جامعه چه معنایی داشته باشند. ورود آنها بدون ضربه روحی و درد و از دست دادن نیست. برخی تازهواردان که عصر حجر، دوران وایکینگها و اواخر قرن نوزدهم را شامل میشوند، با زندگی در دورانی که صدها یا هزاران سال فراتر از روزگاری است که میشناسند، احساس راحتی بیشتری میکنند، درحالیکه خیلیهای دیگر تمام تلاش خود را میکنند تا دنیایی را بسازند که انگار در آن هیچچیز تغییر نکرده است.
به همین دلیل «بیگانگان» تقریباً به معمای قتلی که در فصل اول به آن میپردازد نیاز ندارد. بااینحال، در این دنیای تازه که واقعیت در آن دستکاری شده است، همچنان جنازههایی در سواحل پیدا میشود و کارآگاهانی با مشکلات سوء مصرف مواد مخدر هستند که برای تحقیق درباره پرونده وارد عمل میشوند. خوشبختانه سریال دو شخصیت جذاب در مرکز خود دارد: کارآگاه لارس هولاند از اداره پلیس اسلو (نیکولای کِلِوه بروک، بازیگر نروژی که از کارهای قبلی او میتوان به «راگنوراک» اشاره کرد) و عضو جدید و تازهکار اداره پلیس، آلفیلدر انگینسدوتیر (کریستا کوشونن، بازیگر فنلاندی که در «بلید رانر ۲۰۴۹» بازی کرد) که شش سال پس از ورود مردم متعلق به سالهای گذشته، برای تحقیق درمورد قتل زنی با خالکوبیهای عصر حجر در کنار هم قرار میگیرند. تماشاگر از طریق آلفیلدر که زمانی سرباز دوران وایکینگها بود و حالا در قالب برنامه ادغام به نیروی پلیس محلی ملحق شده است، فردی را میبیند که به شیوهای بسیار متفاوت میکوشد عدالت را برقرار کند.
اولین سریال نروژی اختصاصی اچبیاو
«بیگانگان» که فصل اول آن در شش اپیزود از اوت تا سپتامبر ۲۰۱۹ پخش شد و بسیار مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت، اولین سریال نروژی اختصاصی اچبیاو است. ینس لین («اشغالشده»، «مرد مزاحم») کارگردان سریال است و آنه بیورنستاد و همکار نویسنده و شریک زندگی او، ایلیف اسکودوین که پیشازاین در سریال بسیار موفق «لیلیهامر» با هم کار کردند، خالقان «بیگانگان» هستند.
بیورنستاد که همچنین رئیس بخش سریال روبیکون تیوی، تهیهکننده «بیگانگان» است، درباره ایده این سریال میگوید: «من و ایلیف بعد از “لیلیهامر” سریال “عضو شورا” را ساختیم و به دنبال ایدههای تازه بودیم. علمی تخیلی برای ما تازه بود و همیشه این ژانر را دوست داشتیم. بعد ایلیف این ایده را مطرح کرد… چه میشد اگر… پناهجویان نه از مکانهای مختلف، بلکه از زمانهای مختلف وارد میشدند! پیشفرض فوقالعادهای بود که احتمالات زیادی در خود داشت. پس از خلق جهانی که در نظر داشتیم، سعی کردیم نحوه ساخت یک داستان پیرامون آن را پیدا کنیم.»
مفهوم سریال بسیار بدیع است، اما بیورنستاد و اسکودوین از یک داستان جنایی مرسوم بهعنوان موتور اصلی استفاده کردند. بیورنستاد توضیح میدهد: «در همان مراحل اولیه کار به نتیجه رسیدیم یک داستان جنایی با دو شخصیت اصلی لارس و آلفیلدر میخواهیم. درباره نوع داستانی که میخواستیم تعریف کنیم، احساس خاصی داشتیم. بعد در ۲۰۱۷ در کپنهاگ، این ایده را با هانه پالمکیست (تهیهکننده اجرایی اچبیاو یوروپ) در میان گذاشتیم. هنوز چیزی ننوشته بودیم، اما هانه بلافاصله با ایده برقرار کرد و بسیار هیجانزده شد.»
انتخاب بازیگران یکی از مواردی است که پخشکنندگان میخواهند در روند آن نقش داشته باشند، اما به گفته بیورنستاد، اچبیاو در این زمینه خیلی باز عمل کرد. «از بازیگران سریال بسیار راضی هستیم، بخصوص کریستا کوشونن که استعداد شگفتانگیزی دارد. او هم آسیبپذیر و هم قوی است. کریستا حتی یک کلمه زبان نروژی بلد نبود، بنابراین یادگیری زبان نورس (اسکاندیناوی کهن) و بازیگری به این راحتی، یک دستاورد بزرگ بود.»
یکی از بزرگترین چالشهای سازندگان سریال، زبانهای مختلف و استفاده از نورس کهن بود که به تحقیقات فراوان و آموزش به بازیگران نیاز داشت. بیورنستاد میگوید: «جهان، تمثیلی از بحران پناهندگان و مسائل مربوط به مهاجرت است. شما بهعنوان یک مهاجر، زبان و هویت خود را دارید. احساس کردیم مهم است که پیشینیان زبان خودشان را داشته باشند. قبل از انتخاب بازیگران میدانستیم زبان اهمیت دارد و یک عنصر کلیدی در فرآیند انتخاب آنهاست.»
