مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
تیلور شریدان، ابتدا برای بازنویسی فیلمنامه تریلر کوهستانی «کسانی که آرزو دارند من بمیرم» (Those Who Wish Me Dead) به کار گرفته شد، اما بهتدریج بیشتر روی این فیلم تمرکز کرد. وقتی یک فیلمساز دیگر از پروژه جدا شد، او با یک پیشنهاد با استودیو تماس گرفت.
فیلمنامهنویس، کارگردان و بازیگر ۵۰ ساله تگزاسی به آسوشیتدپرس میگوید: «گفتم اگر بتوانم آنجلینا جولی را برای این کار داشته باشم، فیلم را برای شما کارگردانی میکنم. آنها گفتند، “عالی. تو هیچوقت آنجلینا را نخواهی داشت”.»
بدبینی مدیران استودیو برادران وارنر قابل توجیه بود. آنجلینا جولی که حالا اولویتهای او متمرکز بر فیلمسازی، فعالیتهای بینالمللی و خانواده است، شش سال در یک فیلم زنده بازی نکرده بود. در یک دهه گذشته، تنها نقشآفرینیهای اصلی او در دو فیلم «افسونگر شرور» و «کنار دریا» بود، که فیلم دوم را در کنار برد پیت همسر خود در آن زمان، کارگردانی و در آن بازی کرد.
اما زمانبندی شریدان درست بود. جولی که مراحل دردناک و طولانی طلاق را پشت سر میگذاشت، بیشتر علاقهمند یک نقش سادهتر و سریعتر بود، و بازی در نقش یک اسموک جامپر (آتشنشانان آموزشدیده که با چتر روی طبیعت وحشیِ آتشگرفته فرود میآیند)، که تحت تأثیر شوک روحی و احساس گناه ناشی از اتفاقی در گذشته قرار دارد، برای او بهطور بالقوه، نوعی تخلیه هیجانی بود.
جولی ۴۵ ساله دراینباره میگوید: «همه ما در مقاطعی از زندگی خود میشکنیم، و غصه میخوریم و مطمئن نیستیم چیزی در ذهن ما مانده باشد. من بیشتر با بخشی از این شخصیت احساس نزدیکی کردم که احساس نمیکند کار زیادی میتواند انجام دهد و مدتهاست کاری نکرده است. بودن در چنین شرایطی و داشتن کارگردانی که هم حساس است و هم از تجربه انسانی آگاهی دارد، رفتن به آنجا و حس کردن آن، و در عین حال، این که خودت را هل بدهی، قدرت خودت را پیدا کنی و به جلو بروی. در آن زمان واقعاً به چنین چیزی نیاز داشتم.»
جولی میگوید: «وقتی صحبت از شخصیتهایی در آمریکا میشود، تیلور (شریدان) صدای منحصربهفردی دارد که در کارهای قبلی من مورد توجه نبود. من میخواستم با او در این دنیا باشم.»
«کسانی که آرزو دارند من بمیرم» که از ۱۴ ماه مه همزمان در سینماها و اچبیاو مکس به نمایش درآمده، یک فیلم متکی بر ژانر و ستارهمحور است و از روی کتابی به همین نام نوشته مایکل کوریتا که در ۲۰۱۴ منتشر شد، ساخته شده است.
مانند فیلمهای قبلی شریدان – «اگر سنگ از آسمان ببارد»، «سیکاریو» (که نویسنده هر دو آنها بود و برای فیلم دوم نامزد اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شد) و «وایند ریور» (که شریدان فیلمنامه آن را نوشت و کارگردانی کرد)، «کسانی که آرزو دارند من بمیرم» داستان خون و عدالت در یک چشمانداز وسیع و خشن آمریکایی است.
شریدان با خنده میگوید: «این فیلم کاملاً مطابق با تصویر یا هویتی است که میخواهم نشان بدهم، اما آنچه منحصربهفرد است این است که ما آن را در یک استودیو ساختیم. این یک فیلم استودیویی است و آنها به ما اعتماد کردند تا این کار را انجام بدهیم. ما آن را مثل یک فیلم دهه هفتادی ساختیم و آنها فیلم را مانند یک فیلم دهه هفتادی تبلیغ کردند. بزرگترین عنصر قرن ۲۱، این واقعیت است که شما میتوانید فیلم را آنلاین ببینید یا به سینما بروید و ببینید.»
