مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
محور اسطوره بتمن، ایده هویت مخفی است: او در زیر نقاب ترسناک خود، بروس وین، فرزند میلیاردر شهر چرک و دودگرفته گاتهام است و در زیر آن، همچنان کودک آسیبدیدهای است که پدر و مادرش در مقابلش به قتل رسیدند.
در نگاه اول، مشخص نیست که مت ریوز هیچ نوع هویت مخفی داشته باشد. فیلمساز ۵۵ ساله، با موهای صاف، سبیل مرتب و برخورد خوب، مردی است که ظاهر و باطنش یکی به نظر میرسد؛ بازتاب دوستانه تصویر جیمز گوردون، پلیس واقعبین متحد بتمن است.
اما ریوز حالا نگهبان میراث سینمایی بزرگ بتمن است. برادران وارنر، فیلم بتمن (The Batman)، تازهترین ماجراجوییهای شبانه نگهبان خودگمارده قانون را از چهارم مارس ۲۰۲۰ روانه سینماهای آمریکا کرد. فیلم به نویسندگی مشترک و کارگردانی ریوز، مانند عنوانش، نوید بازگشت به اصول را میدهد، چیزی جدا از فرنچایزهای قبلی «بتمن»، با بازی یک خونآشام سینمایی شاخص: رابرت پتینسون.
پس از بلاکباستر در فیلم شوالیه تاریکی برمیخیزد کریستوفر نولان در سال ۲۰۱۲، برای دومین بار در یک دهه اخیر، داستان بتمن از نو تعریف شده است و یکی از برداشتهای بیشمار از این شخصیت از وقتی است که در ۱۹۸۹ به یک موفقیت بزرگ روی پرده سینما تبدیل شد و موج فیلمهای ابرقهرمانی را آغاز کرد.
اما چرخ «بتمن» این روزها با سرعت بیشتری در حال چرخش است: بهطور اجتنابناپذیری نیاز است هرچند سال یکبار یک فیلم جدید درمورد مبارز نقابدار به نمایش درآید، چه تلاشهای اخیر مانند سهگانه نولان با زیبایی تمام شده باشد، یا نظیر بن افلک که پیش از پتینسون، تازهترین ستاره ایفاگر این نقش بود، بهطور ناگهانی از شخصیت دور شده باشد.
همزمان، زمین حاصلخیز گاتهام مستعد همه نوع برداشت بوده است، ازجمله فیلمی برنده جایزه اسکار درباره جوکر، رقیب سرسخت بتمن؛ یک سریال تلویزیونی گاتهام درباره شهر قبل از این که بروس وین، بتمن شود؛ درباره آلفرد قبل از این که فرد دست راست وین شود؛ فیلم خانوادگی لگو بتمن؛ یک فرنچایز بازی ویدیویی؛ و اقتباسهای انیمیشنی متعدد از خطوط داستانی قصههای مصور «بتمن».
تعدد اسپینآفها فرصتهای کمتری ایجاد میکند تا بتوان کاری واقعاً تازه با این شخصیت انجام داد. در همین حال، برادران وارنر تمایل خود را درمورد این که فیلم جدید زمینهساز راهاندازی مجموعههای تلویزیونی جدید و دیگر ضمایم مرتبط با این برند شود، پنهان نکرده است.
ازاینجهت، کار کردن روی یک «بتمن» دیگر برای هر کارگردانی دلهرهآور است، حتی کسی مانند ریوز که نشان داده است راه خود را در سرگرمیهای دیستوپیاییِ مقبول عامه پیدا میکند و این شامل «کلوورفیلد» و دو دنباله مجموعه سینمایی «سیاره میمونها» میشود. او اعتقاد دارد تماشاگران سینما بهقدری غرق در قصههای «بتمن» هستند و آنقدر اقتباسهای موفق دیدهاند که نمیتوانند برداشت کسی را بپذیرند که بهطور کامل درگیر داستان نیست.
ریوز میگوید: «اگر نمیتوانید راهی برای برقراری یک ارتباط پرشور با داستان پیدا کنید، کار شما به نتیجه نمیرسد و تماشاگر این را متوجه میشود.»
