مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
آندریا رایزبورو – بازیگر هزارچهره که حالا نامش سر زبانهاست – از سال ۲۰۱۰ در لس آنجلس زندگی میکند، اما این روزها به زادگاهش، انگلستان بازگشته است، جایی که در حال بازی در سریال کوتاه «کاخ» تولید اچبیاو است، یک طنز سیاسی تاریخی که در آن با کیت وینسلت همبازی است. یک هتل شیک و گرانقیمت در انتهای کوچهای باریک در منطقه سوهو لندن خانه موقت اوست. رایزبورو ۴۱ ساله دقیقاً در ساعت توافقشده – ۳۰: ۳ – وارد رستوران شلوغ هتل میشود. وقت چای است، اگرچه او قهوه مینوشد.
در رفتار او هیچ نشانی از کسی نیست که به تازگی نامزد جایزه اسکار شد – اولین بار، پس از ۲۰ سال حضور مستمر در دنیای سینما. او ریزاندام است و کت پشمی راهراه که به تن دارد، عملاً برایش بزرگ به نظر میرسد. موهای پسرانه خیلی کوتاه دارد – برای یک نقش دیگر: آدری ویدرز، سردبیر مجله بریتانیایی ووگ در فیلم «لی»؛ بااینحال، حالا تا حد زیادی شبیه ژاندارک شده است. او مینشیند، ماسک سیاه خود را برمیدارد و لبخندی بیرمق میزند.
ازآنجاییکه این اولین مصاحبه مهم رایزبورو بعدازآن نامزدی غافلگیرکننده است – اما پیش از واکنشهای انتقادی پسازآن هماهنگ شد – او میداند در دو ساعت آینده هر چیزی به زبان بیاورد میتواند خیلی راحت تف سربالا باشد. وقتی از او سؤالهایی درباره کمپین جوایز یا بحث درمورد نژاد و امتیازات آن پرسیده میشود، تردید میکند و ترجیح میدهد در گفتوگوی بعدی به آن موضوعات بپردازد (که از طریق ایمیل انجام میشود).
بااینحال، در این لحظه، او حتی نمیتواند تصدیق کند به خاطر این مسئله خوشحال است. رایزبورو میگوید: «نمیدانم چه میدانم. فکر میکنم هر وقت فرصت شود بیشتر همهچیز را بررسی کنم، شاید کمی بهتر آن را درک کنم.»
جوایز اسکار همیشه محل مناقشه بوده است، اما این قیل و قال – که میتوان آن را «ماجرای رایزبورو» نامید – متفاوت است. اولازهمه، این اتفاق نه در طول مراسم اعطای جوایز، بلکه صبح ۲۴ ژانویه، هنگام اعلام نامزدهای اسکار روی داد، زمانی که رایزبورو – بازیگری کهنهکار (و محبوب فیلمسازانی مؤلف مانند مایک لی، آرماندو یانوچی و آلخاندرو گونزالس ایناریتو است) هرچند نهچندان نامآشنا، یکی از پنج بازیگر نقش اصلی زن بود که ریز احمد نامش را با صدای بلند خواند. این که فیلمی که او در آن بازی کرد، «برای لزلی» (To Leslie) بود -یک فیلم مستقل بسیار کمهزینه که در تنها هفته اکران عمومی در سینماها فقط ۲۷ هزار دلار فروخت، ارزش شوک را افزایش داد.
چگونه این اتفاق افتاد؟ مطمئناً تحلیلگران جوایز هالیوود سالها پدیده نامزدی رایزبورو را تشریح خواهند کرد. آنچه مشخص است این است یک کمپین شفاهی بسیار موفق، به رهبری گروهی از بازیگران درجه یک مانند وینسلت، شارلیز ترون و گوئینت پالترو، مستقیماً شاخه بازیگری آکادمی علوم و هنرهای سینمایی را هدف قرار داد و حتی رقبایی مانند کیت بلانشت که خودش امسال نامزد اسکار است، وارد عمل شدند تا زمینه برای نامزد شدن رایزبورو فراهم شود.
