مجله نماوا، مینو خانی
یک دانشجوی دکترای ستارهشناسی در تحقیقات خود شهاب سنگ بزرگی را میبیند که مسیرش به سمت کره زمین است. برخورد این شهاب سنگ به وزن ۹ کیلوگرم با زمین چیزی جز نابودی کامل نیست. تلاش برای آگاه ساختن مسوولان کشور نه تنها به نتیجه نمیرسد، که همه حرفها با شوخی و مزهپرانی مواجه میشود و هیچکس چشمهای نگران پروفسور میندی و دانشجویش را نمیبیند. از رسانهها کمک میگیرند، باز همان برخورد و بینتیجه.
اما چرا این تلاشها در فیلم بالا رو نگاه نکن به نتیجه نمیرسد؟ چون دنیا بر سر انگشت طبقه سرمایهدار میچرخد. این سرمایهدار است که میتواند در انتخابات، بازیگرانِ عرصه سیاست را جابهجا کند. این سرمایهدار است که میتواند سمت و سوی رسانهها را مشخص کند. این سرمایهدار است که میتواند استثمار طبقه زیردست را به قدری زیبا تزیین کند که همه با جان و دل با او همراه شوند.
کارل مارکس، نظریهپرداز آلمانی در اواخر سده نوزدهم گفت: «اقتصاد زیربناست و همه وجوه دیگر زندگی اعم از تاریخ، سیاست، علوم، اجتماع، هنر و ایدئولوژی روبنا». یعنی همان که گفتم. دنیا بر سر انگشت طبقه سرمایهدار میچرخد.
آنچه در این فیلم نشان داده میشود ظاهرا یک مساله مهم زیستمحیطی خطرناک است که نتیجه آن تخریب جهان ماست. اما در واقع، نشان میدهد که سرمایهدار چطور خط و ربط همه چیز را مشخص میکند. صاحب کمپانی وسایل الکترونیکی و موبایل «بش» ضمن اینکه صراحتا مخاطب را به یاد کمپانی قدرتمند «اپل» میاندازد، تمام اوج و فرود داستان را هدایت میکند. وقتی احساس میکند که منحرف کردن شهاب سنگ به نفع اوست، خانم رئیس جمهور را بر سر میز مذاکره با ستارهشناسان کاشف، دکتر میندی (با بازی لئوناردو دی کاپریو) و کیت دیبیاسکی (با بازی جنیفر لارنس) مینشاند تا راه حل مقابله با شهاب سنگ را تدبیر کنند. اما همین آقای بش وقتی درمییابد فلزاتی بر این شهاب سنگ وجود دارد که به درد کار و کاسبی او میخورد، مسیر مذاکره را منحرف و مانع به مقصد رسیدن تسلیحات نظامی میشود که قطعا هزینه زیادی دربرداشته است، اما اصولا نفع سرمایهدار مطرح است، نه نفع عمومی. طبیعی است رئیس جمهوری که در شرف یک انتخابات دیگر است به حمایت مالی این سرمایهدار برای جمع کردن رای نیاز دارد تا همچنان بر مسند رهبر ابرقدرت جهان تکیه بزند.
رییس جمهور ایالت متحده در فیلم گرچه یک خانم است، بدل رئیس جمهور قبلی امریکا، دونالد ترامپ است که عکسالعملش در مواجهه با بسیاری از موارد، بیشتر کمیک بود تا تصمیمات جدی رهبر یک کشور ابرقدرت.
روزنامهنگاران و مجریان برنامه پربینندهای که ستارهشناسان سراغشان میروند تا از طریق آنها خطر شهاب سنگ را به اطلاع مردم برسانند نیز چون در راستای منافع سرمایهدار هستند و چاره دیگری جز آن ندارند چون اگر پول لازم برای نشریه و برنامه را نداشته باشند، باید از دور خارج شوند برای همین بیشتر مضحکه درست میکنند تا انجام وظیفه اطلاعرسانی یک رسانه. مضحکه درست میکنند تا اصل قضیه یا مخدوش شود یا پس شوخیهای بیربط و بیمزه آنها پنهان شود چون اگر جدی باشند، معلوم نیست که منافع سرمایهدار به خطر نیفتند.
