مجله نماوا، نیما بهدادی مهر
سابقهی برجای مانده از رویکرد فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی به نقش زنان در پیشبرد درام کاملا روشن است؛ به دلایلی عرفی و نگاهی تکقطبی به جاذبه مردان در ارائه تصویری قهرمانانه میتوان بیشترین وجوه دراماتیک تثبیت شده در روند فیلمسازی را در ایران با محوریت مردان ارزیابی کرد.
در حقیقت با استثنائات کاری نداریم، اما آنچه از شخصیتپردازی در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی قابل ارزیابی است نقش پررنگتر مردان در شکلدهی به مسیر روایت و درام است.
اما در سریال خاتون تلاش شده تا به نمونههای پیشرو در شخصیتپردازی زنان توجه شود. اگر از رویکرد کاملا ستایشبرانگیز بهرام بیضایی در توجه به نقش زنان در پیشبرد درام تا تلاشهای ریزبینانه داریوش مهرجویی در ارائه تصویری لطیف و مهرانگیز از بانوان ایرانی در اغلب کارهایش بگذریم در بیشتر آثار سینمایی و تلویزیونی وجه مادرانه و احساسی زن ایرانی بیشتر از وجه جسور و مبارز آنها مورد توجه بوده است و در رویکردی کلی به کارنامه سینما و تلویزیون، زن بیشتر در جایگاه مادرانگی دارای وجوه پررنگ درام بوده است. به واقع تلقی فیلمسازان ازشخصیتپردازی برای زنان، هم برآمده از نگاه حفاظت شده عرفی به شخصیت زن و هم برگرفته از محدودیتهای جاری در جامعه به نوعی خودسانسوری بدل شده است.
در این میان معدود نمونههای ماندگار از شخصیتپردازی زنان که در زمان ساخت فیلمها و سریالها نوعی پیشروی و جسارت در روایت ارزیابی شده همچنان محل اتکا برای ارائه تحلیلهایی در زمینه نقشهای پرجذبه زنانه است.
به واقع برای رسیدن به شناخت درستی از سیر تحول شخصیتپردازی زنان در سینما و تلویزیون و زدن معبری به سوی آشنایی با شخصیت مهم خاتون- به عنوان نمونهای روزآمد از بانویی که مهربانی، اقتدار، جسارت، آزادی خواهی و استقلالطلبی را یکجا دارد- ناگزیریم از بررسی نمونههایی از شخصیتپردازی در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی که تصویری هویتمند و پرجذبه از بانوان را همسو با ویژگیهای شخصیت خاتون ارائه دادند. با توجه به نکات گفته شده، رویکرد این متن معرفی نمونههایی جذاب از زنان ذیل ویژگیهایی چون اقتدار، جسارت، استقلالطلبی، فرصتطلبی، مهربانی، آزادیخواهی، خیرخواهی، مبارزه جویی و … است. اگرچه با توجه به محدودیتهای عمومی رسانهها است که میتوان اینها را مصداق زن قدرتمند دانست، زیرا در حقیقت مصداقهای متفاوتی از زنان قوی و قدرتمند در جامعه وجود دارد.
مادری مقتدر در سینما
اولین نمونه مهم و قابل اتکا از شخصیت کانونی زن در سینمای پس از انقلاب، مادر عباس آقا در فیلم اجاره نشینها است. به واقع با شنیدن نام حمیده خیرآبادی بیشتر به یاد مادری دلسوز و مهربان می افتیم، اما نقشی که او در «اجاره نشینها» ایفا کرد وجوهی از اقتدار را نیز در خود داشت که سبب تمایزش با دیگر مادران ایفا شده در سینما و تلویزیون میشود. به واقع خیرآبادی در فیلم اجاره نشینها مهربانی و اقتدار را توامان و در نسبیتی دقیق با موقعیتها ارائه داد و رفتارهایش به عنوان یک کانون اتکا در مرکز دید مخاطب از رویدادهای فیلم بود. همین در مرکز دید بودن سبب شد تا بازی خیرآبادی به عنوان نمونهای پیشرو از نقش مادر و زن اصیل ایرانی همواره مرجع باشد. برای مثال تنها کسی که عباس درخشش با آن خلق و خوی یک دنده و لجباز ازش حرف شنوی داشت مادر بود و نکته مهم اینکه خیرآبادی با تنها چند سال فاصله سنی از انتظامی، به گونهای نقش مادرش را بازی کرد که جذبه و اقتدارش در خاطر بماند. خیرآبادی در «اجاره نشینها» مغز متفکر جریانها به سوی اصلاح امور، همدلی، گفتمان و دوستی است. این وجه اقتدار را خاتون در مقابله با شیرزاد در پیش میگیرد و به مرور و با درک مناسبتر از درونیات پرتشکیک و مشوش شیرزاد، تفکری انتقادی یافته و مسیری از مبارزه و آزادی خواهی را در پیش میگیرد و به مغز متفکر مبارزه علیه سیستم جاری تبدیل میشود.
