مجله نماوا، حسین آریانی
بعد از فیلم دارای تم معناگرا و نه چندان راضی کننده «اینجا چراغی روشن است» (۱۳۸۰) رضا میرکریمی با کارگردانی فیلم چشمگیر و ستایش شده «خيلي دور، خيلي نزديك» (۱۳۸۳) (یکی از آثار شاخص دهه ۸۰ سینمای ایران) تجربه متفاوت و موفقی را در کارنامه فیلمسازیاش به ثبت رساند. سه سال بعد، میرکریمی بهجای ساخت اثری مشابه برای تکرار موفقیت پیشین؛ سراغ تجربهای جدید و متفاوت در فیلم به همین سادگی (۱۳۸۶) رفت.
اگر«خيلي دور، خيلي نزديك» درامی جادهای با لوکیشنهای متنوع و پُرشمار و براساس فیلمنامهای داستانگو و کلاسیک در قالب پروژهای دشوار از نظر تدارک و تولید به شمار میآمد؛ «به همین سادگی»، اما در نقطه مقابل آن، درامی جمع و جور با لوکیشنهای اندک و متشکل از خرده پیرنگها، بدون حادثه چشمگیر و با کمترین اوج و فرود دراماتیک بود.
فیلم به همین سادگی به زندگی روزمره خانم خانهداری به نام طاهره (هنگامه قاضیانی) میپردازد؛ و در حقیقت میرکریمی به بهانه این شخصیت، نگاه آسیب شناسانهی فراگیر و تعمیمپذیری به زندگی خانمهای خانهدار ایرانی دارد.
در سراسر فیلم سینمایی به همین سادگی با رویداد نامتعارف یا غافلگیرکنندهای روبهرو نیستیم؛ اتفاقات فیلم همان امور متداول و معمول در زندگی روزمره همه ما است. در میان چنین ازدحامی از روزمرگی؛ تاکید و تامل میرکریمی، بر درگیری فکری و ذهنی شخصیتِ «طاهره» است.
در بسیاری از صحنههای فیلم، حسِ آزردگی و اندوه، در پَسِ چهرهی متفکر و موقر طاهره قابل ردیابی است. از جمله میتوان به صحنهای اشاره کرد که طاهره در آينه به خود خيره شده است. به عنوان نمونهای کلیدیتر، صحنهای را به یاد بیاوریم که طاهره، خسته از انتظار طولانی برای بازگشت شوهرش، چند بار چراغ اتاق را خاموش و روشن میکند. خاموش و روشن کردن پیاپی چراغ در سكوتي پُرمعنا با بازی خوب هنگامه قاضیانی در حقیقت معادل بصری ساده و تاثیرگذاری از زندگی بیطراوت و ملالتبار طاهره است.
تجربهگراییِ آسیبپذیر و دشوار میرکریمی در «به همین سادگی»؛ و انتخاب چنین استراتژی متفاوت، چالشبرانگیز و پُر مخاطرهای در فیلمسازی، یعنی بنا کردنِ اساس یک فیلم بر روزمرگی و احساسِ افسردگی شخصیت اصلی، مثل حرکت روی لبه تیغ است. چرا که کوچکترین اشتباهی میتواند به خستگی و دلزدگی مخاطب بینجامد.
اما آنچه مانع از تبدیل شدنِ فیلم به اثری خستهکننده و کسالتبار شده، معطوف کردن توجه مخاطب به واقعنماییِ تاثیرگذار زندگی یک خانم خانهدار است. به عبارتِ دیگر پرداخت موشکافانه و پُرجزییات زندگی طاهره و فضاسازی قدرتمندانه اثر، مخاطب را جذب یک دنیای واقعی و ملموس کرده است.
به همین علت، مخاطب با وجود بارها دیدن یا تجربه کردن وقایعی از جنس زندگی روزمره طاهره، موقع تماشای فیلم احساس میکند که تا به حال با این جزئیات، دقت نظر و از چنین زاویه دیدِ متفاوت و متمایزی لحظات زندگی یک خانم خانهدار را مشاهده نکرده است. در مرکز و کانون این واقع نمایی پُر جزییات، شخصیت طاهره قرار دارد که با وجود آرامش ظاهری و خویشتنداری صبورانهاش، از درون پریشان و غمگین است. البته این احساس اندوه به معنای عزلتطلبی و کناره گرفتنِ طاهره از جامعه نیست؛ کافی است حضور مثبت و صمیمی او را در جمع همسايگان به یاد بیاوریم. ولی این تعاملگرایی ملموس، باز هم مانع از این نمیشود که طاهره را حتی در جمع همسایگان، تنها، درک نشده و مهجور احساس نکنیم؛ و سایه مداومی از غم را در پشت چهرهی متفکر و مهربانش نبینیم.
