مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
وقتی «مرد نامرئی» (The Invisible Man) از ۲۸ فوریه ۲۰۲۰ در سینماهای جهان اکران شد، مثل یک فیلم خیلی موفق به نظر میرسید، با یک چرخش موضعی: این اقتباس امروزی از رمان علمی تخیلی اچ. جی. ولز، داستان سسیلیا، زنی آرشیتکت در منطقه خلیج سان فرانسیسکو (با بازی الیزابت ماس) را روایت میکند که دوستپسر بدرفتار سابقش (الیور جکسون-کوهن) ظاهراً خودکشی کرده و مقدار زیادی پول برای او باقی گذاشته است، اما وقتی سسیلیا سعی میکند به زندگی عادی برگردد، دیگران را نمیتواند متقاعد کند که دوست نادیدهاش احتمالاً همچنان او را تعقیب میکند.
ماس، ستاره برنده جایزه امی برای سریال «سرگذشت ندیمه»، برای نقشآفرینی خود در «مرد نامرئی» (به نویسندگی و کارگردانی لی وانل، سازنده فیلمهای «اره» و «توطئهآمیز») بهطور گستردهای مورد تحسین قرار گرفت و فیلم پیش از آن که همهگیری ویروس کرونا بسیاری از سینماها را تعطیل کند، در سرتاسر جهان بیش از ۱۲۲ میلیون دلار فروش داشت.
«مرد نامرئی» یکی از معدود فیلمهای جدیدی بود که یونیورسال پیکچرز در آن مقطع با فاصله گرفتن از سنتهای دیرینه صنعت سرگرمی، تنها چند هفته بعد از اکران عمومی از طریق ویاودی (ویدئو به درخواست) به نمایش درآورد، حرکتی که در دوران اوج کرونا با اکران آنلاین بسیاری از فیلمها ادامه پیدا کرد.
ماس در گفتوگو با نیویورک تایمز گفت از آن حرکت آزمایشی حمایت و ابراز امیدواری کرد به «مرد نامرئی» کمک کند بینندگان بیشتری را جذب کند. او گفت: «این یک قلمرو جدید برای همه است، یک حرکت اجتنابناپذیر. در عین حال فکر میکنم که یک حرکت شجاعانه است. اگر بتوانیم چند ساعت گریز را برای افرادی که در خانه هستند فراهم کنیم و آنها بتوانند برای لحظهای وقایع پیرامون خود را فراموش کنند، عالی است.»
ماس در این گفتوگو درباره مضامین معاصر «مرد نامرئی»، بینش آن نسبت به ماهیت سوء استفاده و این که چگونه فیلمهای ترسناک همچنان میتوانند در مواقع پراضطراب تسکینبخش باشند، صحبت کرد.
وقتی بزرگ میشدید، فیلمهای ترسناک بخشی از برنامه فرهنگی شما بودند؟
من همیشه طرفدار فیلمهای ترسناک بودم. از وقتی ۱۱ یا ۱۲ ساله بودم، با دوستهایم در مدرسه باله دور هم جمع میشدیم و فیلمهای ترسناک میدیدیم. حرکت خرابکارانه ما این بود.
ازآنجاییکه شما آموزش باله دیدید، باید بپرسم هیچوقت فیلم «سوسپیریا» را تماشا کردید؟
نه، فکر نمیکنم که آنقدر روشنفکر بودیم. بیشتر در حد «کابوس در خیابان الم» میدیدیم، اما مطمئناً حسابی خودمان را به وحشت میانداختیم.
با «مرد نامرئی» چطور روبرو شدید؟
من در فصل سوم «سرگذشت ندیمه» بازی میکردم و کارم در فیلم «ما» تمام شده بود و بهمحض این که فیلمنامه «مرد نامرئی» را خواندم، کاملاً فهمیدم چرا قطعاً همان چیزی است که مناسب من است. نقطه تلاقی ریبوت یک فیلم وابسته به ژانر و یک شخصیت احساسی بود. این روش جردن پیل برای نزدیک شدن به ژانر وحشت است – شما چیزی را میگیرید که در ظاهر سرگرمکننده است و یک فیلم پاپ کورنی است، اما همزمان، پیام عمیقتری دارد. من گفتم، خب، دقیقاً میبینم چرا آنها فکر میکنند این نقش برای من است.
