مجله نماوا، یزدان سلحشور
یک. فیلم آخرین بازمانده از ما (The Last of Us)، گرچه به نظر میرسد سریالی بر مبنای رویکرد آخرالزمانی باشد و بیشترِ خصوصیات این زیزژانر را هم داراست اما از نظر «زمان روایت» و انطباق آن، با زمان زیست مخاطبان، بیشتر نوعی «زمان موازی» را به ذهن متبادر میکند تا اینکه مخاطب فکر کند که با «آخر دنیا» مواجه است و این نکته، «تلخاندیشی» رایجِ این گونه آثار را در این اثر کاهش داده و گسترهی مخاطباناش را به طور قابل ملاحظهای، افزایش. [خیلیها شاید با آثار آخرالزمانی و پیشبینیهایی از این دست، راحت کنار نیایند. از جمله خودِ من که جزو طرفدارانِ این دسته از آثار نیستم اما نه تنها با «آخرین بازمانده از ما» مشکلی نداشتم که به گمانم یکی از بهترین مجموعههای سالهای اخیر است.]
دو. این اثر، به دو زیرژانر دیگر هم وابسته است اول آثاری که با مردگان متحرک یا زامبیها در ارتباطاند و دوم آثاری که وابسته به ایده «شیوع» هستند. طبیعتاً ارائهی چنین مجموعهای پس از بزرگترین «شیوع» یکصد سال اخیر، میتوانست یک خطر بالقوه برای ریزش شدید مخاطبان باشد اما این اتفاق نیفتاد چون «شیوع» سه سال اخیر، بنیانِ ویروسی داشته اما «شیوع» این مجموعه، بنیانِ قارچی دارد که در موردِ انسان، خوشبختانه هنوز در حدِ آثار علمی-تخیلی باقی مانده است! در موردِ اول هم، گرچه فیلمها و مجموعههای تلویزیونی مرتبط با مردگان متحرک، طرفدارانِ خاصِ خودشان را دارند با این همه تعدادِ قابلِ توجهی از مخاطبان هم از این دسته آثار خوششان نمیآید [از جمله خودِ من که اصلاً متنفرم از این زیرژانر!] با این همه آن چه که در این مجموعه با آن روبرو هستیم نسبتِ کمی با خاطرهی مشترکی دارد که از آثار مردگان متحرک در ذهن داریم و در خودِ اثر هم مبتلایان، زامبی نامیده نمیشوند؛ نکتهی مهمتر شاید این باشد که مردگان متحرک این مجموعه، نه «هدف روایت» یا «انگیزه روایت»، بلکه بیشتر «بهانه روایت»اند یا به عبارت بهتر در جهان سینما، «مکگافین»اند [مکگافین یا مگافین (MacGuffin) مفهومی در سینماست که در ادبیات ریشه دارد. واژه مکگافین ابتدا توسط فیلمنامهنویس بریتانیایی آنگوس مکفیل در سینما جا افتاد و توسط آلفرد هیچکاک در سطح عامه متداول شد. (هیچکاک در کتاب «سینما به روایت هیچکاک» که مصاحبه مفصل او با فرانسوا تروفوست به طور مفصل در این باره صحبت کرده) اگرچه مکگافین مکرراً توسط هیچکاک مورد استفاده قرار گرفت، اما برخلاف تصور عامه هیچکاک مبدع آن نبود. «شاهین مالت» از نخستین فیلمهاییست که مفهوم مکگافین در آن نظر منتقدان را به خود جلب کرد. مکگافین به سرنخ یا ابزاری گفته میشود که بدون اهمیت ذاتی، به پیشبرد داستان کمک میکند] و «آخرین بازمانده از ما»، غیر از آنکه درامی درباره زندگیست اثریست درباره کُنش و واکُنش پدر-فرزندی در جهانی که درگیرِ «بحران» است و ارزشهای اخلاقی، از «ثبات» خود خارج شده و به «امری تزیینی برای بقا» بدل شدهاند و از این نظر، با ذهن اکثرِ مخاطبانِ خود ارتباطی مستمر و مؤثر برقرار میکند چرا که آنان هم بی آنکه درگیر جهانی آخرالزمانی و ویرانیِ حاصل از آن باشند، از بدل شدن «ارزشهای اخلاقی» به «امری تزیینی برای بقا» در رنجاند.
