مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
اگر فرض را بر این گذاشتهاید که تا الان تمام سناریوهای ممکن در یک سریال پلیسی کار شده است، سریال امدادگر (The Responder) از بیبیسی وان شما را به ارزیابی دوباره دعوت میکند. کریس، شخصیت اصلی سریال است، یک افسر گشت شبانه پلیس در لیورپول، با بازی مارتین فریمن که به تماس با ۹۹۹ برادرزاده زنی ۸۵ ساله که جنازه او روی کاناپه خانهاش پیدا شد، واکنش نشان میدهد. وقتی او به محل حادثه میرسد، بیدرنگ یک پاکت سیگار را از کنار جسد برمیدارد و در جیب میگذارد. یک فلاسک سوپ جایی در همان نزدیکی است. ممکن است مسموم شده باشد؟ مشخص است کریس اینطور فکر نمیکند. او که گرسنه است، شام آخر زن را میخورد و در همان حال سریالی را میبیند که او نیمه رها کرد.
تونی شوماخر (شوماکر)، نویسنده «امدادگر» که ۱۱ سال تجربه او بهعنوان اولین پلیس واکنشگر در صحنهها در مرزیساید در شمال غربی انگلستان، الهامبخش سریال بود، میگوید این اسلپاستیکِ هولناک، رئالیسم است نه طنز.
او میگوید: «وقتی پلیس هستی، یک مورد تضمینشده این است که در هر شیفت کاری میخندی. شاید قاهقاه نخندی، اما در آن ۱۰ یا ۱۲ ساعت چیزی تو را به لبخند وامیدارد. پلیس، اولین واکنشگر به بیشتر مرگهای ناگهانی است و این خیلی چیزها را از تو میگیرد. یک لحظه عمیق است: من هنوز میتوانم ۸۰ درصد مرگهایی را که سر صحنه آن رفتم، به یاد بیاورم، اما اگر اجازه دهی به عمق تو برسد، نمیتوانی این کار را انجام دهی. من هرگز سیگار یک فرد مرده را برنداشتم، اما باید سعی کنی بعضی چیزها را نبینی.»
اما این نوع مکانیسمهای دفاعی فقط تا حدی برای شوماخر جواب داد. او پس از یک فروپاشی روانی، با اختلال استرس پس از سانحه، پلیس را ترک کرد.
در اپیزود افتتاحیه فوقالعاده خوب سریال، صحنههایی از یک شیفت شب به مکالمه کریس با یک درمانگر درباره رفتار خشونتباری که ممکن است با عموم مردم یا خانوادهاش انجام دهد، قطع میشود. او در آستانه انفجار بیرونی، انفجار درونی و احتمالاً هر دو قرار دارد. حالت وحشتناکی از انباشت احساسات حس میشود.
فریمن میگوید: «تهیهکنندهها عمداً بخش اول “امدادگر” را تا آنجا که ممکن بود به ترتیب اتفاقات تصویربرداری کردند و این واقعاً به ایجاد حسی از توفانی بودن و دلشوره که چیزی در حال از بین رفتن است، کمک کرد.»
این نقش، ادامه منحنی نقشآفرینیهای فریمن، از سریالهای کمدی («اداره»، «سختافزار») و بیلبو بگینز در سری فیلمهای «هابیت» تا نقشهای دراماتیک پرمغز را نشان میدهد، ازجمله یک کارآگاه در سریال جنایی واقعی «یک اعتراف» که در حین تعقیب یک قاتل قوانین را زیر پا میگذارد. «امدادگر» در ردیف کار او در «شرلوک» و «فارگو»، در زیرمجموعه نقشهای بین شوخی و جدی قرار میگیرد.
فریمن میگوید: «نکتهای که درمورد “امدادگر” از همان اولین بار که متن را خواندم دوست داشتم، دنیای آن بود که در آن لحظههای بسیار خندهداری داریم، اما خیلی سریع به چیزی دیگر تبدیل میشود: یک لحظه چیزی خندهدار و لحظهای دیگر یک چیز غمانگیز. همه اینها با هم مخلوط شده است.»
شوماخر میگوید: «خدمت در پلیس مثل یک سفر طولانی با الاسدی بود. به یک میخانه میرفتی و به دلایلی یک لاما آنجا بود و بعد تو را فرامیخواندند که سر صحنه یک قتل بروی.»
