مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
در سال ۱۹۶۶، «پیروزی آسان»، دومین فیلم بلند سینمایی یژی اسکولیموفسکی، کارگردان لهستانی با استقبال منتقدان مواجه شد و در فهرست بهترین فیلمهای سال به انتخاب مجله فرانسوی کایه دو سینما در جایگاه دوم قرار گرفت. اسکولیموفسکی که حالا ۸۴ سال دارد، میگوید: «وقتی خبر را شنیدم، کاملاً غافلگیر شدم. بدیهی است با یک سؤال واکنش نشان دادم: جایزه اول به کدام فیلم رسید؟»
معلوم شد آن فیلم «ناگهان بالتازار» است، حماسهی حالا کلاسیک، درباره یک الاغ نافرمان به کارگردانی روبر برسون، سینماگر مؤلف مشهور فرانسوی. اسکولیموفسکی بلافاصله فیلم برسون را دید. او میگوید: «”ناگهان بالتازار” یک فیلم بسیار عالی از یک استاد پیر است.»
اسکولیموفسکی بهعنوان یک فیلمساز جوان و بیپروا، عمدتاً روی هنر فیلم برسون تمرکز کرد. او میگوید: «فیلم را بیشتر با یک نگرش حرفهای و تا حدی بدبینانه تماشا کردم تا یاد بگیرم این کار چطور انجام شد. وقتی فیلم تمام شد، دیدم اشک در چشمانم حلقه زده است.»
او متوجه شد تجربیات الاغ در «ناگهان بالتازار» که چرخشهای تراژیکی به خود میگیرد، بدون محدودیتهای هنر نقشآفرینی انسانی است. اسکولیموفسکی میگوید: «این بزرگترین درسی بود که من از یک فیلمساز یاد گرفتم – این که شخصیت حیوان درواقع میتواند قویتر از هر بازیگر دیگری تماشاگر را تحت تأثیر قرار دهد.»
فلاش فوروارد به ۵۶ سال بعد؛ اسکولیموفسکی یک فیلم تأثربرانگیز با موضوع الاغ برای خودش ساخته است. فیلم ای او (EO) که در ۲۰۲۲ جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد، داستان الاغی را که نام فیلم از او گرفته شده است، در حالی دنبال میکند که بهاجبار از صاحبش، زنی جوان (ساندرا ژیمالسکا) که در سیرک کار میکند و خیلی هم ای او را دوست دارد، جدا میشود. (لهستان سال گذشته این فیلم را بهعنوان نماینده خود در بخش بهترین فیلم بلند بینالمللی انتخاب کرد که به فهرست نامزدها نیز راه یافت، اما برنده نشد.)
اودیسهی عمدتاً بیکلام «ای او» که اسکولیموفسکی فیلمنامه آن را با همسرش، اوا پیاسکوفسکا، نویسنده و تهیهکننده نوشت، همان فرشینه سمعی و بصری دقیقی را دارد که در خیلی از فیلمهای اخیر اسکولیموفسکی، از «چهار شب با آنا» تا «قتل واجب» دیده میشود. هرچند، این بار با توجه به این که فیلم از نگاه یک حیوان و تجربیات او از برخورد با انسانهای مختلف روایت میشود، او با حساسیت بیشتری کار کرده است.
اسکولیموفسکی میگوید: «یک حیوان نمیداند که دارد نقش بازی میکند. او فقط رفتار عادی خود را دارد.»
کارگردان برای نقش ای او، شش الاغ (به نامهای اتوره، هولا، ماریتا، مِلا، روکو و تاکو) را انتخاب کرد و تصمیم گرفت الاغ فیلم از نژاد ساردینیا باشد، با پشم خاکستری روشن و خطهای مشکی متمایز روی بدن تا مطمئن باشد بین آنها تفاوت قابل مشاهدهای نیست.
