مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
امیلی واتسون و دنیس گاف بازیگران اصلی سریال روانشناختی زنانه خیلی نزدیک (Too Close) هستند، پروژهای که بیشتر عوامل تولید آن را از نویسنده و کارگردان گرفته تا تهیهکنندگان و مدیر تصویربرداری، زنان تشکیل میدهند.
اگرچه این مسئله تعمدی نبود، اما کلارا سالامان که برای نوشتن متن سریال، رمان خود با همین نام را (با نام مستعار ناتالی دنیلز) اقتباس کرد، میگوید دو شخصیت اصلی باید زن میشدند چرا که «این سریال درباره مادر بودن است.»
اما این واژه، این نقش میتواند معانی مختلف داشته باشد، با فشارهای متفاوت که به آن وارد میشود. سالامان میگوید: «از لحظه شکلگیری ایده تا حد زیادی خودتان را گم میکنید.»
به همین دلیل است که اولین صحنه «خیلی نزدیک» که آوریل ۲۰۲۱ در سه اپیزود پخش شد بسیار تکاندهنده و دلخراش است، دقیقاً به این دلیل که کانی مورتنسن (گاف)، یکی از دو شخصیت اصلی سریال کاری بسیار غیر مادرانه و نامتجانس با غرایز انسانی اولیه ما انجام میدهد.
ما کانی را میبینیم که ماشین خود را از روی پل به رود تیمز در لندن میاندازد، درحالیکه خودش، دخترش خودش و دختر دوستش، ونسا «نس» جونز (تالیسا تیشیرا) داخل آن هستند. سالامان میگوید: «این حرکت به خودویرانگری تبدیل میشود، یعنی تلاش برای کشتن چیزی که خودتان خلق کردهاید.»
کانی و بچهها از این اقدام دیوانهوار جان سالم به درمیبرند، هرچند همگی بهشدت مجروح میشوند. کانی در یک بیمارستان روانی امنیتی در انتظار محاکمه احتمالی نگهداری میشود و حالا وظیفه دکتر اِما رابرتسون (واتسون)، روانپزشک کمسیون پزشکی قانونی است که وضعیت روانی او را بررسی کند، اما کانی میگوید چیزی از این اتفاق آسیبزا به خاطر نمیآورد.
کانی با همسرش کارل (جیمی سایوز) که دو فرزند از او دارد، رابطهای تیره دارد و دوستی او با نس پیچیده است، اما چه زمان همهچیز شروع به خراب شدن کرد؟
زنانی با رازهای تاریک
خیلی زود آشکار میشود معلوم نیست چه کسی دیگری را روانکاوی میکند. کانی با صورتی بهشدت کبود و متورم، چشمهای پر از خون و در یک کلام ترسناک (نتیجه سه ساعت و نیم چهرهپردازی گاف) احساس میکند که اِما آراسته و برازنده نیز یک راز تاریک دارد.
واتسون میگوید: «در همان حال که اِما میکوشد کانی را به حرف زدن ترغیب کند، کانی او را کاوش میکند. در یک زندگی دیگر، این دو زن میتوانند با هم دوست باشند. آنها به شکلی مشابه به دنیا نگاه میکنند و درک مشترکی از رنج دارند.»
واتسون، بازیگر فیلمهایی چون «شکستن امواج»، «خاکسترهای آنجلا»، «گاسفورد پارک» و سریالهای «چرنوبیل» و «بزرگسالان مناسب» و گاف که برای بازی در نقش یک معتادِ در حال بهبودی در نمایش «مردم، مکانها و چیزها» برنده جایزه اولیویه شد، با رنج کشیدن در راه هنرشان بیگانه نیستند.
ضرورت مفهوم بازیگری
هر دو بازیگر میگویند کمدی خیلی «ترسناکتر» از مضامین سنگینتر است؛ واتسون صحنههای طولانی دیالوگ را «تسکینبخش» توصیف میکند و گاف آن را «یک بازدم» مینامد. شبیه بازجوییهای فشرده سریال «مرز وظیفه»، مکالمات در «خیلی نزدیک» از ظرافت تعامل بین اِما و کانی پیروی میکند و نقطه اتکا آن نقشآفرینیهای قوی و صحنههای بازگشت به گذشته است (با حضور یک کانیِ باطراوت با موی بلند و کاملاً متفاوت با زن زخمی با موی کوتاه که حالا جلوی ما است.)
واتسون این صحنهها را «ضرورت مفهوم بازیگری» مینامد و اضافه میکند: «همهچیز به شما بستگی دارد. همه روی صورت شماست، حالت چهره شماست. واقعاً میتوانید بگویید آن را درست انجام میدهید یا نه چون یا واقعی به نظر میرسد یا نمیرسد. اگر جعل میکنید، بدترین حس دنیا را دارید.»
به گفته سالامان، واتسون و گاف کاری میکنند که «خیلی نزدیک» بیشتر شبیه یک نمایش باشد تا یک سریال که البته طبیعت دوم گاف است که برای بازی در نمایش «فرشتگان در آمریکا» نیز یک جایزه اولیویه دیگر دریافت کرد.