بیورنستاد ادامه میدهد: «نورس کهن بهخوبی در حماسهها ثبت شده است. ما میدانیم آن زبان چگونه بود، اما نمیدانیم چگونه تلفظ میشود؛ بنابراین در اوایل کار با برخی محققان و استادان دانشگاه تماس گرفتم و آنها به ما کمک کردند. ما همچنین زبان مردم عصر حجر و حتی زبان قرن نوزدهم را ساختیم و روی آن کار کردیم تا درست به نظر برسد. یک مربی زبان هم داشتیم که سر صحنه تصویربرداری به بازیگران کمک میکرد. پروسهای طولانی بود، اما ما کلی از وقت خود را صرف طراحی لباس و چهرهپردازی میکنیم، پس چرا نباید روی زبان که بخش بزرگی از هویت یک فرد است، سرمایهگذاری کنیم؟»
سازندگان «بیگانگان» همچنین منابع خاصی را در نظر گرفتند. بیورنستاد میگوید: «ما یک فهرست طولانی از سریالها بهعنوان مرجع داشتیم. از سریالهایی مثل “عشق واقعی” و “منطقه ۹” الهام گرفتیم؛ با توجه به ساختار یک داستان اصلی نهفته در جهان، سریال “بازماندگان” را در نظر گرفتیم، ضمن این که تمام آثار کلاسیک ژانر علمی تخیلی از “دنیای جدید شجاع” تا “۱۹۸۴” در پس ذهن ما بود.»
بیورنستاد با اشاره به این که «بیگانگان» در اسلو و لیتوانی تصویربرداری شد، میگوید: «نکته واقعاً خندهدار این بود ما مردمی داشتیم که به زبانهای نروژی، فنلاندی، ایسلندی و نورس کهن صحبت میکردند و کل عوامل سریال لیتوانیایی حرف میزدند (میخندد). این یک تجربه کاملاً افراطی، اما بسیار قدرتمند بود.»
جک قصاب جزو مسافران جدید است؟
موفقیت فصل اول «بیگانگان» در حدی بود که ساخت ادامه سریال را اجتنابناپذیر کرد. فصل دوم سریال که در شش اپیزود، دسامبر ۲۰۲۱ از اچبیاو مکس پخش شد مانند فصل اول پیشفرض جالبی دارد و این سؤال را طرح میکند که آیا امکان دارد «جک قصاب» همراه تازهواردان به دنیای معاصر آمده باشد.
درواقع، نظریههای زیادی درمورد این که چرا قاتل زنجیرهای معروف دست کم پنج زن را در لندن در سال ۱۸۸۸ به قتل رساند و بعد… دست کشید، مطرح است. سفر در زمان معمولاً یکی از این نظریهها نیست، اما این دقیقاً همان احتمال جالبی است که فصل دوم «بیگانگان» مطرح میکند؛ این بار لارس و آلفیلدر درباره قتلهای فجیع تحقیق میکنند که مرتبط با جک قصاب است. (علاقهمندان ممکن است به یاد بیاورند جک قصابِ مسافر زمان یکی از جنبههای فیلم علمی تخیلی «بارها و بارها» در دهه ۱۹۷۰ بود).
در فصل جدید، پل کی («بازی تاج و تخت»)، آن آکین («شاید تو را نابود کنم»)، جید آنوکا («نیروی اهریمنی او») و بیلی پاسلثویت («چرنوبیل») به گروه بازیگران سریال اضافه شدند و بهجز بروک و کوشونن؛ استیگ هنریک هوف، توبیاس سانتلمان، آگنس کیتلسن و شیره هاوگن سیدنس نیز از فصل اول بازگشتند.
بیورنستاد میگوید ایده جک قصاب از ابتدا با آنها همراه بود. «متوجه شدهام این چیزی است که مردم وقتی درباره سریال بحث میکنند، گاهی اوقات در نظر میگیرند. افرادی به اینجا آمدهاند، اما در گذشته آنها چه اتفاقی افتاده است؟ انگار افرادی که به اینجا آمدهاند، از زمان خودشان ناپدید شدهاند؛ و حالا ما جک قصاب را داریم، شخصیتی که در زمان خودش ناپدید شد… و حدس و گمانهای زیادی مطرح است. او مرد؟ دیوانه شد؟ زندانی شد؟ چه بر سر این قاتل آمد؟»
اسکودوین ادامه میدهد: «بنابراین یک نظریه محتمل این بود که او در زمان سفر کرده است. داستان او بهنوعی با جهان ما یا با قوانین جهان ما مطابقت دارد. ضمن این که به دلیل اینهمه “اخبار جعلی” چنین سوژهای را خیلی جالب میدانیم. ما فصل اول را با آوردن نئولادیستها، قرن نوزدهم، ضدیت با تکنولوژی، جنبشِ تا حدی تروریستی شروع کردیم و در فصل دوم انرژی جک قصاب را داریم. شایعه شده که جک قصاب برگشته است. او واقعاً برگشته یا نئولادیستها صرفاً دروغ میگویند تا ناآرامی ایجاد کنند؟»
بیورنستاد اضافه میکند: «فکر میکنم خیلی واقعبینانه به نظر میرسد که اگر چنین اتفاقی بیفتد، مطبوعات بهسرعت گمانهزنی میکنند.»
درنهایت میتوان گفت هر دو فصل «بیگانگان» بهطور چشمگیری بین داستان جنایی، کمدی عجیب و غریب و تفسیر اجتماعی تعادل برقرار میکند و بسیاری از مسائلی که مهاجران در سریال با آن مواجه هستند، همان مواردی است که امروز مهاجران در سراسر جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند. به لحاظ تئوری، کنار هم قرار دادن همه اینها در یک سریال، کاری پرخطر به نظر میرسد.
بروک با این حرف موافق است و میگوید: «یادم میآید وقتی کار را شروع کردیم مطمئن نبودیم سریال قرار است یک شکست بزرگ باشد و هیچکس اصلاً آن را درک نکند یا عالی از کار درآید. هیچچیز دراینبین نبود.»
منبع: اسبیاس، ورایتی، ایندی وایر