در ابتدا، پیروزی رایزبورو بهعنوان یک نقطه عطف برای فیلمهای مستقل و زیر سؤال بردن این نگاه مرسوم که فقط فیلمهای استودیویی منابع لازم برای کسب نامزدی اسکار را دارند، مطرح شد، اما این روایت نشاطآور بهسرعت به چیزی پر جر و بحث تبدیل شد. با حذف کامل بازیگران سیاهپوست از رقابت اسکار بهترین بازیگر زن – بهویژه وایولا دیویس برای «پادشاه زن» و دنیل ددوایلر برای «تیل» که هر دو جزو چهرههای محبوب فصل جوایز بودند – این پرسش مطرح شد که چگونه و چرا طبقه حاکم در هالیوود، اینچنین با شور و شوق دور رایزبورو جمع شد. اتهامات آشکار: امتیاز سفیدپوست بودن، پارتیبازی، نخبهسالاری.
همه اینها دستبهدست هم داد تا یک جنجال بسیار عجیب در هالیوود ایجاد شود، بحثی که فقط در این دوران بسیار پیچیده میتواند فوران کند – در بحبوحه ظهور رسانههای اجتماعی، جنگهای فرهنگی همیشه عصبانی، جایی که بهواسطه نمایشهای آنلاین و برخی تأییدیههای مناسب کاری انجام شد که میلیونها دلار بازاریابی استودیویی نتوانست انجام دهد.
و اینجا در نقطه اتصال همهچیز، رایزبورو، شوکه، نشسته است – یک هنرمند بااستعداد که فقط میخواهد مردم کار او را ببینند. رایزبورو با ابروهای گرهخورده میگوید: «گیجکننده است و این که فیلم دیده میشود فوقالعاده است. فکر میکنم یک پرتو واقعاً درخشان است. وقتی هر کدام از ما درگیر کاری میشویم، میخواهیم آن کار به نحوی جذب شود. این که مردم چطور جذب میشوند در کنترل شما نیست.»
رویکرد مشتاقانه رایزبورو به مهارت خود، همیشه ذهن یک هنرمند خوب را در کار تداعی میکند. گفته میشود توانایی او در لغزش آرام و نامحسوس درون پوست شخصیتهایش مانع از آن شد که شخصیت یک ستاره تمامعیار برای خودش ایجاد کند.
او میگوید، اما ستاره شدن هرگز هدف نبود. رایزبورو در ۱۹۸۱ در شمال انگلستان از پدر و مادری تحصیلکرده از طبقه کارگر به دنیا آمد. پدرش ماشینهای دست دوم میفروخت و مادرش یک منشی بود. او خواهری کوچکتر به نام لورا دارد که او نیز بازیگر است. رایزبورو از هفت سالگی با یک گروه تئاتری محلی در نمایشنامههای شکسپیر بازی میکرد. او میگوید: «یک فضای پرمعنی، عمیق و ابتکاری بود. چیزی اعتیادآور بود. بهعنوان یک بچه کوچک، در محاصره بزرگترها و بحث درباره ادبیات به این شکل – یک تجربه واقعاً منحصربهفرد بود.»
در ۱۷ سالگی، دبیرستان را رها کرد و به لندن رفت. او اجاره خانه خود را با یک سری کارهای عجیب و غریب ازجمله کار کردن در آشپزخانه یک رستوران چینی میپرداخت. رایزبورو که از خرد کردن اردک با قاشق و چنگال خسته شده بود، در ۱۹ سالگی برای تحصیل در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک درخواست داد. از بین بیش از سه هزار درخواست، یکی از ۲۸ نفری بود که انتخاب شد. همکلاسیهایش، تام هیدلستون و جوئل فرای بودند.