شوماخر میخواست کل افراط و تفریط کار پلیسی اضطراری را به تصویر بکشد: «یک دقیقه بهآرامی با یکی از بستگان که اخیراً داغدار شده است، صحبت میکنی، لحظهای دیگر فردی را روی زمین نگه میداری و در صورت او فریاد میزنی. لحظههایی با ابعاد متفاوت را تجربه میکنی و من میخواستم همه آنها را وارد کنم.»
فریمن ۵۰ ساله که متولد همپشایر است، زمزمهها و فریادهای کریس را با لهجه لیورپولی شوماخر بیان میکند. در دورانی که حساسیتها نسبت به تصویرسازی «معتبر» بسیار زیاد است، «مطمئن شدن» از درستی لهجه لیورپولی فریمن و همراهی او با بازیگران بومی مرزیساید مطرح بود؟
فریمن اذعان میکند: «بله، بود. اولازهمه خودم! پرسیدم، من فرد مناسبی برای این نقش هستم؟ اگر بگویید نیستم، ناراحت نمیشوم. اگر بگویید میدانی چیست؟ بیا این کار را انجام بده، چه کسی واقعاً اهل آنجاست.”، ممکن است کمی به من بربخورد.»
فریمن میتوانست نقش کریس را با لهجه خودش بازی کند، اما نپذیرفت. «برای من او مردی اهل لیورپول است؛ پس اگر قرار بود نقش او را بازی کنم، باید با لهجه خودش حرف میزدم.» فریمن این لهجه را از قبل بلد بود یا باید آن را یاد میگرفت؟ «روی آن کار کردم. میخواستم کاری بیشتر از برنامه “پخش زنده شنبهشب” روی آن انجام دهم. منظورم این است نمیخواستم با لهجه او شوخی کنم. من با بیشتر لهجهها آشنایی دارم، اما درمورد این یکی حفظ آن برای پنج ساعت کافی نبود. باید به زیر سطح آن میرفتم.»
شوماخر میگوید یکی از بازیگران محلی سریال پس از تصویربرداری صحنههای فریمن پیامک داد که «لهجه او فوقالعاده خوب است.»
فریمن میگوید: «این نوع بازخوردها عالی بود. مردم خیلی سخاوتمندانه برخورد کردند.»
همانطور که مارتین کامپستون، بازیگر اسکاتلندیِ سریال «مرز وظیفه»، بین برداشتها لهجه لندنی شخصیت خود را حفظ میکند، فریمن هم لهجه لیورپولی خود را نگه داشت؟ «بله، در خانه با بچههایم با همان لهجه حرف میزدم و آنها هم به من ملحق میشدند. فکر میکنم دنیل دی-لوئیس عادت داشت موقع فیلمبرداری در شخصیت سینمایی خود باقی بماند. من این کار را نمیکنم، اما از صبح تا شب همیشه لهجه خودم را چه آمریکایی باشد، چه اسکاتلندی، چه منچستری، حفظ میکنم. به نظرم میتوان آن را به یک ورزش تشبیه کرد. ما هیچوقت از یک دونده سرعت نمیخواهیم بدون این که از قبل خود را گرم کند ۱۰۰ متر بدود.»
شوماخر برای راهنمایی کردن فریمن آماده بود. «بعضی وقتها مارتین برای من پیام صوتی میگذاشت و کلمات خاصی را تمرین میکرد و میپرسید چطور آنها را بگویم.»
فریمن اضافه میکند: «شما باید مراقب باشید. چیزی به اسم “لهجه لندنی” نداریم، لهجههای مختلفی هست. لیورپول هم همینطور است؛ پس واقعاً از تونی میپرسیدم، “کریس چطور باید این کلمه را بگوید؟” چون ممکن است با کسی که سه مایل دورتر است متفاوت باشد. میخواستم آن را واضح و منسجم نگه دارم. اگر حواسم را جمع نمیکردم، ممکن بود لهجه افرادی از مناطق مختلف و طبقات اجتماعی متفاوت را مخلوط کنم.»
فریمن چنان خود را کاملاً در لهجههای مرتبط غرق کرده است که هنگام گفتوگوی ما متوجه میشود شوماخر کلمه «دانستن» را طوری ادا میکند که انگار اهل ویرال است، درحالیکه او در منطقه نوزلی زندگی میکند. شوماخر میگوید احتمالاً به این خاطر است که شریک زندگی او زنی اهل ویرال است.
نکته دیگری که به «امدادگر» کمک میکند روی پای خود بایستد، این است که کریس عموماً تنهایی – حداقل در ابتدا – و بدون هیچ همراه یا شریک سر صحنهها میرود که مغایر با استاندارد سریالهای جنایی است. این هم از تجربه خود شوماخر ناشی شد.