اسکولیموفسکی میگوید: «این زیباترین نژاد الاغ است. الاغهای فیلم آنقدر شبیه هم هستند که شرط میبندم هیچ تماشاگری نمیتواند یکی را از دیگری تشخیص دهد. این حیوان با آن چشمان بسیار بزرگ و مالیخولیایی، همیشه یک حالت دارد.»
اسکولیموفسکی و همسرش، اوا سالها در کالیفرنیا زندگی کردند، اما بعد به لهستان برگشتند و به یک کلبه شکار قرن نوزدهمی در اعماق یک جنگل وحشی نقل مکان کردند. او میگوید: «ما دور از تمدن زندگی میکردیم، اما بهمحض این که با سگمان از خانه خارج میشدیم، از تماشای طبیعت لذت میبردیم. دائماً با حیوانات وحشی – آهو، خرگوش، روباه و غیره و بهنوعی با طبیعت در تماس بودیم. گمان میکنم تماس با طبیعت بهنوعی نگرش ما نسبت به انسان یا طبیعت انسان را عوض کرد.»
در کنار «ناگهان بالتازار» برسون، این نیز یکی از دلایلی بود که آنها به فکر افتادند «شاید یک شخصیت انسانی بهعنوان یک شخصیت اصلی ضروری نباشد» بنابراین برای «ای او» یک الاغ را در قالب پروتاگونیست خود انتخاب کردند. ما در فیلم سفر ای او را از سعادت به جهنم دنبال میکنیم و در این مسیر شاهد حماقت و بیرحمی بشر هستیم.
اسکولیموفسکی میگوید سومین دلیل او و پیاسکوفسکا برای ساخت «ای او» این بود که آنها پس از همکاری در سه فیلم – «چهار شب با آنا»، «قتل واجب» و «۱۱ دقیقه» – مشتاق بودند قراردادهای سینمایی کلاسیک را کنار بگذارند و چیزی جدید را امتحان کنند.
در اوایل کار، اسکولیموفسکی برای هر صحنه از یک الگوی فیلمسازی یکسان استفاده میکرد: او با یک نمای اصلی یا نمای مادر شروع میکرد و بعد بهتدریج به سراغ نمای نزدیک از صورت الاغ میرفت و بعد نمای نقطهنظر حیوان. او میگوید: «این جادوی سینما بود. بر مبنای جزئیات خاص چشم الاغ، تمرکز تغییر کرد. … چیزهای دیگری به آن اضافه شد.»
درحالیکه گروه تولید فیلم، زوایای مختلف دوربین را تنظیم میکردند یا در حال استراحت بودند، اسکولیموفسکی وقت خود را صرف زمزمه کردن در گوش الاغ میکرد. این کار جایگزین روند معمول هدایت و راهنمایی یک بازیگر در بین صحنهها شد. اسکولیموفسکی که تجربه زندگی با حیوانات مزرعه را نداشت، میگوید: «ما موفق شدیم نوعی پیوند برقرار کنیم که من برای استفاده شخصیام به آن “همزیستی” میگویم. این احساس را به وجود آوردیم که با دو موجود زنده، انسان و حیوان و متفاوت از سایر نقاط دنیا، در حال خلق یک گروه بازیگری کاملاً مستقل هستیم.»
او با تحسین الاغهایی که نقش ای او را بازی میکنند، میگوید: «بعضیها میگویند آنها احمق هستند که این حرف درست نیست، چون الاغها حیواناتی بسیار حساس، بسیار باهوش و در عین حال بسیار متواضع هستند.»
اسکولیموفسکی میگوید این مسئله خیلی بر او تأثیر گذاشت و حتی نگرشش را نسبت به کسانی که با آنها کار میکرد، مانند میخال دیمک، فیلمبردار و پاول میکیتین، آهنگساز تغییر داد. درحالیکه فیلمهای قبلی اسکولیموفسکی، بهسرعت بر موقعیت او بهعنوان یک سینماگر مؤلف صحه گذاشتند و به تعبیر خودش، «بسیار خودخواهانه» بودند، او در «ای او» فروتنی بیشتری دارد. او میگوید: «من تا حد امکان تلاش کردم تا در برابر هر پیشنهادی از سوی همکارانم آماده باشم.»