هانا فِیبر با بازی جولی اهل مونتانا است. او در طبیعت وحشی با کانر یک پسر ۱۲ ساله (با بازی فین لیتل) روبرو میشود که در حال فرار از دست دو آدمکش (نیکلاس هولت و آیدان گیلن) است. فیلم در ماههای مه و ژوئن ۲۰۱۹ در نیومکزیکو فیلمبرداری شد – یک ماه پس از آن که جولی و پیت با حکم دادگاه بهطور قانونی از هم جدا شدند. (نبرد حضانت بر سر شش فرزند آنها همچنان ادامه دارد.)
برف همچنان در کوهها میبارید. شریدان در کنار محیط طبیعی، برای ساخت فیلم یک جنگل مصنوعی درست کرد و آن را به آتش کشید. جولی ستاره اکشن فیلمهایی چون «آقا و خانم اسمیت»، «سالت» و «لارا کرافت: مهاجم مقبره»، بسیاری از بدلکاریها را خودش انجام داد.
شریدان که به ساختن فیلمهای نزدیک به زمین عادت دارد، بهجز بخاریهای کوچک در چادرها وسایل رفاهی چندانی در اختیار نداشت. او مشتاقانه این تجربه را قابل ترحم میخواند. او دراینباره میگوید: «میدانید، شخصیت هانا در فیلم آنجلینا را به جهنم احساسی میکشاند، و بعد من او را به جهنم فیزیکی کشاندم. ما فیلم را اینگونه ساختیم.»
جولی با لبخند میگوید: «و من هر دقیقه آن را دوست داشتم.»
جولی این روزها فیلم ابرقهرمانی «اترنالز/ابدیها» تولید مارول استودیوز را آماده نمایش دارد که ساخته کلویی ژائو کارگردان فیلم برنده اسکار «سرزمین کوچنشینها» است؛ یکی دیگر از فیلمسازانی که به قصههای تازه در مرزهای قدیمی آمریکا علاقه دارد. بازی در این فیلم برای جولی که آخرین بار در ۲۰۱۷، درامِ با موضوع نسلکشی در کامبوج «اول پدرم را کشتند» را کارگردانی کرد، یک وقفه غیرمنتظره در کارگردانی است.
گرچه جولی از کودکی بازیگری میکند (اولین حضور او در هفت سالگی در ۱۹۸۲ در فیلم «Lookin’ to Get Out» بود)، تجربه کارگردانی او باعث تغییر روش فیلمسازیاش شده است. او توضیح میدهد: «ازنظر فنی بسیار بیشتر میدانم كه كارگردان به چه چیزهایی نیاز دارد، و با چه چالشهای دیگری روبرو است، و چه تعداد قطعه مختلف در حال جابجایی است.»
برای «کسانی که آرزو دارند من بمیرم»، این به معنای احترام و صبر بیشتر برای حرکتهای حسابشده پیچیده فیلم بود. جولی اضافه میکند: «شاید وقتی جوانتر هستید و روز سختی را سپری میکنید كه سرد و مرطوب و همراه با احساسات و گریه است، فقط به آن چیزها فکر کنید. حالا شما چند فیلم کارگردانی کردهاید و پیرتر شدهاید، و میفهمید درحالیکه قرار است یخ بزنید و گریه کنید، آتشبازی یا موقعیتهای دیگر هم هست. این شما را از خود بیرون میکشد.»
در عین حال، جولی این روزها دغدغههای دیگری دارد. او میگوید: «من کارگردانی را ترجیح میدهم، اما بازیگری به من فرصت میدهد بیشتر در خانه بمانم. بازیگری در مقایسه با کارگردانی تعهد کمتری دارد.»
بههرحال، شانس چنین نقشآفرینیهایی هر روز کمتر میشود. جولی میگوید همهگیری کرونا، فرصتی برای ارزیابی مجدد فراهم کرد. او میگوید: «به خاطر دلایل خانوادگی متفاوت، بهنوعی وقت بیشتری را در خانه میگذراندم، اما اگر قبلاً نیمی از وقت خود را صرف کارهای بینالمللی خودم میکردم، حالا فکر میکنم ۸۰ درصد از وقتم را صرف کار دیگر میکنم. این روزها کمتر کار فیلم میکنم، نه این که چیزی را کنار گذاشته باشم، اما فعالیت سینمایی من خیلی کمتر شده است. ازنظر ذهنی در دوره دیگری از زندگی خود قرار دارم.»
جولی از سال ۲۰۱۲ بهعنوان نماینده ویژه کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان فعالیت میکند. او ضمن قدردانی از جو بایدن رئیسجمهور آمریکا برای گسترش پذیرش پناهندگان در ایالات متحده در ماههای اخیر، اعتقاد دارد یک بحران جهانی فقط در حال بدتر شدن است.