نادیده گرفته شدن توسط شوهر و فرزندان، اندوه و رنج طاهره از روزمرگي را مضاعف کرده است. تصمیم او به ترک خانه یکی از معانیاش این میتواند باشد که سرانجام و برای نخستین بار کمی دیده و درک شود.
کافی است صحنه بازگشت همسر طاهره به خانه را به یاد بیاوریم، که او چگونه در مقابل تدارکِ طاهره برای شام، مهربانی و چشم به راهیاش؛ پیوسته و مسلسلوار از مسائل کاری صحبت میکند؛ و نهایتا هم میگوید که بیرون شام خورده است.
در طول تماشای فیلم به شکلی غیرمستقيم و ضمنی متوجه میشویم که طاهره برای رهایی از وضعیت دشوارش در حال تدارک گریزراهی است. این عدم اطمینان مخاطب درمورد تصمیم طاهره برای ترک خانه به خوبی در تناسب با حس دودلی طاهره در ماندن یا ترکِ خانه و خانواده است.
بیان غیرمستقیم و تلویحیِ مفاهیم و عملکردها نه تنها در مورد تصمیم طاهره به ترکِ خانه كه درباره ناراحتیها و ناامیدیهای او هم به گونهای دیگر به چشم میخورد. ما هیچگاه به طور مستقیم و به صراحت از زبان طاهره نمیشنویم که از زندگیاش خسته و دلزده شده است. این شیوه هوشمندانه ارائه مفاهيم به خوبی موجب مشاركت فعال تماشاگر برای درک و کشف مفاهیم اثر میشود.
تحلیلی آسیبشناسانه و ظریف
ميركريمی در «به همين سادگی» تحلیل آسیبشناسانهی ظریف و دقیقی از مشکلات يك خانم خانهدار سنتی بدون متوسل شدن به شعارهای فمينيستی و مظلومنماییهای مرسوم انجام میدهد. مضمون اصلی «به همين سادگي» درمورد مشکلات زنان خانهدار با وجود گذشت سالها از ساخت فیلم و تغییر و تحولات کنونی جامعه (از جمله اضمحلال و محو شدن تدریجی طبقه متوسط) همچنان به روز است. متاسفانه هنوز «خانه داری» در جامعه ما شغل محسوب نمیشود؛ و از جایگاه قابل اعتنایی برخوردار نیست؛ و خانمهای خانهدار ما، هنوز در سیاستگذاریها و رهیافتهای کلان جامعه شناختی نادیده گرفته میشوند.
«به همين سادگی» فيلمنامه سهل و ممتنعی دارد؛ كه اگر به شیوه ميركريمی و با دقت و وسواس او به تصویر در نمیآمد، تبدیل به اثری هدر رفته میشد. بیتردید کارگردانی و اجرای سينمايی ميركريمی نقشِ محوری و اساسی در موفقیتِ فیلم به همين سادگي داشته است.
اینکه در آن مقطع زمانی، ميركريمی نه تنها سرخوش و سرمست از موفقيتهای «زير نور ماه» و «خيلی دور، خيلی نزديك» به سراغ ساخت اثری مشابه نرفت؛ بلکه برعکس دست به تجربه و چالشی جدید و دشوار زد؛ و شجاعانه آن را پشت سرگذاشت؛ تصمیم و اقدامی ستایش برانگیز بود.
فیلم به همين سادگي، فيلم جمعوجور و در عين حال عميقي است؛ که شاید اصولاً مقايسه آن با فیلمی چون «خيلي دور، خيلي نزديك» اشتباه باشد؛ اما ميركريمي به خوبی به همه ثابت کرد همانطوری كه از عهده پروژه بزرگ و سنگینی چون «خيلي دور، خيلي نزديك» برمیآید، در آثار جمع و جور و به ظاهر ساده ولی در اصل، سهل و ممتنع هم، کارگردانی توانا و با قابلیتهایی فراوان است.
تماشای آنلاین فیلم به همین سادگی در نماوا