موسیقی فیلم به روایت داستان از نگاه الاغ کمک میکند. اسکولیموفسکی میگوید: «سفارش من به پاول این بود: وقتی فیلم را میبینی، لطفاً دنبال لحظههایی باش که بتوانی با صدای خود به درون سر الاغ برسی و مونولوگ درونی او را به تصویر بکشی.»
به گفته اسکولیموفسکی، این کاری است که میکیتین بهخوبی انجام داد. «موسیقی جایگزین خیلی موفقی برای دیالوگ شد که یکی از سختترین کارها بود. این به تماشاگر اجازه میدهد با حیوان همذاتپنداری کند.»
اسکولیموفسکی درمورد هدایت الاغهایی که در فیلم نقش ای او را داشتند، میگوید: «ما خودمان را برای هر چیزی که میتوانست آنطور که برنامهریزی کرده بودیم، پیش نرود، آماده کرده بودیم؛ و خوشبختانه تمام عوامل تولید خیلی مواظب، متمرکز و انعطافپذیر بودند. آنها برای هر کاری آماده بودند و ما واقعاً موفق شدیم الاغ را دنبال کنیم. درواقع، الاغ سر صحنه حکمرانی میکرد. بین فیلمبرداری یا بین برداشتها، دوربین همیشه کنار الاغ بود و اگر واقعاً حال و هوای انجام کاری را داشت، همیشه آماده فیلمبرداری بود، چون حیوانی نسبتاً منفعل است. الاغها خیلی گویا نیستند، اما دوربین همیشه آنجا بود و هر وقت احساس میکردم میخواهد کار خاصی انجام دهد، دوربین را به حرکت درمیآوردیم و فیلم میگرفتیم که تصادفی بود، اما درنهایت خیلی به کار ما آمد.»
الاغ فیلم شاهدی بر رفتار ناپسند و شرمآور بشر است و معصومانه جنبههای گروتسک مختلف جامعه مدرن را مشاهده میکند. کارگردان میگوید: «ما با چشم حیوان که قضاوت نمیکند یا نظر نمیدهد به انسانها نگاه میکنیم. الاغها یک نگاه مالیخولیایی بسیار خاص را دارند که به شیوههای مختلف میتواند تفسیر شود، چون نه خشم یا لذت یا هر نوع واکنشی را نشان نمیدهد. آنقدر مبهم است که تماشاگر تفسیر خود از نوع نگاه حیوان به انسانها و قضاوت او درمورد آنها را دارد.»
او توضیح میدهد: «از سوی دیگر، داستانهای انسانی در فیلم به حداقل میرسد، چون کاملاً آشکار هستند. تصویری از احساسات عادی انسانی به نمایش میگذارند: خشم، عشق، حسادت و غیره؛ بنابراین، به شیوهای کاملاً مینیمالیستی با آن رفتار میشود و تقریباً در حد داستانکها پایین میآید. بعد با تشریح معنای آن صحنهها، تمام تمرکز احساسی به الاغ اختصاص پیدا میکند.»
او اضافه میکند: «کاملاً مشخص است فیلم از روی عشق به حیوانات و عشق به طبیعت ساخته شد. اگر من یک خواننده پاپ بودم، میتوانستم به آن “آهنگ اعتراضی” بگویم. فیلم ما قطعاً نگاه انتقادی به رفتار انسان با حیوانات دارد و به اقدامات تقریباً وحشیانه انسانها مثلاً در حوزه کشاورزی صنعتی اعتراض میکند. ما شرایط آن حیوانات را میدانیم. بهنوعی هولناک است و هنوز در خیلی کشورها مجاز است، درحالیکه اعتقاد دارم این اقدامات باید به خاطر ظلم به حیوانات غیر قانونی شود.»