او میگوید: «در ۹۹ درصد مواقع، من تنهایی سر صحنه میرفتم. حالا استفاده از دو نیرو، کاملاً استاندارد است، اما فردی مثل کریس تنها میرود، چون اگر با شخص دیگری باشد، باید قوانین را رعایت کند.»
فریمن میگوید: «برای او مناسب است که تنها باشد. او گاهی اوقات دست از پا خطا میکند، اما رشوهگیر نیست.»
خالق کریس مخالف است: «اوه، من فکر میکنم او رشوهگیر است. کریس در یک تله افتاده است: او قصد نداشت اینطوری باشد. ببینید، من هرگز یک قاچاقچی مواد مخدر را ندیدهام که از اول میخواست قاچاقچی موارد مخدر باشد. من هرگز یک پاسبان رشوهگیر را ندیدهام که از اول میخواست رشوهگیر باشد.»
در عین حال، اگر کریس به حال خود باشد و کسی او را همراهی نکند، هیچکس متوجه نمیشود او چقدر به سقوط نزدیک است؟ فریمن میگوید: «اوه بله، کاملاً. اگر دوازده ساعت را در یک ماشین با کسی بگذرانی، کاملاً با حال و هوای او آشنا میشوی.»
شوماخر میگوید: «بهویژه اگر او تمام مدت درمورد باغبانی صحبت کند. من این تجربه را داشتم.»
سریال پنج اپیزودی «امدادگر» که پخش آن از ۲۴ ژانویه ۲۰۲۲ در بیبیسی وان آغاز شد، زمانی به نمایش درآمد که در انگلستان اعتماد عمومی به پلیس، به دلیل رسواییهایی ازجمله قتل سارا اورارد توسط افسر وین کوزنز به پایینترین سطح رسیده است. شوماخر، کریس را یک پاسبان رشوهگیر توصیف میکند؛ این مسئله درمورد خود او نیز صدق میکند؟
«امیدوارم اینطور نباشد. من هنوز با پاسبانهای زیادی دوست هستم و هرگز مانند کریس کار غیرقانونی انجام ندادم، اما با یک پاسبان کار میکردم که درنهایت به زندان افتاد. به آدمهایی مثل وین کوزنز نگاه میکنم و نمیدانم چه بگویم. فکر نمیکنم با کسی مثل او کار کرده باشم، اما از کجا میتوان فهمید؟»
شوماخر پس از ترک پلیس، بهعنوان راننده تاکسی در لیورپول مشغول به کار شد، درحالیکه تلاش میکرد نویسنده شود. او اغلب باید به کارفرمایان بالقوه خود توضیح میداد که با جوئل شوماخر، کارگردان فیلم یا مایکل شوماخر، قهرمان سابق مسابقات فرمول یک نسبتی ندارد. او سهگانهای ادبی منتشر کرد که داستان آن در لندن تحت اشغال نازیها اتفاق میافتد – «در ابتدا قرار بود داستان در پاریس اشغالی روی دهد، اما پول نداشتم برای تحقیقات به فرانسه بروم» – و بعد تحت آموزش جیمی مکگاورن فیلمنامهنویس و تهیهکننده قرار گرفت.
مکگاورن ثابت کرد بهترین معلم است: «آموزش دیدن زیر نظر جیمی مثل این است که جوجه شما را نوک بزند. “با این بخش چه میکنی؟”، “آن بخش چطور؟” ساعت پنج صبح به تو ایمیل میزند، اما فقط میتوانی امیدوار باشی کمی از آنچه او دارد تقلید کنی.»
در اواخر مارس ۲۰۲۲ «امدادگر» بهطور رسمی برای فصل دوم تمدید شد. شوماخر میگوید: «وقتی شروع به نوشتن کردم، هرگز آن را بیش از یک سریال ندیدم، اما حالا میبینم مارتین چه چیزی برای آن آورده است، داستانهایی دارم که در فصل اول استفاده نکردم.»
فریمن میگوید: «من دوست دارم سریالها محدود باشند، اما میخواهم از این یکی، فصل دیگری را ببینم.»
ممکن است کریس مانند تونی پلیس را ترک کند و راننده تاکسی شود؟ شوماخر میخندد: «این نظر را رد نمیکنم. فکر میکردم بعد از پاسبان بودن، از زندگی چیزهایی یاد گرفتهام، اما همان شب اول که با تاکسی رانندگی کردم، متوجه شدم هیچچیز نمیدانم.»
منبع: گاردین (مارک لاوسون)
تماشای سریال امدادگر در نماوا