سه. این مجموعه بر اساس یک بازی ویدئویی بسیار محبوب ساخته شده است و خالقانِ آن [کریگ مازن و نیل دراکمن] با هر قدمی که به ساخته شدنِ آن نزدیکتر شدند خطرِ یک سقوطِ حتمی را برای خود به جان خریدند! طرفداران بازیهای ویدئویی، بسیار بیرحماند و اگر آثار تلویزیونی یا سینمایی موردِ نظر، کوچکترین تفاوتی با اصلِ بازی داشته باشند با هجوم به سایتهای رسمی امتیاز فیلم و سریال، این آثار را به مردگانِ متحرک بدل میکنند! مهم نیست که این آثار، از لحاظِ سینمایی یا تلویزیونی تا چه حد خوب باشند، برای طرفداران بازیهای ویدئویی، «تفاوت» تعیینکننده است! «آخرین بازمانده از ما» تا اینجای کار [اتمام فصل اول و پیش از شروع فصل دوم] توانسته این طرفداران را راضی نگه دارد بنابراین هنوز با امتیاز بالا در IMDb و با امتیاز ۸.۹ [با ۳۵۷ هزار رأیدهنده] دارد به حیات و محبوبیت خود ادامه میدهد گرچه با امتیاز ۹.۷، قسمت نخستیناش شروع شد و اُفتِ محسوسِ امتیازش، حاصلِ برخی تفاوتهای جزئی میانِ بازی ویدئویی و سریال بوده! [مشکل این است که اگر در فصل دوم بخواهد مثل بازی ویدئویی پیش برود یکی از محبوبترین شخصیتهایش را از دست خواهد داد و طرفداران سریال بیچارهاش میکنند و اگر نخواهد طبق بازی پیش برود و شخصیت محبوب را زنده نگه دارد، طرفداران بازی ویدئویی بیچارهاش میکنند! شاید این عینیترین تجسمِ عبارت معروف هملت باشد در سال ۲۰۲۳: «بودن یا نبودن؟!»]
چهار. گرچه من دو فیلم سینمایی نخست فرانک دارابونت را دوست دارم [رستگاری در شاوشنک و مسیر سبز] اما از آثار بعدیاش دلِ خوشی ندارم و از همه بیشتر از «The Walking Dead»! [مردگان متحرک (The Walking Dead) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر ترسناک پسارستاخیزی است که بر پایه کتاب کمیک به همین نام نوشته رابرت کرکمن، تونی مور و چارلی ادلرد ساخته شده است که با هم هسته فرنچایز مردگان متحرک را تشکیل میدهند. در این مجموعه گروه بازیگران نقش بازماندگان آخرالزمان زامبی را ایفا میکنند که تلاش دارند تا در زیر تهدید تقریباً مداوم حملات زامبیهای معروف به نام «واکر» (در میان دیگر نامهای مستعار) زنده بمانند. با این حال، با فروپاشی تمدن مدرن، این بازماندگان باید با دیگربازماندگان انسانی که گروهها و اجتماعاتی را با قوانین و اخلاق خاص خود ایجاد کردهاند مقابله کنند که گاهی منجر به درگیری آشکار و خصمانه میان آنها میشود.] چون عادت دارم تا سریالی تمام نشده [لااقل همان فصلاش] دیدناش را شروع نکنم، تا فصل اول سریال به انتها برسد، از دوستانِ متخصص نظرسنجی میکنم. دوستِ جوانِ سینماگری دارم که غیر از سینما و تلویزیون، در زمینهی بازیهای ویدئویی هم تخصص دارد. در مورد این سریال از او هم نظرسنجی کردم و بعد از اینکه، «ایده کلی سریال» را پشتِ تلفن گفت، به شوخی گفتم: «اینکه همان سریال The Walking Dead است!» دوست جوان سینماگرم مثل اینکه توهین بزرگی کرده باشم جواب داد: « The Walking Deadپهلوی این سریال بیشتر شبیه یک شوخی بیمزه است! اصلاً قابل مقایسه نیست!» و واقعاً راست میگفت! کاش «آخرین بازمانده از ما» را فرانک دارابونت ساخته بود!
پنج. بازیهای این مجموعه، واقعاً خوب است و این بازیهای خوب منحصر نمیشود فقط به بازیِ پدرو پاسکال [پدیدهی چندسال اخیر سینما و تلویزیون جهان] و بلا رمزی [که نقش نوجوانی ۱۴ ساله را بازی میکند در حالی که وقتی فیلمبرداری شروع شد ۱۷ ساله بود و وقتی تمام شد ۱۸ ساله و حالا هم ۱۹ ساله است!] گرچه شاید طرفداران سریال محبوب «فرینج» از دیدنِ چهرهی سنوسالدار آنا تورو شوکه شده باشند [حضور او در این سریال، شاید یکی از دلایلاش این باشد که یک قسمتِ کامل از سریال «فرینج» به «شیوع قارچی هوشمند» اختصاص داشت که قربانیانِ خود را به مردگان متحرک بدل میکرد و البته با توجه به اینکه سالِ ساخت آن قسمت بعد از عرضه و شهرت بازی ویدئویی موردِ نظر ماست، محتملاً ایدهی آن قسمت از سریال، از بازی ویدئویی گرفته شده!] اما او همچنان بازیگریست که توانِ کنار زدنِ باقیِ عناصر صحنه و تسخیر قاب را دارد.
تماشای سریال آخرین بازمانده از ما در نماوا