او پیش از فارغالتحصیلی، کار در سینما و تلویزیون را شروع کرد. در ۲۰۰۸، لی او را در نمایشی دید و در فیلم «خوشخیال» نقشی به او داد. در همان سال، رایزبورو برای بازی در نقش مارگارت تاچر جوان در «راهپیمایی طولانی تا فینچلی» انتخاب شد، فیلمی تلویزیونی که نامزدی جایزه بفتا را برای او به همراه داشت و موقعیت کاریاش را بهطور قابلتوجهی بهتر کرد. مدونا با دیدن آن فیلم، رایزبورو را بهترین گزینه بازی در نقش والیس سیمپسون در «دابلیو.ئی.» (۲۰۱۱) دید که اولین تجربه کارگردانی او بود.
رایزبورو از آن زمان تاکنون بهسختی نفس راحت کشیده است – در نقش دوست دختر مایکل کیتون در «بردمن» ایناریتو نگاهها را به خود جلب کرد؛ در «حیوانات شبگرد» به کارگردانی تام فورد در نقش یک زن خانهدار هالیوودی همیشه مست ظاهر شد؛ و در «مرگ استالین» یانوچی نقش دختر ژوزف استالین را بازی کرد و حتی با تام کروز در فیلم علمی تخیلی «فراموشی» همبازی بود. از نقشهای اخیر او میتوان به مادر ماتیلدا در «ماتیلدا موزیکال» روالد دال از نتفلیکس اشاره کرد. احتمالاً خیلیها از قبل با کار او آشنا هستند، حتی اگر با نامش آشنا نباشند.
اما سفر او با «برای لزلی» نه در دنیای سینما، بلکه در تلویزیون آغاز شد: «دودمان» نتفلیکس، یک سریال جنایی خانوادگی که داستانش در فلوریدا کیز اتفاق میافتد. در ۲۰۱۶ در آنجا بود که رایزبورو – که نقش اوانجلین، یک مادر حقهباز را بازی میکرد – با مایکل موریس، انگلیسیِ چشم آبی که گرداننده و کارگردان «دودمان» بود، ملاقات کرد. خیلی زود حسی از تحسین متقابل بین این دو ایجاد شد.
موریس ۴۹ ساله در تابستان ۲۰۱۸ خیلی تصادفی با فیلمنامهای نوشته یک نویسندهی در سایه به نام رایان بیناکو مواجه شد. موریس – که کارگردانی اپیزودهایی از «میلیاردها» و «بهتره با ساول تماس بگیری» را نیز به عهده داشت – بهسرعت متقاعد شد موضوع اولین کارگردانی بلند سینمایی خود را پیدا کرده است.
«برای لزلی» که داستان در نواحی روستایی غرب تگزاس اتفاق میافتد، ما را با شخصیت اصلی آشنا میکند، یک مادر الکلی که اعتیادش مدتها پیش از کنترل خارج شده است. لزلی خیلی طولانیتر از آنچه بیشتر فیلمها اجازه میدهند به ته دره میرود و حس همدردی تماشاگر را آزمایش میکند، پیش از آن که درنهایت در پرده آخر فیلم، منزلت و هشیاری را پیدا کند. ازنظر موریس فقط یک هنرپیشه بود که میتوانست نقشی مصمم و خام بهاندازه لزلی را بازی کند: رایزبورو.
بخش زیادی از روایت – ازجمله این واقعیت که لزلی در بختآزمایی برنده ۱۹۰ هزار دلار شد، اما کل آن را هدر داد – الهام گرفته از رابطه بیناکو با مادرش بود که آنقدر زندگی نکرد تا موفقیت پسرش را ببیند – او در ۲۰۲۰ براثر عوارض ناشی از آلزایمر زودرس درگذشت. بیناکو در یک ایمیل میگوید: «میخواستم مادرم پاک شود و خوشبختی را پیدا کند و دوباره مادر شود؛ و او از آن جاده شروع کرد – آن را لمس کرد – اما خیلی دیر شده بود.»