وقتی مردم شما را برای بازی در نقش شخصیتی در نظر میگیرند که قرار است ازنظر روحی و جسمی عذاب بکشد، آن را بهعنوان یک تعریف در نظر میگیرید؟
کاملاً. وقتی فیلمنامههایی شبیه این را میخوانم، واقعاً افتخار میکنم که دیگران فکر میکنند من میتوانم از این حلقههای احساسی رد شوم.
فکر میکنید نگاه فمینیستی در فیلمهای ترسناک غایب است؟
فیلمهایی هستند که زنان در مرکز آن بودهاند، بخصوص اخیراً در دو فیلم «جعبه پرنده» و «مکانی ساکت». همچنین به دهههای ۷۰ و ۸۰ بازمیگردد، وقتی شما «درخشش» و «جنگیر» را داشتید. آنها فیلمها بیشتر از آن چیزی بودند که در ظاهر به نظر میرسید.
این ایده لی وانل بود که به «مرد نامرئی» با این شیوه نزدیک شود تا آن را از نگاه قربانی بیان کند و تمثیلی از زنانی کند که کسی حرفشان را باور نمیکند، زنانی که حرفشان شنیده نمیشود – زنانی که به آنها گفته میشود عقل خود را از دست دادهاند یا احساساتی هستند، درحالیکه آن زنان باور دارند اتفاقی برایشان میافتد. تشابهات، فوقالعاده واضح و فوقالعاده مرتبط است.
چطور به صحنههایی نزدیک شدید که اساساً در مقابل هیچکس بازی نمیکنید، اما باید باور کنید فرد دیگری آنجاست؟
بخش زیادی از کار من تخیل است – خلق چیزی که اینجا نیست یا پاک کردن چیزهایی که اینجاست؛ بنابراین آنقدرها هم که فکر میکنید یک جهش بزرگ نیست. پشت صحنههای آن سکانس مبارزه بزرگ که بازی کردم و خیلی از لحظههایی که مجبور بودم با مرد نامرئی تماس فیزیکی داشته باشم، یا با اُلی (جکسون-کوهن) یا یک بدلکار این کار را انجام میدادم. انجام آن مبارزه بدون حضور فیزیکی یک فرد واقعی در آنجا غیرممکن بود. این را هم بگویم، صحنه درگیری در فیلم، وقتی آلدیس (هاج، همبازی او) در راهرو از مرد نامرئی کتک میخورد، او خودش این کار را انجام داد. یکی از بزرگترین دستاوردهای بازیگری فیزیکی است که تابهحال در زندگیام دیدهام. آلدیس آمادگی بدنی فوقالعادهای دارد. من نمیتوانم این کار را انجام دهم.
وقتی زمانی را صرف غوطهور شدن در موضوعات چنین فیلمی میکنید، در پایان کار با نگاهی متفاوت از پروژه جدا میشوید؟
به خاطر نقشهایی که بازی کردهام، همیشه نسبت به مردسالاری و زنانی که در موقعیتهای توهینآمیز قرار میگیرند یا بردگی جنسی را تجربه میکنند، نهایت آگاهی را دارم. سوء استفاده ذهنی و عاطفی را سختتر میتوان منتقل کرد. باورپذیری آن خیلی دشوارتر و دریافت همدلی خیلی سختتر است. ما تمایل داریم بگوییم، او خوشحال نیست، مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، پس چرا خودش را نجات نمیدهد؟ لی و من کلی بحث کردیم که میخواهیم نشان دهیم زنی که مورد سوء استفاده قرار میگیرد ضعیف نیست، احمق نیست. زنان قوی و باهوشی هستند که در موقعیتهایی قرار میگیرند که خروج از آن را بسیار دشوار میبینند و این تقصیر آنها نیست.
چه احساسی داشتید که فیلم بهسرعت از طریق ویاودی در دسترس قرار گرفت؟
صادقانه امیدوار بودم که آنها فیلم را زودتر از آنچه در ابتدا برنامهریزیشده بود در دسترس مردم در خانههایشان قرار دهند. این یک حرکت نامعمول است، اما در عین حال، ما در یک لحظه نامعمول زندگی میکنیم. قرار است فیلمها برای همیشه اینطوری به نمایش درآیند؟ هیچ نظری ندارم. خیلی فراتر از درک من است، اما در شرایط فعلی فکر میکنم ایده خوبی است.
