مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
در «انولا هولمز ۲» (Enola Holmes 2)، یک بازی جدید در جریان است! و این بار مستقیماً از کتابهای تاریخ میآید.
پس از پرداختن به مضمون توانمندسازی زنان در فیلم اول که سال ۲۰۲۰ اکران شد، هری بردبیر، کارگردان («فلیبگ»، «کشتن ایو»)؛ جک تورن، نویسنده («نیروی اهریمنی او») و میلی بابی براون، بازیگر («اتفاقات عجیب») احساس کردند تأکید بر داستانهای واقعی درباره سرکوب و رهایی زنان با پسزمینه اعتصاب واقعی دختران شاغل در کارخانه کبریتسازی در ۱۸۸۸ اهمیت دارد.
بردبیر میگوید: «ما با هم روی فیلمنامه کار کردیم. میخواستیم راهی برای تماس انولا با یک دنیای کاملاً جدید و طیفی از زنان و دختران جوان پیدا کنیم و وقتی به آن دوره تاریخی رسیدیم، ایده اعتصاب کارگران دختر کارخانه تولید کبریت برای روایت داستانی درباره خواهری، اتحاد، شجاعت و ایستادگی یک راه عالی به نظر میرسید.»
در «انولا هولمز ۲» که از چهارم نوامبر در نتفلیکس به نمایش درآمد، انولا (براون) در قالب دختری جوان در آستانه زنانگی که آژانس کارآگاهی خود را اداره میکند، با فشارهای اجتماعی مختلف روبرو است. ازآنجاکه او تا حد زیادی بهعنوان خواهر کوچک شرلوک هولمز (هنری کویل) شناخته میشود، اغلب در موضع ضعف قرار دارد و باید با چالش نشان دادن استعدادهای خود به موکلان بالقوهاش دست و پنجه نرم کند.
این چالش برای براون کاملاً قابل درک است. او مانند فیلم اول، علاوه بر بازیگری، تهیهکننده اجرایی است؛ ضمن این که همزمان با سینما و تلویزیون در حوزه لوازم آرایشی و بهداشتی نیز فعالیت میکند.
بازیگر ۱۸ ساله بریتانیایی میگوید: «فکر میکنم این صنعت بهراحتی میتواند نقاط ضعف و دستاوردهای بزرگ خود را داشته باشد. این یکی از آنها است. بله، البته من در گذشته تضعیف شدهام، اما ما روی این چیزها تمرکز نمیکنیم. تأکید ما روی نکات مثبت است و من در این شرایط خودم را در موضع ضعف نمیبینم. به من فرصت داده شد نقش اول زن یک فیلم را بازی کنم و این یک گام به جلو است.»
بردبیر و براون در این گفتوگو درباره کار روی داستانهایی با محوریت زنان، رشد کردن در کنار یک فیلم، بیرون کشیدن هنری کویل از حاشیه امن و موارد دیگر بحث میکنند.
چه چیزی بود که در این مقطع میخواستید در دنباله «انولا هولمز» روی آن تأکید کنید و گسترش دهید؟
هری بردبیر: ازآنجاییکه میلی از زمان فیلمبرداری فیلم اول دو سال بزرگتر شده بود، دیدن بزرگ شدن شخصیت انولا با او عالی بود. نمیدانم قرار است چند فیلم دیگر بسازیم، اما اگر به انولا هولمز نگاه کنید، داستان یک دختر جوان در حال گذار به زنانگی است و این که چطور تغییر میکند و با چالشهای مقابل خود کنار میآید؛ بنابراین میدانستیم او تصمیم گرفته است یک کارآگاه باشد، قرار است روی یک پرونده واقعی کار کند و این روند دشوار و مغشوش خواهد بود و حالا که انولا در لندن است، مشتاق بودیم اتفاقات آن زمان را منعکس کنیم، چون با دیدن فیلم متوجه میشوید لندنِ دهه ۱۸۸۰ تاریک و خطرناک بود.