رایزبورو موقع خواندن فیلمنامه هیچکدام از اینها را نمیدانست، اما میتوانست حس کند لزلی از یک مکان عمیقاً شخصی آمده است. او میگوید: «بعضی وقتها چیزی را میخوانی و به خودت میگویی، “اوه، این برای آنها یک داستان مهم است.” این نکته روی کاغذ واضح بود. تجلیل از یک نفر بود – با تمام لحظههای باشکوه و وحشتناک.»
موضوع فیلمنامه، تعدادی از فیلمهای محبوب رایزبورو را به یادش آورد – کارهای حاشیهدار و شخصیتمحور اوایل دهه ۱۹۷۰ مانند «واندا» و «وحشت در نیدل پارک». او میگوید: «آن قطعههای جادویی سینما که حتی وقتی به پایان فیلم میرسد، شما را کاملاً معلق میگذارند و لزوماً به هیچ شکل قطعی نیستند.» او به موریس گفت در فیلم بازی میکند.
بااینحال، چند سال طول میکشد تا هزینه ساخت «برای لزلی» تأمین شود و پروژه از هزارتوی تأخیرها به خاطر کووید ۱۹ عبور کند. سرانجام فیلمبرداری از کریسمس ۲۰۲۰ شروع شد، درست چند هفته پیش از شروع فیلمبرداری «آمستردام» به کارگردانی دیوید راسل که رایزبورو قرار بود نقش همسر کریستین بیل را بازی کند. «برای لزلی» با بودجه کمتر از یک میلیون دلار در ۱۹ روز در اطراف لس آنجلس – که جایگزین تگزاس شده بود – با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی مرتبط با بیماری همهگیر، فیلمبرداری شد.
مارک مارون برای بازی در نقش سویینی، مدیر یک متل که چیزی در لزلی میبیند و او را بهعنوان خدمتکار استخدام میکند، انتخاب شد. برنامه زمانی شلوغ به آن معنی بود که بازیگران فرصت دورخوانی یا تمرین کافی نداشتند. اولین باری که رایزبورو و مارون بهوضوح به هم نگاه کردند، وقتی بود که دوربینها به کار افتادند.
اوون تیگ که در «دودمان» نقش پسر رایزبورو را بازی کرد، بار دیگر برای بازی در نقش پسر او انتخاب شد – در ۱۹ سالگی، این بار نزدیکتر به مردانگی. تیگ از استرالیا، جایی که در حال بازی در «پادشاهی سیاره میمونها» است، میگوید: «در ابتدا او را نشناختم. لزلی در شروع فیلم اساساً بیخانمان است؛ بنابراین آندریا نامرتب و بههمریخته بود و لباسهای کهنه به تن داشت. او واقعاً وحشتناک به نظر میرسید.» (رایزبورو در پاسخ به سؤالی درباره زیادهرویهای ناخوشایند لزلی میگوید: «من سه سال در مدرسه نمایش تظاهر میکردم یک کفتار هستم. ما انسانها خیلی آشفته هستیم.») تیگ اضافه میکند: «فکر میکنم آندریا یکی از خارقالعادهترین بازیگران امروز است.»
«برای لزلی» اولین بار در دنیا مارس ۲۰۲۲ در بخش خارج از مسابقه جشنواره جنوب از جنوب غربی در آستین به نمایش درآمد و با نقدهای درخشان روبرو شد – بهویژه برای رایزبورو (هالیوود ریپورتر با ستایش نقشآفرینی او، آن را «غیر قابل پیشبینی، زنده با لبههای ناهموار» توصیف کرد.)