او میگوید: «ما در دهه گذشته، شاهد دو برابر شدن اعداد بودیم. ما با ۸۰ میلیون آواره روبرو هستیم. بسیاری از این افراد به دلیل شرایط آب و هوایی و نوع تغییر آن آواره شدهاند، و این تغییر همچنان ادامه خواهد داشت. اگر این مسئله را جدی نگیریم، شاهد فروپاشی کامل بسیاری از چیزها برای بسیاری از افراد خواهیم بود. یا این مسئله میتواند نقطه عطفی باشد که همه ما دور هم جمع شویم.»
با در نظر گرفتن نوع نگاه جولی به معضل نابرابری در جهان، در کنار آشفتگیهای شخصی او، بهراحتی میتوان فهمید که نیازهای جسمی لازم برای حضور در نقش هانا در «کسانی که آرزو دارند من بمیرم»، تا چه حد او را مجذوب خود کرد.
شریدان میگوید: «من شخصیتهایی را دوست دارم كه سفر جسمی آنها با سفر احساسیشان موازی است. آنجلینا برای هر کار فیزیکی آماده بود. هوا سرد بود. من میگفتم، “بپر در رودخانه”، و او میگفت، “باشه، میپرم.»
ازنظر جولی، سختترین قسمت ساخت «کسانی که آرزو دارند من بمیرم» صحنهای نبود که در اثر آتشسوزی گسترده در جنگل، باید نفس خود را در زیر آب نگه میداشت، یا صحنهای که در میان شعلههای آتش باید از دست دو آدمکش فرار میکرد. حتی سکانسی که باید ناامیدانه تلاش میکرد شعلههای آتش را پشت سر بگذارد، سخت نبود. نه، بزرگترین چالش او این بود که باید خود را خیلی خوب جلوه نمیداد.
در فیلم، هانا که زنی بیحوصله و خیلی جدی است باید پسر جوان را در طبیعت وحشی مونتانا هدایت کند. برای جولی که خودش مادر شش فرزند است، سرکوب غرایز مادرانه دشوار بود.
او با خنده به اینترتینمنت ویکلی میگوید: «شخصیت من در فیلم ذاتاً مادرانه نیست. گاهی اوقات تیلور من را اصلاح میکرد چون رفتار من با یک کودک با رفتار هانا با کودک، متفاوت بود. کمی طول کشید بتوانم مثل او رفتار بدی داشته باشم، اما سرانجام به آن نقطه رسیدم!»
در یک سکانس، جایی که هانا و کانر تلاش میکنند حریق خودبهخود را پشت سر بگذارند، گروه تولید یک جنگل بزرگ مصنوعی درست کردند، که دور از خطر، آتش گرفت. فین لیتل بازیگر ۱۴ ساله استرالیایی با خنده میگوید: «شریدان باید مبلغ هنگفتی را صرف این جنگل جعلی کرده باشد. مثل این بود که شما یک چیز عظیم را فقط برای سوزاندن آن ساختهاید!”» آتشنشانان واقعی نیز برای مهار آتش در محل حاضر شدند، و جولی با چند نفر از آنها ملاقات کرد تا جهان خطرناک پریدن از آسمان به داخل دود را درک کند.
او میگوید: «روز اول که در میان آتش بودیم، گرما را حس کردم و این که باد چقدر سریع تغییر مسیر میدهد، و آتش چقدر سریع و ناگهانی یک درخت را در برمیگیرد، طوری که اصلاً انتظارش را ندارید. احترام ما به این آدمها که در خطوط مقدم هستند و کار بسیار دشواری دارند، روزبهروز بیشتر شد.»
جولی اضافه میکند از فرصت بازی در یک نقش اکشن جسورانهتر و خاکیتر از آنچه در گذشته بازی کرده بود، خوشحال است. او میگوید: «این شخصیت نه رزمیکار است و نه کار خاصی انجام داده است.» او حتی در صحنهای از فیلم بهشدت کتک میخورد.
با این حال، جولی همچنان وقت میگذاشت و بخشی از تجربههای خود را از بازی در نقش قهرمانان اکشن به همبازی جوانترش منتقل میكرد. لیتل میگوید: «او دائم حواسش به من بود و دقت میکرد در امان باشم. او به شیوه خود کاری میکرد احساس کنم واقعاً پذیرفته شدهام.» گاهی اوقات نمیتوان جلوی غرایز مادرانه را گرفت.