«همسر» و زنی در جایگاه مدیر
دومین نمونه مهم از شخصیت زن که درعین کانون درام بودن، ویژگیهای شمایلی یک قهرمان مانند خاتون را به منصه ظهور میگذارد، شخصیت شیرین عضدی در فیلم «همسر» با بازی فاطمه معتمدآریا است. شخصیتی که پس از برملا کردن فساد مدیر قبلی از سوی هیات مدیره برگزیده میشود تا در قامت مدیرعامل، روحی جدید بر کالبد بیجان شرکت داروسازی بدمد. او در این راه و در مبارزه با مردسالاری اداری، قانونمندی محض و تساوی حقوقی زن و مرد را در اداره تثبیت میکند و با این شمایل مستحکم، میتواند توازنی دقیق را میان مهر زنانه یک همسر و اقتدار و کاربلدی یک مدیر زن در ادارهای با سویههای حاد مرد سالاری را به رخ بکشد. به واقع برای او جایگاه مدیرعاملی فرصتی برای اجرای قانون است نه دور زدن قانون و حتی در روزی که اسباب کشی دارد مرخصی رد میکند و از همکاران شوهرش که برای کمک آمدهاند هم میپرسد مرخصی رد کردهاند؟ شیرین با این روحیه حتی در روال اداری هیچ شوخی ندارد و استعفای شوهرش را که از روی لجبازی داده است، میپذیرد. همین جذبه و اقتدار را خاتون جوان هم در برخورد با شیرزاد به کار میگیرد و در عین مهر درونی اولیه به او، اما پس از جریان کشتار گروه مبارزی که دوست خاتون نیز در میانشان است با یک تغییر مواضع از زنی لطیف و پراحساس به بانویی مبارز و مستقل که بیباک و نترس است تبدیل میشود و هنگامی که در کانون فرماندهی یک دسته مبارز به عنوان مغز متفکر قرار میگیرد، میان آن مهر و اقتدار توازن برقرار میکند و با طناب پیچ کردن شیرزاد در آن کلبه جنگلی، خود به همراه گروه مبارز به تهران میگریزد.
زنانی مستقل و مبارز
نمونه سوم از یک زن مستقل و مبارز که شاید بیشترین شباهت شمایلی را به بخشی از شخصیت اهل تفکر و مبارز خاتون دارد میتوان مستانه پیرایش در سریال «کیف انگلیسی» با بازی لیلا حاتمی دانست. زنی متجدد و آزادیخواه از خانوادهای ذینفوذ که دل در گروی منصور ادیبان (علی مصفا) و اندیشههای آزادی خواهانه و عدالتطلبانه او در دوران سردبیریاش در روزنامه میبندد و حتی برای این مهرورزی و همراهی با ادیبان، طعم شکنجه و حبس را نیز میکشد، اما به مرور و در پی دور شدن ادیبان از آرمانهای ابتداییاش، از او فاصله میگیرد.
خاتون هم یک دختر اهل تفکر است، کتاب میخواند، با تحولاتی که در متن جامعه رخ میدهد بیگانه نیست زیرا دختر یک مبارز سیاسی است، اما همین پاشنهی آشیل ترقی و آزادی او میشود. دختر متفکری که به گعدههای روشنفکری پای میگذارد برای نجات پدر مجبور به وصال با شیرزاد ملک میشود. فردی با روحیات خشک نظامی که در چارتی مشخص رفتار میکند، از خود اراده مستقل ندارد و بله گوی سیستم است و تنها وجهی که شاید او را در نظر مخاطبان جلوه دهد عشقش به خاتون است. اما خاتون گویی از قفسی که به نام عشق برایش ساختهاند راضی نیست و پس از مرگ پروین (ستاره پسیانی) دوست صمیمیاش و نیز مرگ فرزندش به قالب اصلی خود بازمیگردد. اسلحه در دست و با ذهنیتی برآمده از زیست کنار پدرش به مغز متفکر جدید مبارزههای اجتماعی با سیستم فاسد بدل میشود. وجه تمایز بازی نگار جواهریان در این سریال با دیگر تجربیات بازیگریاش، روندی است که او برای نمایش سیر تحول شخصیت خاتون از زنی آرام، لطیف، اهل فرهنگ و کتاب به سوی زنی جسور، مبارز، آزادیخواه و چریک بر میدارد. به واقع او در برههای از زندگی خود که به پیش از اشغال ایران توسط متفقین بر میگردد بیشتر زنی اهل تفکر، درونگرا، احساسی و کتابخوان است و وجه فرهنگی و مادرانگی وجود او پررنگ است، اما در پی بروز تحولات مختلف مانند مرگ دوست صمیمیاش پروین، وضعیت آشفته ایران در پی اشغال از سوی متفقین و مرگ فرزندش از قالبی که دارد خارج میشود و همه داشتههای فکری خود را در مسیر نجات وطن به کار میگیرد و همان مسیری را میرود که به تقریب مستانه پیرایش در «کیف انگلیسی» رفته بود. نگار جواهریان به زیبایی این تحول درونی شخصیت خاتون و غلبه برونگرایی و هیجان مبارزه در رفتارش را نشان میدهد. به گونهای که در جایی که نیاز به اقتدار و سردی در رفتار است با نگاهی سرد و رفتاری تهی از احساس و خشک، دستور بستن شیرزاد با طناب را میدهد و برای ادامه مسیر مبارزه از شمال به تهران میآید.
گویی در پی تحولات سیاسی و اجتماعی ایران که مابین اواخر قرن سیزده شمسی تا دهههای ابتدایی قرن چهارده شمسی شکل گرفته است در ذهن هر دو شخصیت مستانه و خاتون این ندا طنین میاندازد:
دل از سیاست اهل ریا بکن ، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
تماشای آنلاین سریال خاتون در نماوا