فیلم اول به مضامینی درباره حقوق بشر و استقلال زنان پرداخت، اما مبنای این فیلم یک اتفاق تاریخی واقعی درباره اعتصاب دختران کارگر کارخانه کبریتسازی در ۱۸۸۸ است که از مجموعه کتابهایی که دو فیلم از روی آنها ساخته شده است، منحرف میشود. چه چیزی باعث شد در این فیلم، داستان سارا چپمن، رهبر اعتصاب دختران در کارخانه برایانت اند می را برجسته کنید؟
بردبیر: ما با هم روی فیلمنامه کار کردیم. میخواستیم راهی برای تماس انولا با یک دنیای کاملاً جدید و طیفی از زنان و دختران جوان پیدا کنیم و وقتی به آن دوره تاریخی رسیدیم، ایده اعتصاب کارگران دختر کارخانه تولید کبریت برای روایت داستانی درباره خواهری، اتحاد، شجاعت و ایستادگی یک راه عالی به نظر میرسید و میلی نیز واقعاً از آن استقبال کرد.
میلی بابی براون: در فیلم اول فقط خودم بودم، دختری که سعی میکند خودش را پیدا کند. برای فیلم جدید وقتی هری ایده خود را با من در میان گذاشت، فکر کردم، «اوه خدای من، قرار است با زنان بیشتری کار کنم – این عالی است.» دقیقاً همان چیزی بود که میخواستم موضوع فیلم باشد. برای من مهم نیست که تنها نباشم. واقعاً دوست داشتم زنان و دختران دیگر بخشی از فیلم باشند. از همکاری با شارون (دانکن بروستر)، سرانا (سو لینگ بلیس) و سوزی (وکوما) و البته همکاری مجدد با هلنا (بونهام کارتر) خیلی هیجانزده بودم و بنابراین در همان ثانیه اول پیشنهاد هری را قبول کردم.
تصویر میلی از انولا در گذر زمان چطور تکامل یافت؟ نقطهای بود که این نقش بیشتر به سمت کمدی یا درام یا مواردی از این قبیل برود؟
بردبیر: با توجه به تجربه قبلی کار در تلویزیون میدانستم چه چیزی یاد گرفتهام و چه چیزی را میخواهم پیش ببرم که نتیجه آن در فیلم اول دیده شد. ما یک بازیگر شگفتانگیز داشتیم که میتواند بین کمدی و درام و تراژدی حرکت کند. آن توازن موجودی من است. کاری است که دوست دارم انجام دهم، چون فکر میکنم زندگی همین است. بیلی وایلدر میگفت کمدی و تراژدی، خود زندگی است. دقیقاً همین است.
ضمن این که ما دختری داشتیم که بهسرعت بزرگ میشد. میخواستیم کمی از آن را وارد داستان کنیم و در فیلم با او بزرگ شویم؛ بنابراین با آنچه میلی داشت و هیجان او از ادامه این پروژه کار کردیم. میدانستیم که میخواهیم کارهای بیشتری با شرلوک انجام دهیم. میدانستیم تماشاگر اشتیاق دارد شرلوک و انولا را با هم در حال حل یک معما ببیند و البته میخواهد توسعه رابطه عاشقانه انولا و توکسبری (لوئیس پارتریج) را ببیند. اینها همه پیشرفت بود.
شخصیت شرلوک در فیلم جدید خیلی جلوتر رفته و در مقایسه با فیلم قبلی بیشتر به چشم میآید. هنری کویل چه چیزی به این نقش بخشیده است که برای این فرنچایز منحصربهفرد و خاص است.
بردبیر: فکر میکنم او یک ارتباط احساسی واقعی با این شخصیت دارد. او تنهایی شرلوک را درک میکند که دلیلش فقط این نیست که او تنها زندگی میکند و خانوادهای بههمریخته دارد، بلکه مغز شرلوک با چنان سرعتی کار میکند که برقراری ارتباط با مردم و حتی سادهترین ارتباطات کلامی را برای او دشوار کرده است. به همین دلیل بعضی وقتها مجبور است با رفتن به بار و نوشیدن مشروب یا دعوا کردن با دیگران، تنشها و نگرانیهای خود را کم کند. این راه او برای رسیدن به آرامش است. مشکلات احساسی شرلوک برای هنری قابل درک است، با آن ارتباط برقرار میکند و حس میکند که میتواند به تصویر بکشد.
بعضی وقتها انولا ناچار است به برادرش شرلوک تکیه کند تا به او در حل یک مشکل کمک کند. در صحنه فیلمبرداری، چه کسی بهتر مشکل را حل میکرد؟ در جلسات دورخوانی فیلمنامه چه کسی کمتر از همه اشتباه میکرد یا حال و هوای یک صحنه را دقیقاً در اولین جلسه دورخوانی دریافت میکرد؟
بردبیر: فکر میکنم همه آنها در آن جلسات نکات مهم را درک میکردند. هنری که در دورخوانیها باورنکردنی بود.