برخلاف دیگر کارگردانانی که بتمن را به روی پرده آوردهاند، ریوز ممکن است هنوز پرسونایی خارج از صفحه نداشته باشد که بهوضوح مانند تیم برتون فکور، جوئل شوماخر بازیگوش، نولان فاضل یا زک اسنایدر شورشی تعریف شده باشد.
اما آنچه ریوز حالا دارد، پنج سالی است که او – خیلی بیشتر از حد انتظارش – صرف ساختن «بتمن» از پایه کرد. فیلم او، غرق در رنگهای سیاه کبود و قرمز خونی، بهاندازه پیشینیانش، تفسیری متمایز از این شخصیت است و درحالیکه میتوانست تملقآمیزتر باشد، با حسی از دلهره که در هر فریم و هر دسیبل تزریق میشود، بهطور غیر منتظرهای سازشناپذیر است.
به گفته ریوز، بتمن نه یک تازهکار است و نه یک کهنهکار؛ او در گاتهام درگیرِ مواد مخدر و جنایات سازمانیافته، بهطور فزایندهای یک سرقفلی آشناست. این بار، او درگیر معمایی میشود که شامل نسخههای نوپای پنگوئن و زن گربهای و همچنین دشمنی جنایتکار به نام ریدلر میشود – آزمونهایی که او را وامیدارد در اصول اخلاقی و انگیزههای پشت کاری که انجام میدهد، تجدید نظر کند.
در اواخر ۲۰۱۶، در شرایطی که برادران وارنر همچنان متعهد به ساخت یک فیلم جدید با بازی افلک در نقش نسخه مسنتر و باتجربهتر از این شخصیت بود که در «بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت» معرفی شد، ریوز هنوز بخشی از مکالمات درباره بتمن نبود. افلک، فیلمنامهنویس پروژه در ابتدا قصد داشت آن را کارگردانی کند و بعد نظرش تغییر کرد و درنتیجه برادران وارنر دنبال یک کارگردان جدید رفت.
توبی امریش، رئیس وارنر برادرز پیکچر گروپ میگوید، مشکلی که هر فیلمسازی با آن مواجه است «خلق یک بتمن قانعکننده، پویا و هیجانانگیز است، اما متفاوت با هر چیزی که قبلاً دیدهایم. چه کسی میتواند آن را از نو ابداع کند؟ چه کسی میتواند حساسیتی را پیدا کند که قبلاً کند و کاو نشده باشد؟»
آن جستجو – که در آن نام فیلمسازانی مانند ریدلی اسکات، فده آلوارز و مت راس مطرح شد – استودیو را به سمت ریوز هدایت کرد. امریش میگوید: «او یک جهانساز است. فیلمهای او وزن و تاریکی دارند، اما حسی از عامهپسند بودن نیز در آنها هست.»
وقتی ریوز در ۲۰۰۸، تریلر آخرالزمانی «کلوورفیلد» و در ۲۰۱۰، «بگذار وارد شوم»، بازسازی درام خونآشامی سوئدی «آدم درست را راه بده» را میساخت، به دنبال راههایی برای بیان دیدگاههای خود بود، درحالیکه خود را با چالشهای افزایش مقیاس و انتظارات تماشاگر نیز مواجه میدید.
او میگوید: «کمکم متوجه شدم ساختن فیلمی شخصی که همچنان جنبه ژانری دارد، امکانپذیر است.» فیلمهای ریوز میتواند مکانی برای بررسی اضطرابهای خودش باشد، چه جهانی و چه روزمره. او میگوید: «فیلمسازی به شما اجازه میدهد وارد ترس شوید، اما وقتی کنترلش را در دست دارید، آن را از ذهن خود بیرون میکنید.»
به نظر میرسد این فلسفه با «طلوع سیاره میمونها» (۲۰۱۴) و «جنگ برای سیاره میمونها» (۲۰۱۷)، دو فیلم موفق ریوز در آن فرنچایز علمی-تخیلی که مجموعاً ۱٫۲ میلیارد دلار در سراسر دنیا فروش داشتند، به اوج رسید.
وقتی برادران وارنر برای کارگردانی فیلم «بتمن» افلک به سراغ ریوز رفت، او کاملاً درگیر مرحله پس از تولید «جنگ برای سیاره میمونها» بود. ریوز پس از بررسی فیلمنامه، آن را «یک برداشت کاملاً معتبر و باحال» از شخصیت نامید، «یک ماجراجویی اکشن» که آن را به یک فیلم جیمز باندی برای گسترش دنیای ابرقهرمانان دیسیِ استودیو تشبیه کرد.