نجات زمین اما بدون انسانها
کارل مارکس و همکارش فردریش انگلس، پدران مارکسیسم در نوشتههای اندکشان درباره هنر و ادبیات تاکید دارند که هر چه اثر به واقعیت نزدیکتر باشد، بهتر است. برای همین به آثاری اشاره میکنند که توانستهاند بازتاب درستی از واقعیت باشد؛ مثل آثار نویسنده روس بالزاک یا آثار نقاش هلندی، رامبراند. بازتاب واقعیت در آثار هنری و ادبی گرچه یکی از بارزترین و پرکاربردترین نظریهها برای تحلیل آثار هنری و شناخت بستر خلق آن است، در هر ژانری میتواند مد نظر مولف قرار گیرد. کمااینکه به نظر میرسد کارگردان «بالا رو نگاه نکن»، آدام مککی نیز همین بازتاب واقعیت را در نظر داشته است. اما این یک دام بیشتر نیست. میخواهند به ما بگویند ما حواسمان هست، شما به زندگیتان برسید. هر چند به نظر میرسد این فیلم به ظاهر کمدی میتواند فقط محض سرگرمی ساخته شده باشد، اما یک فیلم هالیوودی نمیتواند خارج از معیارهای هالیوود که خود دنیایی از قدرت سرمایهداری را در دست دارد، باشد؛ خصوصا که یکی از بارزترین نشانههای این معیار، توجه به انسان آن هم انسان امریکایی است، نه از ملیت دیگری صحبت میشود و نه از جاندار دیگری مثل گیاهان و جانواران.
«بالا رو نگاه نکن» استعاره است چراکه منظور این نیست که به آسمان نگاه نکن که ممکن است شهاب سنگ یا ریزسنگها یا تراشههای تسلیحات به هوا فرستاده شده چشمت را بیازارد یا خیره کند، بالا را نگاه نکن چون مردم عادی و ستارهشناسان نباید سفیهای را که حامل خانم رئیس جمهور و صاحب کمپانی بش به مقصد سیارهای دیگر است، ببینند. این نیز بازتابی از بخش دیگر ماجراست. حداقل طی یک دهه اخیر اخبار و گزارشهای رسمی و علمی بر گرمایش زمین تاکید داشتند و دارند. همه کشورها اظهار نگرانی میکنند. اینکه این نگرانیها چقدر باعث انجام اقدامات لازم برای جلوگیری از کاهش گرمایش زمین میشود، قطعا نیاز به تحقیقات بسیار گسترده و عمیق دارد، اما در اثنای همین اخبار میشنویم که ستارهشناسان و دانشمندان در پی کشف سیارههای دیگر برای زندگی هستند، ماهوارههایی که به فضا میروند خبر از تلاش برای نقل مکان به سیاره دیگر میدهند. اما اگر این امکان فراهم شود چه کسانی سوار بر ماهوارهها به سیاره دیگر نقل مکان میکنند؟ تردید نکنیم که ما مثل همان مردم و پروفسور میندی فقط توان پی گرفتن رد پرواز ماهوارهها را خواهیم داشت و باز این سرمایهدار است که نجات پیدا میکند. پس بهتر است بالا را نگاه نکنیم.
پایان فیلم به صراحت میگوید: «زمین از دست ما جان سالم به در خواهد برد». شاید اتفاق خوبی باشد که بشریت بمیرد و زمین نجات پیدا کند. اما موضوع اینجاست که این نیز یک دام است. البته که ممکن است این سیاره به دلیل تخریبهای ما انسانها، یا پیامدهای طبیعی وحشتناک انسانی یا غیرانسانی بالاخره از دست ما جان سالم به در ببرد، اما چطور و کی؟ و تا آن زمان، ما با خود و این زندگی چه کردهایم؟ آیا همانطور که در فیلم برآورد میشود که ۶ سال و ۱۴ روز تا اصابت شهاب سنگ به زمین فرصت هست، نباید کاری کرد؟
تماشای آنلاین فیلم بالا رو نگاه نکن در نماوا