براون: به نظرم هنری از همه بهتر بود. او حلال مشکلات است. یک مرد بسیار منطقی است. من کمی شیدایی هستم. همهچیز را امتحان میکنم تا کاملاً متوجه شوم. درحالیکه او معمولاً از همان ابتدا موضوع را میگیرد.
بردبیر: دقیقاً همینطور است، اما در عین حال دقت میکند که سرگرمکننده باشد. هنری بهنوعی مثل شرلوک یک رویکرد بسیار منطقی دارد، اما حواسش هست که سرگرم و خودجوش باشد. او و میلی یک پویایی بسیار جالب و لذتبخش داشتند.
براون: دقیقاً و این تکاندهنده است چون هنری خواهر ندارد؛ بنابراین برای او باید کاملاً جور دیگری باشد. من خواهر و برادر دارم؛ بنابراین خیلی به این نوع پویایی عادت دارم. مجبور بودم خیلی از تجربیات شخصی خودم را در رابطهام با هنری، پشت و روبروی دوربین به کار ببرم و بهنوعی او را از حاشیه امن خود بیرون بکشم.
انولا در فیلم آژانس کارآگاهی خود را راه میاندازد و خیلی زود متوجه میشود اغلب در موضع ضعف قرار دارد و باید ارزش خود را به کسانی که به دنبال خدمات او هستند، ثابت کند. شما کار خود را با بازی در نقشهای هیولایی و علمی تخیلی شروع کردید. درحالیکه بهعنوان یک بازیگر تلاش میکنید موقعیت خود را تثبیت کنید، همچنان خود را در موضع ضعف میبینید؟
براون: نه، ما بهعنوان یک جبهه متحد، بهکندی پیش میرویم، اما فکر میکنم این صنعت بهراحتی میتواند نقاط ضعف و دستاوردهای بزرگ خود را داشته باشد. این یکی از آنها است. بله، البته من در گذشته تضعیف شدهام، اما ما روی این چیزها تمرکز نمیکنیم. تأکید ما روی نکات مثبت است و من در این شرایط خودم را در موضع ضعف نمیبینم. به من فرصت داده شد نقش اول زن یک فیلم را بازی کنم و این یک گام به جلو است.
هر دو فیلم برای ارتباط با تماشاگر روش فوقالعادهای به کار میبرند. گاهی اوقات انولا برای لحظهای به دوربین نگاه میکند تا حس خود را منتقل کند و این تمهید حس بیشتری به صحنهها میدهد. برای لحظههایی که او دیوار چهارم را میشکند چطور لحن درست را پیدا کردید؟
بردبیر: بهنوعی آزمایش میکردیم. اغلب در پایان یک صحنه یک برداشت آزاد میگرفتم که ممکن بود میلی در آن به دوربین نگاه کند یا نکند. آن صحنهها را سهمیهبندی هم کردیم. گاهی اوقات نمیشد سبکسری کرد. موقعیت برای انولا خیلی جدیتر از آن است که به دوربین نگاه کند، یا کارهایی میکند که کمی از آن خجالت میکشد، مثل زمانی که با توکسبری میرقصد؛ بنابراین شکستن دیوار چهارم میتواند بیانگر یک موقعیت ناجور باشد یا همدستی در جرم، شاید هم یک چشمک یا زمانی که شرلوک یک نصیحت به نسبت غافلگیرکننده میکند.
فیلم واقعاً بهخوبی راه را برای یک دنباله دیگر باز میگذارد. درمورد مسیر فیلمهای احتمالی بعدی آینده یا این که برای کامل کردن داستان انولا چند فیلم دیگر نیاز است، بحثی شده است؟
بردبیر: خوب، ما هر بار فقط یک فیلم میسازیم، مثل کاری که با فیلم اول انجام دادیم، اما مطمئناً درباره اتفاقات احتمالی در آینده و مسیرهای ممکن صحبت کردهایم. خوشحالم که میتوانیم امکان ادامه این فیلمها را در افق ببینیم.
منبع: ددلاین، دیجیتال ترندز