ریوز میگوید: «فقط نمیدانستم چطور آن را کارگردانی کنم. او میگوید با وجود علاقه استودیو، گفتم: «فکر نمیکنم شما من را بخواهید چون من این کار را نمیکنم؛ و بعد از من پرسیدند که من چه کار میکنم.»
این سؤالی نبود که ریوز بتواند بلافاصله به آن پاسخ دهد. او با خنده به یاد میآورد: «گفتم، من وسط ساخت این فیلم “میمونها” هستم، بنابراین واقعاً نمیتوانم به شما چیزی بگویم.»
ریوز عمری را صرف تأمل درباره بتمن کرده بود، شخصیتی که برای او نه صرفاً بهواسطه ۸۰ سال قصههای مصور یا تجسمهای اخیر سینمایی، بلکه بیشتر با قیافه جدی آدام وست در مجموعه تلویزیونی معروف دهه ۱۹۶۰ تعریف شده بود. ریوز میگوید: «من هیچ طنزی در هیچیک از آنها ندیدم. بتمن چیزی باحال دارد و تعریف من از او بر مبنای این نگاه است.»
با توجه به فیلمهای زیادی که مرگ تراژیک پدر و مادر بروس وین جوان و بیداری او بهعنوان یک مبارز در دنیای جنایتکاران به تصویر کشیدهاند، ریوز میگوید: «ما نمیتوانستیم داستان اصلی را مبنا قرار بدهیم؛ بنابراین وقتی مفهوم داستان شکل گرفت، میخواستم مطمئن شویم که بتمن شخصیتی با قوس احساسی است. میبینید که او آسیبهای شدیدی را پشت سر میگذارد و بعد اراده میکند راهی برای عبور از آن پیدا کند.»
برادران وارنر منتظر ماند تا ریوز آخرین فیلم «میمونها» خود را به پایان برساند تا بتواند ایده او درباره «بتمن» را بشنود و با تائید استودیو، او در اوایل ۲۰۱۷ کار روی یک فیلمنامه را آغاز کرد. مدتی بعد افلک کلاً پروژه را ترک کرد. ریوز میگوید: «فکر میکنم بن فقط در حال ارزیابی کاری بود که میخواست انجام دهد و تصور میکنم از همان اول خیلی دوست نداشت نقش بتمن را بازی کند.»
این یک تغییر قابل ملاحظه بود که به ریوز اجازه داد بتمن را به سفری کاملاً متفاوت ببرد. او میگوید اگر افلک میماند، «آن داستان درباره دست و پنجه نرم کردن با سرخوردگی میشد.» فیلمی که او حالا تصور میکرد «بیشتر درباره کسی بود که کاملاً درک نمیکند چرا باید این کارها را انجام دهند.»
ریوز میگوید: «من میخواستم با هر حس که بتمن ثابت میماند مبارزه کنم. میخواستم مخاطرات داستان بهگونهای بتمن را به چالش بکشد که ته قلبش او را تکان دهد. او باید تغییر کند.»
ریوز درحالیکه اذعان دارد همه اینها چقدر عجیب به نظر میرسد، میگوید این رویکرد باعث شد بتمن برای او بیشتر قابل درک شود. «بتمن هنوز گرفتار آن اتفاقاتی است که در ۱۰ سالگی او افتاد. من وقتی فیلم میسازم، سعی میکنم تجربهام معنادار باشد و او بهواسطه نگهبانی خودگمارده قانون سعی میکند با تجربهاش کنار بیاید.»
این تغییر رویکرد همچنین به ریوز اجازه داد بازیگر جدیدی را برای ایفای نقش بروس وینِ جوانتر، در دهه سوم زندگی خود که یک یا دو سال است در قالب بتمن فرو میرود، انتخاب کند. پس از جستجویی که گفته شد نیکلاس هولت نیز یکی از رقبای نزدیک بود، ریوز به رابرت پتینسون رسید، ستاره سری فیلمهای «گرگ و میش» که ریوز کار او را در فیلمهای درام مربوط به بزرگسالان مانند «شهر گمشده زی» و «اوقات خوش» دیده بود.