یک صحنه خاص در فیلم هست – نمیخواهم آن را لو بدهم – که تماشاگرانی را که آن را در سینما دیدند کاملاً شوکه کرد. آیا وقتی آن در خانه تماشا میکنید و نمیتوانید واکنشهای دیگر تماشاگران را بشنوید، همین اثرگذاری را دارد؟
فکر میکنم فقط یک تجربه متفاوت است. من فیلمهای ترسناک زیادی در خانه دیدهام و همچنان وحشت کردم. البته دیدن چیزی در یک سالن سینما با تماشاگران دیگر بینظیر است، اما در عین حال، فکر میکنم چیزی هست که میتوانید در خانه تجربه کنید و به همان اندازه ترسناک و معنادار است، حتی اگر متفاوت باشد. درواقع، شما در خانه تنها هستید که احتمالاً ترسناکترین راه برای تماشای این فیلم است. فقط توصیه میکنم همه چراغها را خاموش کنید و تا جایی که میتوانید صدا را زیاد کنید.
بین شخصیتهای سینمایی و تلویزیونی که اخیراً بازی کردهاید، ازجمله بکی سامتینگ، ستاره راک سرکش که درفیلم «بوی او» نقش او را بازی کردید، ارتباطی میبینید؟
من واقعاً از این که شخصیتها را تا نهایت پیش ببرم خیلی لذت میبرم. پیدا کردن راههای جدید برای انجام این کار هر بار چالشبرانگیزتر میشود. شما باید دائم از خود بپرسید، حالا چه کاری میتوانم انجام دهم که متفاوت باشد؟ برای من، لزوماً این نیست که همیشه نقش یک آدم خوب را بازی کنم. چیزی که من درمورد نقش بکی دوست داشتم این بود که نقش کسی را بازی میکردم که انسانی قابل تحسین نیست و راستش در بیشتر مواقع واقعاً وحشتناک است. (میخندد)
خیلی از تماشاگران اولین بار در «مد من» متوجه شما شدند. شما در آن سریال نقش پگی اولسون را بازی کردید که شخصیتی خیلی محدودتر بود. برای شما بازدارنده نبود؟ حس میکردید که نقش به شما اجازه میدهد دامنه کامل خود را بهعنوان یک بازیگر نشان دهید؟
«مد من» خیلی کندتر از «مرد نامرئی» یا «داستان ندیمه» بود، اما پگی از فصل ۱ تا فصل ۷ خیلی تغییر کرد. در هر فصل، وقتی برمیگشتیم احساس میکردم او فرد دیگری است. بازی در محدودیتهای یک شخصیت نیز خیلی چالشبرانگیز است – بازی در نقش کسی که نمیتواند خود را بیان کند، یا تحت تأثیر مردسالاری است یا در یک محیط کاری است که بهشدت جنسیتگراست و مجبور به حرکت در آن فضاست، این هم یک تجربه بسیار انسانی و قابل درک است.
بخشی هم این است که من در طول سالها بهعنوان یک بازیگر پیشرفت زیادی کردم. نمیدانم در ۲۳ سالگی میتوانستم در «سرگذشت ندیمه» بازی کنم، یعنی در همان سنی که بازی در «مد من» را شروع کردم. کار با جین کمپیون در (سریال رازآلود-درام) «بالای دریاچه» نیز که بین فصلهای «مد من» کار کردم، یک تجربه یادگیری باورنکردنی بود، چون وقتی برای بازی در فصل اول به نیوزیلند رفتم، مطمئن نبودم چه ابزار دیگری دارم. به خودم گفتم، خب، حداقل میتوانم آن سه صحنهای را که تست دادم، انجام دهم. «داستان ندیمه» نیز همینطور. در شرایطی که فکر نمیکردم به این سرعت در یک سریال تلویزیونی دیگر بازی کنم، گفتم: اوه، این کار دیگری است که میتوانم انجام دهم!
منبع: نیویورک تایمز (دیو ایتزکاف)