مومنتوم پیکچرز، زیرمجموعه شرکت ایوان مستقر در تورنتو که در حوزه پخش فیلمهای مستقل فعالیت دارد، حق پخش «برای لزلی» در آمریکای شمالی و بریتانیا را خریداری کرد و فیلم را از ۱۲ اکتبر ۲۰۲۲ بهطور همزمان در سینماها و بهصورت آنلاین در دسترس قرار داد. مومنتوم یک هفته بعد «برای لزلی» را در حالی از سینماها بیرون کشید که تنها ۲۷۳۲۲ دلار فروخته بود.
در اوایل نوامبر، فیلم یک بار دیگر – در جشنواره فیلم مستقل ریندنس در لندن – به نمایش درآمد که در آن رایزبورو جایزه بهترین نقشآفرینی را دریافت کرد، اما درحالیکه مومنتوم حاضر نشد برای بازاریابی «برای لزلی» هیچ هزینهای بپردازد، فیلم با وجود استقبال پرشور منتقدان- در راتن تومیتوز ۹۷ درصد آرای مثبت دارد – مثل سنگ ته دریا افتاد. رایزبورو میگوید: «همیشه وقتی روی کشش تأکید نمیشود ناامیدکننده است.» مارون در ارزیابی خود کمتر دیپلماتیک است: «امکان بیشتر دیده شدن فیلم وجود نداشت، چون این توزیعکننده افتضاح بود و افتضاح باقی ماند.»
اولین بیمار شیوع تب رایزبورو که بهزودی گریبان هالیوود را گرفت، هلن هانت بود. ستاره فیلم «گردباد» در یکی از نمایشهای فیلم در ریندنس شرکت کرده بود تا از دوستانش موریس و همسر او، مری مککورمک، بازیگر «بال غربی» که هانت آنها را به هم معرفی کرده بود، حمایت کند. آن شب هانت پستی با شش عکس در اینستاگرام منتشر کرد و از «برای لزلی» و ستارههای آن تمجید کرد.
اما این تنها بخشی از داستان بود. در پشت صحنه، نمایندگان و مسئولان تبلیغات رایزبورو از طرف او کمپینی به راه انداختند. این کمپین که بودجه بسیار ناچیز آن را رایزبورو و موریس را تأمین کردند، پولی برای بیلبوردها، اتوبوسها یا تبلیغات تجاری نداشت، اما هزینه ۲۰ هزار دلاری نمایش فیلم در وبسایت آکادمی را پوشش داد.
دستورالعملهای آکادمی، کمپین تبلیغاتی از جانب خود فرد را ممنوع میکند، اما بهتدریج برخی از ستارهها وارد عمل شدند. ترون در ماه نوامبر در سیایای میزبان یک نمایش «برای لزلی» بود، جایی که او فیلم را «چیزی که در استخوانهای شما میماند» معرفی کرد. ادوارد نورتون که با رایزبورو در «بردمن» کار کرد و جنیفر آنیستون، در اواخر همان ماه در خانههای خود میزبان نمایش فیلم شدند. (نورتون به ۴۱۰ هزار فالوور خود در اینستاگرام گفت این نقشآفرینی «من را از پا انداخت.») فیلم تا ماه دسامبر جوایز دیگری دریافت کرد – بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم مستقل برتر سال از سوی هیئت ملی نقد معرفی شد و رایزبورو نیز نامزد جوایز انجمن منتقدان فیلم شیکاگو و جوایز فیلم مستقل اسپیریت شد.
کمپین در ژانویه واقعاً قدرت گرفت. پالترو میزبان یک نمایش شد و روز بعد در اینستاگرام فیلم را «شاهکار» نامید و اضافه کرد رایزبورو «باید تمام جوایز را برنده شود». رایزبورو با نگاهی به گذشته میگوید از سرازیر شدن حمایتها «بهتزده» شده است. او میگوید: «وقتی متوجه شدم خیلیها واکنشهای شخصی و پرشور به فیلم دارند بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم – برای این که موضوع برای من خیلی مهم است و من به پیام فیلم اعتقاد دارم.»