ریوز درمورد آن نقشآفرینیها میگوید: «کاملاً میتوانستم استیصال، شدت و آسیبپذیری او را احساس کنم.»
پتینسون درباره آن مقطع از دوران کاری خود میگوید: «بههرحال برای خودم هم که شده در فیلمهای خیلی سرگرمکننده و جالب بازی میکنم. به نظر نمیرسید بعدازآن، بازی در بتمن یک پیشرفت آشکار باشد.»
اما وقتی ریوز برنامههای خود را برای بازیگر آشکار کرد، پتینسون خود را مجذوب این مفهوم خاص از شخصیت دید. پتینسون میگوید: «مت به نسخهای کمی زشتتر و دیوانهتر از بتمن فکر میکرد که دقیقاً همان شیوهای است که من میخواستم.»
پتینسون، کارگردان را کسی توصیف میکند که تشخیص میدهد «ترس بسیار واقعی است، نه چیزی که با بلوف راه خود را از میان آن بازکنید.» این درک برای نحوه برخورد او با بروس وین در فیلم بسیار مهم بود.
پتینسون میگوید: «وقتی او لباس بتمن را میپوشد، اینطور نیست که یک لباس طلایی با تجهیزات باشکوه به تن کرده باشد تا کار درست را انجام دهد. او در تاریکی خود بهزانو درمیآید. وقتی آن لباس را میپوشد، دیگر واقعاً خود را نمیشناسد.»
پتینسون برای تست بازیگری لباس ول کیلمر در فیلم «همیشه بتمن» را پوشید، اما چیزی که احتمالاً نقش را به او داد، سکانسی بود که پتینسون در قالب بتمن، مقابل آینه، چشمهایش را آرایش میکند. این سکانس در فیلم در یک پالت متمایز و همراه با موسیقی پرتپش مایکل جاکینو به کار رفته است.
به گفته ریوز، برای فیلمی که او از قبل امیدوار بود یادآور آثار کلاسیک سینمای دهه ۱۹۷۰ مانند «پدرخوانده»، «رابط فرانسوی» و «تمام مردان رئیسجمهور» باشد، این ترکیب اولیه از نقشآفرینی و سبک «واقعاً طنینانداز بود – مسلط بود.»
هنوز کار زیادی در پیش بود. ریوز چند ماه دیگر را با پیتر کریگ، همکار نویسندهاش («شهر») گذراند و درام جنایی درهمتنیده، رسواییها، فساد و تاریخ شهر را در بخش میانی فیلم ترسیم کرد. او گاتهام گسترده خود را با نسخههای تازهای از متحدانی مانند آلفرد (اندی سرکیس) و گوردون (جفری رایت)؛ و دشمنانی مانند پنگوئن (کالین فارل) و ریدلر (پل دانو) و سلینا کایل (زوئی کراویتز)، زنی گربهمانند که بتمن به او علاقه دارد، پر کرد.
ریوز در تمام این مدت به خود فشار میآورد تا زمینههای جدیدی پیدا کند که در فیلمهای «بتمن»، بهویژه فیلمهای برتون و نولان که هنوز در ذهن عامه مردم هستند، پوشش داده نشد.
او همچنین نگران بود برادران وارنر هر لحظه علاقه خود به فیلم او را از دست بدهد که با تداوم داستانی گستردهتر دیگر فیلمهای دیسی مانند «آکوامن»، «واندر وومن» یا فیلم در حال تولید «فلش» (که افلک و مایکل کیتون در آن نقشهای بتمن خود را تکرار میکنند) غیر مرتبط بود.
ریوز میگوید: «این که بدانید فیلم ششم در راه است و شما فیلم پنجم هستید، کار را سخت میکند. آنها میتوانند بگویند، “ببین، ما به این برداشت اعتقاد داریم، اما با برنامه کلی ما مطابقت ندارد” و میتوانند کار شما را کنار بگذارند. (امریش میگوید ریوز همیشه حمایت کامل استودیو را داشت.)
بعد در مارس ۲۰۲۰، دو ماه پس از شروع تولید و درحالیکه حدود ۲۵ درصد فیلم کامل شده بود، همهگیری آغاز شد. اندرو جک، مربی گویش فیلم، براثر کووید درگذشت و برخی از دیگر عوامل تولید بیمار شدند. ریوز در حال آماده شدن برای سفر از لندن به لیورپول برای فیلمبرداری سکانسی شامل ۶۰۰ نفر سیاهیلشکر بود که تولید «بتمن» متوقف شد.