برای او روی صحنه راحتتر است که کاراکتر خود را پشت سر بگذارد، زیرا «روی صحنه چیزی سریع میگویید و تماشاگر طلسم را میشکند»، اما این نقشهای چالشبرانگیز بهجای این که گاف را از پا درآورد به او «انرژی» میدهد. «من عاشق این نوع نقشها هستم. هیچ جور دیگری چنین حسی پیدا نمیکنم و وقتی روبروی یک همبازی باهوش قرار میگیرم بیشتر لذت میبرم. هر چه بازیگر مقابل شما بهتر باشد، بهتر کار میکنید.»
پس از شروع سریال با آن اتفاق هولناک بهتدریج مشخص میشود کانی داستانی برای گفتن دارد و لزوماً «یامی مامی/مومیایی لذیذ» نیست که مطبوعات به او لقب دادهاند.
گاف میگوید: «کار کردن و دیدن نتیجه آن خیلی جالبتر است. برای من اگر خودم را در نقش یک آدم خوب یا یک آدم بد تصور کنم، بیشازحد سادهاندیشانه است. از همه جالبتر این بود که دقیقاً نمیدانستم قضیه کانی چیست، خوب البته تا وقتی متن سریال را تا آخر نخوانده بودم. وظیفه من است برای هر کسی که نقش او را بازی میکنم دلسوزی کنم. لزوماً نباید او را دوست داشته باشم … اما مطمئناً بر مبنای خوب یا بد بودن شخصیت کار نمیکنم.»
در همین حال، واتسون میگوید این پیشفرض را که هر دو شخصیت آسیبدیده هستند، دوست داشت. «من آن را دوست داشتم. این واقعیت که اِما یک روانپزشک است و وقتی اولین بار با کانی بهعنوان یک بیمار روبرو میشود، او خیلی خصمانه و درواقع خیلی ترسناک به نظر میرسد و شما فکر میکنید این جایی است که قرار است باشید. خطوط تیره و تار میشوند و فروپاشی حافظه و ذهن بیمار، در سفر خود اِما منعکس میشود. آنها بهنوعی همدیگر را خرد میکنند که جالب است.»
مخدوش شدن مرز بین قهرمان و ضدقهرمان
«خیلی نزدیک» در پاییز ۲۰۲۰ در شرایط محدودیتهای سختگیرانه به خاطر کووید تصویربرداری شد، اما گاف فاش میگوید به دلیل فشردگی گریم چهرهاش نمیتوانست ماسک بزند. «گریم من هر روز صبح سه و نیم تا چهار ساعت طول میکشید. برای همین نمیتوانستم ماسک بزنم، درحالیکه همه عوامل پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکردند. البته تعدادی از بازیگران کمی تقلب میکردند.»
گاف با اشاره به سختیهای روند چهرهپردازی خود در سریال میگوید: «بعضی روزها مثل جهنم بود. از دست هم شاکی میشدیم و بعد با هم دوست میشدیم. گریمورها ماسک و شیلد به صورت داشتند و کاری که انجام دادند فوقالعاده بود.»
او ادامه میدهد: «گریمورها برای من تعریف کردند وقتی جیم کری در فیلم “گرینچ” بازی میکرد باید هر روز شش ساعت و نیم گریم میشد. او از یک مأمور سیا خواست بیاید و با تکنیکهای شکنجه به او کمک کند، این که چطور در برابر شکنجه مقاومت کند و کلی ترفند یاد گرفت، بنابراین سؤال کردم آیا آیتیوی هم کسی را از سیا برای من میفرستد، اما آنها نفرستادند.» (میخندند).
گاف میگوید در اواخر همان سال به کرونا مبتلا شد. «درست بعد از این که کار تمام شد کرونا گرفتم. کل کریسمس و سال نو مریض بودم. وحشتناک بود. یک ماه مریض بودم. خیلی طول کشید خوب شوم. تا مدتها احساس کوفتگی میکردم و درد داشتم. به این فکر میکنم اگر موقع تصویربرداری، من یا امیلی مریض میشدیم، کار “خیلی نزدیک” تمام بود.»
با ادامه سریال، مرز بین قهرمان و ضدقهرمان اغلب محو میشود، بنابراین ممکن است تماشاگران درست ندانند باید با کدام شخصیت متحد باشند و از کدام یک هواداری کنند. درواقع، نظر شما نسبت به هر دو زن در نوسان است که باعث میشود روایت سریال بسته به این که «طرف» چه کسی هستید بهطور مداوم تغییر کند.
ازآنجاکه ما به دیدن شخصیتهای زن که قرار است دوستداشتنی باشند عادت کردهایم، روبرو شدن با کانی و اِما که بهنوعی این حس را منتقل نمیکنند، دلچسب است. چرا؟ چون به گفته سالامان، «برای این دو مهم نیست از آنها خوشتان میآید یا نه.»
منبع: ویرجین مدیا
تماشای سریال خیلی نزدیک در نماوا