بعد بلانشت در ۱۵ ژانویه درحالیکه جایزه انتخاب منتقدان را برای «تار» میپذیرفت، رایزبورو را در فهرست بازیگران زنِ به همان اندازه شایسته قرار داد. رایزبورو که برای یک جلسه دورخوانی «کاخ» با هواپیما به لندن رفته بود، میگوید: «تقریباً خفه شدم.» کریم صالح، شریک زندگی او و بازیگر فرانسوی-لبنانی که در ۲۰۲۰ در جریان فیلمبرداری «اقصر» با او آشنا شد، این خبر را به او داد. رایزبورو میگوید: «بسیار سخاوتمندانه و حیرتانگیز بود. اگر اسمم را اشتباه میگفت، او را سرزنش نمیکردم. فکر نمیکردم من را بشناسد.»
با وجود حمایت گسترده بازیگران درجه یک، تعداد کمی از ناظران جوایز انتظار داشتند رایزبورو نامزد اسکار شود – ازجمله خودش. او میگوید: «در چند روز مانده به اعلام نامزدها، صحبتهای زیادی بود، اما بخش بسیار واقعبینانه من که ۲۰ سال است این کار را انجام میدهد، فکر نمیکرد این اتفاق بیفتد. فکر نمیکنم هیچ بازیگری جرئت داشته باشد تصور کند این اتفاق برای چیزی بیفتد که در ۱۹ روز فیلمبرداری شده است.»
برای رایزبورو، این یک لحظه «ناباوری» بود، اما جشن زیاد طول نکشید. با کنار گذاشتن بازیگران سیاهپوست بهویژه دیویس و ددوایلر (که نامزد جوایز بازیگری بفتا و انجمن بازیگران آمریکا شدند)، این حس ایجاد شد که انتخاب رایزبورو به قیمت حذف یکی از آنها تمام شده است (اگرچه نامزدی آنا د آرماس برای «بلوند» نیز تا حدی تعجبآور در نظر گرفته شد).
رایزبورو حتی در سرزمین مادری خود نیز در امان نبود: مجله بریتانیایی گلامور نوشت: «نامزدی اسکار آندریا رایزبورو ثابت میکند ستیز با زنان سیاهپوست همچنان در هالیوود رونق دارد.» ساندی تایمز متهم کرد: «از دنیل ددوایلر دزدی شد.»
خود آکادمی با این حس که یک فاجعه روابط عمومی اتفاق افتاده است، اعلام کرد برای تعیین این که در کمپین غیرمتعارف رایزبورو قانونی نقض نشده است، تحقیق خواهد کرد. اگر قانونی زیر پا گذاشته شده باشد، قانون مصوب سال ۲۰۱۶ است که پذیراییهای بدون نمایش فیلم را ممنوع میکند. مککورمک و موریس حداقل یک رویداد بدون نمایش فیلم را در خانه خود میزبانی کردند که یک اقدام نامعمول در چرخه کمپینهای جوایز نیست، اما همین مسئله ناگهان مورد بررسی دقیق قرار گرفت. یافتههای آکادمی این بود هیچ کار کادر حامیان قدرتمند رایزبورو به سطح سلب نامزدی او نمیرسد، اگرچه بیل کریمر، رئیس آکادمی در بیانیهای گفت: «ما تعدادی رسانههای اجتماعی و تاکتیکهای تبلیغاتی را کشف کردیم که باعث نگرانی شدند. این تاکتیکها مستقیماً با طرفهای مسئول در میان گذاشته میشود.»
رایزبورو کاملاً مطمئن نیست تجربه او چه معنایی برای آینده فصل جوایز هالیوود خواهد داشت. او میگوید: «کمپینهای جوایز مثل همیشه بسیار انحصاری است. من هنوز نمیدانم کدام اقدامات به بهترین شکل شایستهسالاری را تشویق میکند. من برای کشف آنها تلاش کردهام و به این کار ادامه میدهم.»
منبع: هالیوود ریپورتر (ست آبراموویچ)