ریوز به یاد میآورد: «لحظه عجیبی بود – همه میگفتند، “چه خبر است؟” و هیچکس وزن آن را نمیدانست.» وقتی آن پاییز، فیلمبرداری از سر گرفته شد، آنها باید کار را با سرعت پیش میبردند. اگرچه هیچ بخشی از فیلم به خاطر شرایط تولید در دوران همهگیری بهطور قابل توجهی از نو تصور نشد، اما سازندگان «بتمن» از جلوههای دیجیتال برای پر کردن برخی شکافها استفاده کردند. ریوز میگوید: «در لحظههایی از فیلم، جمعیت را با گرافیک کامپیوتری خلق کردیم.»
با وجود سنگینی کاری که پیش روی عوامل بود و سرعت لازم برای به پایان رساندن فیلم، همکاران ریوز میگویند در این مدت هرگز او را متزلزل ندیدند. پتینسون میگوید: «به خاطر کووید، فیلمبرداری هر چیزی دو برابر زمان میبرد و مت به معنای واقعی این را منتقل میکرد که “نه، من فیلمی را که میخواهم بسازم، میسازم و هیچچیز مانع من نمیشود.”»
پتینسون اضافه میکند: «او موذی است. به نظر میرسد فردی مهربان و حساس است، اما سرسخت است. تا وقتی به چیزی که میخواهد دست پیدا نکند، دست از کار نمیکشد.»
حالا کارگردان، فیلم خود را دارد، فیلمی که او درک میکند شاید بیشتر ازآنچه در نظر داشت با رویدادهای جاری همخوانی دارد. به نظر میرسد این داستان که چند سال پیش نوشته شد، تحولات دنیای واقعی را که در مرحله فیلمبرداری اتفاق افتاد، پیشبینی کرده بود. تصویر فیلم از یک کلانشهرِ درهمشکسته از تراژدیها، اما مصمم به پیشروی، بهطور نگرانکنندهای به ما نزدیک است.
ریوز میگوید: «گاتهام همیشه استعارهای از دنیای ما بوده است – گاتهام سوی تاریک است. در حین وقوع رویدادها، لحظههایی بود که ما از لندن تماشا میکردیم و میگفتیم: “اوه خدای من، دنیای ما بدتر از گاتهام است؟”»
مدتزمان تقریباً سه ساعته «بتمن»، حتی پیش از اکران باعث نگرانیها شده بود، اما ریوز چنین نگرانیهایی را بیمورد میدانست. او میگوید: «فکر میکنم وقتی فیلم را میبینید، آن مشکل حل میشود. فیلم کاملاً توجه را جلب میکند، شما را با خود همراه میکند و مجذوب نگه میدارد.» او به استناد پیشنمایشهای فیلم با حضور تماشاگران به این نتیجه رسید و اضافه میکند: «بههرحال، نسخه اصلی فیلم از این هم طولانیتر بود.»
او با برنامههای برادران وارنر برای استفاده از «بتمن» بهعنوان موتور یک فرنچایز کاملاً جدید ازجمله سریالهای لایو اکشن اچبیاو مکس درباره پنگوئن و اداره پلیس گاتهام همینطور یک سریال انیمیشنی بتمن، همراه است.
ریوز میگوید: «جهان بتمن، اگر ما کارمان را درست انجام داده باشیم، شروع بسیاری از آن برنامههاست.» او اضافه میکند، این بلندپروازیهای چندرسانهای بخصوص در دورهای اهمیت دارد که تماشاگران سینما بهطور قابل تکیهای به تعداد زیاد به سالنهای سینماها بازنمیگردند.
او میگوید: «در کل، این لحظه ترسناکی برای فیلم دیدن در سالن سینماست. ما باید راه را پیدا کنیم – این کارها ممکن است آجرهایی باشند که دیوار اکران فیلمها روی پرده بزرگ سینما را محکم نگه میدارند.»
منبع: نیویورک تایمز (دیو ایتزکاف)
تماشای آنلاین فیلم بتمن در نماوا