«ای او» چهارمین فیلم اسکولیموفسکی از زمان بازگشت به لهستان در ۲۰۰۸ پس از تبعید در دهه ۶۰ میلادی و اولین فیلم اکرانشده او در هفت سال اخیر است. او میگوید: «خیلی رضایتبخش است که به خاطر سختکوشی شناخته میشویم و همچنین به خاطر پیامی که میخواهیم بااحتیاط منتقل کنیم، چون ما کنشگران طبیعت یا حیوانات نیستیم، اما اعتقاد داریم پیامی که سعی میکنیم مخفیانه به ذهن و قلب تماشاگر منتقل کنیم، خیلی مهم است، چون صدای بیصداها شدهایم که امیدواریم شنیده شود.»
یکی از نکات جالب فیلم حضور ایزابل هوپر، بازیگر معروف فرانسوی در یک نقش کوتاه است. وقتی به اسکولیموفسکی میگوییم این احتمالاً اولین و تنها باری است که هوپر در کنار یک الاغ، نقش مکمل دارد و قطع صحنهها بهگونهای است که الاغ بتواند بیشتر بدرخشد، با خنده جواب میدهد: «خب، شما در قالب کلمات حرف اصلی را زدید! من محتاطتر بودم! بله ما به همان اندازه صحنههای دیگر را هم کوتاه کردیم تا الاغ زمان بیشتری روی پرده باشد.»
درحالیکه “ای او” یک رساله صریح درباره هوش حیوانات است، اسکولیموفسکی اعتراف میکند گوشت را بهطور کامل از برنامه غذایی خود حذف نکرده است. «هنوز هم بعضی وقتها مرتکب گناه میشوم. واقعاً احساس میکنم خوردن گوشت یک گناه است. امیدوارم روزی کاملاً گیاهخوار شوم، اما هنوز برای این کار آماده نیستم. البته وقتی کار نوشتن فیلمنامه را شروع کردیم، ناخودآگاه، مصرف گوشت را کم کردیم. این نکته را هم اضافه کنم که در حین فیلمبرداری، نیمی از گروه تولید من کاملاً از خوردن گوشت خودداری کردند؛ بنابراین، اعتقاد دارم شاید این نگاه بهنوعی در بین حداقل بخشی از تماشاگران “ای او” پخش شود و اگر این یکی از تأثیرات فیلم ما باشد، بزرگترین پاداش و بزرگترین دستاورد ما است.»
معنای پنهان گیاهخواری «ای او» میتواند اسکولیموفسکی را بیشتر از خیلی فیلمهای قبلی او به دنیا بشناساند. شاید آثار او بهاندازه سایر کارگردانان مهم اروپایی، شناختهشده نباشد، اما میلیونها تماشاگر در ۲۰۱۲ بازی او در فیلم «انتقامجویان» در نقش یک دلال اسلحه را دیدند. بااینحال، اسکولیموفسکی درمورد نفوذ فیلمهای مارول در فرهنگ سینمایی امروز نظر تا حدی متفاوتی نسبت به برخی از فیلمسازان همنسل خود دارد.
او میگوید: «خدا را شکر که سینما انواع مختلفی دارد. اگر ما تولیدات هالیوود را نداشتیم، احتمالاً قدر فیلمهای هنری را نمیدانستیم و برعکس. خوب است که حق انتخاب داشته باشیم.»
۲۰۲۲ بهنوعی سال الاغهای سینمایی بود – «ای او»، جنی در «بنشیهای اینیشرین» و یک الاغ در «مثلث غم» که متأسفانه همه آنها سرنوشت تراژیک دارند. اسکولیموفسکی با اشاره به این که دو فیلم دیگر را ندیده است، میگوید: «فکر میکنم الاغ فیلم ما بیشتر یک سرنوشت مالیخولیایی دارد تا تراژیک. الاغ حیوانی متواضع و معصوم است. به هیچکس یا هیچچیز آسیب نمیرساند. مهربان است. ممکن است سگ من از شنیدن این حرف خوشحال نشود، اما اعتقاد دارم الاغ دوباره حکومت میکند!»
منبع: ایندی وایر، ورایتی، ای.فریم
تماشای فیلم ای او در نماوا