مجله نماوا، نیما بهدادی مهر

اواسط دهه ۷۰ شمسی، تغییرات شگرفی در سطوح سیاسی و اجتماعی کشور رخ داد. گذر از دوران جنگ هشت ساله و بازیابی نقش جوانانه در عرصه های اجتماعی به معنای عام با حضور و نقش آفرینی بیشتر متولدان دهه پنجاه و شصت اولین تاثیر خودش را بر مناسبات سیاسی گذاشت و سبب پیروزی گفتمان دوم خرداد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ شد. 

به واقع سال ۱۳۷۶ بزنگاه ابراز وجود جوانان و فریاد بلند خواسته هایشان بود و سینما با توجه به این تحول شگرف سیاسی و اجتماعی، تلاش کرد تا رویکردی خط شکن را در همه ابعاد در پیش بگیرد؛ از ساخت فیلم هایی جوان پسند، آسیب شناس و با سوژه‌هایی داغ تا ظهور ستاره‌هایی جدید.

به بهانه پخش سریال «عقرب عاشق» در نماوا کارکتر هنری فروتن مورد بررسی قرار می‌گیرد.

برند فروتن چگونه شکل گرفت؟

داستان بازیگری فروتن از اپیزود تماشاخانه سریال «سرنخ» شروع شد. سبکی از بازی پرتنش همراه با میمیکی عصبی و چشمانی که ناگفته های درونی یک جوان عاصی و انتقام جو را برملا می‌کرد. فروتن در ایستگاه ابتدایی بازیگری خود چشم‌ها را متوجه خود کرد به گونه‌ای که پس از پایان پخش این سریال از سوی مسعود کیمیایی دعوت به همکاری شد.

برند فروتن چگونه تثبیت شد؟

سینمای ایران تا پیش از ۱۳۷۶ بیشتر به خسرو شکیبایی و اکبر عبدی تعلق داشت. هرچند جمشید هاشم‌پور و ابوالفضل پورعرب و علیرضا خمسه نیز تا قبل از پیروزی گفتمان دوم خرداد سهم ویژه ای از روایت‌های سینمایی داشتند اما سینما برای همسویی با گفتمان دوم خرداد نیاز به ستاره هایی جدید داشت که بازتاب این تحولات باشند. چنین بود که سینمای ایران با ستاره‌ای مواجه شد که مختصات شمایلی، گویشی و بازی او در نسبیتی با برندهای خسرو شکیبایی و بهروز وثوقی قرار داشت. مدلی از زبان بدن شیدایی و تنشی، کنشی همسو با روشنفکری یا لمپنیسم و بازنمایی خشم و اعتراض جوانانه همراه با شور و شعوری مردانه که فروتن را برای فیلم‌های سینمایی آن دوران را به یک ستاره مقبول بدل کرد.

ستاره‌ای به رنگ قرمز

روزگار نمایش مردان جاافتاده و نسبتا آرام در سینمای پس از انقلاب شاید با فیلم «عروس» وارد چرخه‌ای جدید از بازنمایی چهره‌ای پرتنش و خشمگین از جوانان نوظهور در عرصه‌های اجتماعی به معنای عام شده بود.

نیم دهه پس از ظهور ابوالفضل پورعرب با فیلم «عروس» و در حالی که سینمای ایران به بازگشایی راه نوینی در سوژه پردازی می‌اندیشید پیروزی گفتمان اصلاحات در عرصه رقابت‌های سیاسی نیز به یک کلید جدید برای سینمای ایران تبدیل شد.

محمدرضا فروتن

در این بین ساخت فیلمی چون «قرمز» و رونمایی از دو پرسونای جذاب مردانه و زنانه از اولین واکنش‌های سینمای ایران به تحولات اجتماعی و سیاسی آن دوران بود. ناصر ملک در فیلم «قرمز» وجه جدیدی از خصایص هیستریک و مریض گونه از یک مرد ایرانی را در فیلمی ملتهب و خط شکن به مخاطبان نشان داد. از سویی این نقش یک فرصت طلایی برای هر بازیگر مردی به شمار می‌رفت تا با ایفای این نقش به جایگاهی خاص در تاریخ بازیگری برسد و به واقع به سکوی پرتابی بدل می‌شد تا بازیگر راه صدساله را یک شبه طی کند.

محمدرضا فروتن از فرصتی که به او داده شد به بهترین نحو استفاده کرد و توانست تا در تیپ انسان هیستریک عاشق‌پیشه و دارای تنش مریض گونه یک شمایل‌سازی نوین داشته باشد. اولین رونمایی فیلم از ناصر به سکانس دادگاه باز می‌گردد و تمرکز دوربین روی صورت فروتن بیش از هر چیز نشانه‌ای بر ظهور یک عاصی نوین در سینمای ایران بود. در طول فیلم نیز رفتاری الاکلنگی از سوی ناصر دیده شد که او را در دوگانه شیدایی عاشقانه و هیستری جنون‌وار قرار می‌داد و فروتن بسیار مناسب این دوگانگی شخصیتی ناصر را بازنمایی کرد.

برند فروتن چه سرنوشتی داشت؟

بازی در فیلم‌هایی چون «مرسدس»، «اعتراض»، «زیر پوست شهر»، «مجردها»، «دو زن»، «شب یلدا»، «زن دوم»، «محاکمه در خیابان»، «به آهستگی»، «دموکراسی تو روز روشن» و «عیار ۱۴» به تثبیت شمایل فروتن منجر شد اما آفتاب اقبال این بازیگر چندان دیرپا نبود و سینما در یک چرخه تکراری تلاش کرد تا به جای استفاده بهینه‌تر از ستاره تثبیت شده‌اش، او را در جبر مبارزه با امین حیایی، بهرام رادان و حامد بهداد قرار دهد.

هر چه بود محمدرضا فروتن با وجود همه تلاش‌هایی که برای حفظ جایگاه سینمایی‌اش و حتی ورود به خاکریز بازیگری در فیلم‌های کمدی داشت اما نتوانست در فضایی بی‌دغدغه ثمره شمایل آفرینی‌های ماندگارش در سینمای اجتماعی را بیشتر بچیند و دوره اثربخشی هنری و گیشه‌ای او به یک دهه نیز نرسید.

اگرچه در وضعیتی کلی تاثیرات نقش آفرینی های فروتن در سینمای اجتماعی حدفاصل اواسط دهه ۷۰ تا اواسط دهه هشتاد، برای همیشه نام او را به عنوان جوان عاصی، زخم خورده و معترض در سینمای ایران ماندگار خواهد کرد.

تماشای آنلاین سریال «عقرب عاشق» در نماوا