شمایل آل کاپون در تاریخ سینما بارها مورد استفاده و بازنمایی قرار گرفته. او یکی از گنگسترهای آمریکایی در دهه بیست و سی است. کسی که در شرایط خاص اقتصادی اواخر دهه بیست و دوران منع مصرف مشروبات الکلی در آمریکا، عملا همهکاره میشود و بخش پررنگی از مناسبات اقتصادی آن دوران را بهواسطه کار جنایتکارانهای که انجام میداده است، در دست میگیرد.
آل کاپون یک گنگستر ویژه در تاریخ است و هر خلافکار دیگری در آن روزها زیر سایه کاپون کار میکرده تا اواخر دهه سی که مناسبات دنیای گنگستری بهشکل کلی دستخوش تغییر میشود.
همچنین بخوانید:
نقد فیلم فرار از پرتوریا Escape From Pretoria – داستانی واقعی با بازی فوقالعاده دنیل ردکلیف
کاپون های تاریخ سینما
بگذارید در ابتدا مهمترین کاپونهایی که در سینمای آمریکا به نمایش درآمده و بازیگرانی که نقش او را بازی کردهاند، مرور کنیم: یکی از اولین کاپونها را ادوارد جی رابینسون در فیلم «سزار کوچک» مروین لروی به اجرا درآورده است. پل مونی در فیلم «صورت زخمی» هاوارد هاکس که جالب است بدانید صورت زخمی اشاره به صورت خود آل کاپون دارد، او در زندگی واقعی صورت زخمی اینچنینی داشته است.
هرچند اسم کاراکتر در این فیلم تونی است اما برگرفته از شخصیت آل کاپون میباشد که در سالهای بعدتر در بازسازی برایان دیپالما، یکبار دیگر به اجرای آل پاچینو درمیآید.
رد استایگر در فیلم «آل کاپون» به کارگردانی ریچارد ویلسون از جمله کاپونهای بهیادماندنی دیگر تاریخ سینماست و در نمونههای متاخرتر میتوان به رابرت دنیرو در «تسخیرناپذیران» برایان دیپالما اشاره کرد.
بعد از اینها نوبت به فیلم امسال یعنی کاپون capone به کارگردانی جاش ترنک و با بازی تام هاردی میرسد. اما کاپون capone با فیلمهای دیگری که درباره این تبهکار ساخته شده یک تفاوت اساسی دارد: فیلمهای دیگر همواره دوره موفق و پرشکوه ظهور و ثبوت آل کاپون را نشان میدهند اما کاپون capone درباره دوران سقوط، عزلت، گوشهنشینی و نسیان این شخصیت است. او بعد از همه قدرتی که بهدست میآورد، توسط پلیس دستگیر میشود و همین مسئله باعث بروز مشکلات متعدد روانی و عقلی در او میگردد.
نسیان و کابوس
کاپون capone در انتخابی هوشمندانه سالهای پایانی زندگی گنگستر بزرگ را دستمایه خود قرار میدهد. زمانی که کاملا دچار دیوانهگی و زوال عقل شده. این باعث میشود تا فیلم بیشتر از آنکه بر جنبههای برونگرایانه شخصیت تمرکز کند و بهدنبال نمایش آنان برود، به درونیات کاراکترش بپردازد. برونگرایی افسارگسیخته کاپون در مناسبات اجتماعی و برونگرایی شخصیت او در نمایش احساسات و عواطفش که از ذهن عجیب و وحشی او نشات میگرفت، در این فیلم آخر جای خود را به درونیات او میدهد.
فیلم درون مردی را میکاود که دقیق هم معلوم نیست که به راستی دچار زوال عقل شده یا دارد این نقش را برای فرار از دست پلیس بازی میکند. چرا که میدانیم افبیآی تا دمادم مرگ کاپون بهدنبالش بود و فکر میکرد پول هنگفتی را پنهان کرده. این پول پنهان شده خود عاملی است که افبیآی را مجاب میکرد تا آخرین لحظات عمر کاپون بهدنبال آن پول باشد و از سوی دیگر هم چنین پولی میتوانست انگیزه لازم را به کاپون بدهد تا خود را مجنون و بیعقل جا بزند. البته که پلیس هرگز بهآن پول دسترسی پیدا نکرد.
آل کاپون در کاپون capone به یک کابوس می ماند. در فضای کابوسگونه فیلم که نمایش شکستها و سقوطهایی در پی یک شکوه تکرارنشدنی است (و این خودش به یک کابوس بزرگ میماند.)، درون جنونزده شخصیت هم حکم یک کابوس ثانویه را پیدا میکند تا با فیلمی طرف باشیم که انگار «کابوس در کابوس» است. در دل یک کابوس بزرگ، کابوسهای کوچکتر و موهومی ارتزاق میکنند که در کنار یکدیگر احوالات پریشان کاپون را بهنمایش میگذارند.
از سوی دیگر این فیلم در مقابل همه فیلمهای خوشباش و انرژی مثبت و امیدوارکننده متوسطالحال سالهای اخیر سینمای آمریکا قرار میگیرد. فیلمهایی که سعی دارند با برجسته کردن کلیشههای مهم و جایگاهدار در میان افکار عمومی، پسند ذهن متوسط و عامیانه بشر مدرن را تامین کند اما کاپون capone برخلاف این جریان باب روز به سراغ ذهن منفی و تیره و تار یک انسان فاسد و خرابکار و جنایتکار میرود تا بدل به فیلمی ضدجریان شود. از همین رهگذر است که فیلم سعی دارد به عجیببودن و رفتار و منش خاص و غیر عادی قهرمانش برسد. شاید بههمین دلیل است که برخلاف انتظار کمپانی، تماشاگران عامه آنطور که باید از فیلم استقبال نکردهاند و این روزها نظرات منفی بیشتری درباره کاپون capone بهگوش میرسد.
نوبت تقاص پس دادن
فیلم، کاپون و رفتارهایش را البته مورد تایید خود قرار نمیدهد اما در دوگانه خیر و شر همیشگی، در قطب شر میایستد و از جانب شر داستانش را برای تماشاگر روایت میکند. فیلم شرارتی را موکد میکند که نمیتوان آنرا بهراحتی از خیر تمیز داد و مادام این سوال را به ذهن میآورد که آیا شرارت تنها جنبهای منفی و ویرانگر دارد یا میتواند در جهت تزکیه نفس و احساسات هم کارکرد داشته باشد؟ چراکه در خود فیلم کاپونی که معلوم نیست بهراستی دیوانه شده یا ادای دیوانهها را درمیآورد، از طریق یادآوری لحظات تاریک وجودش است که سعی دارد به خودش نزدیکتر شده و حقیقت درونیاش را بازیابد و تقاص جنایتهایی که مرتکب شده را دس دهد. فیلم از این نظر کار جالبی میکند و این مهمترین نکته درباره آن است.
بازی تام هاردی نکته مهم دیگر فیلم است که نمیتوان دربارهاش چیزی نگفت. هرچند باز هم اکتهای زیاد در بازی او در ذوق بسیاری از تماشاگران زده ، اما باید اعتراف کرد که این یکی از بهترین تام هاردیهای روی پرده است. برخلاف کلیشههای انتقادی که پیرامون فیلم وجود دارد، هاردی با بازی خوددار و کنترل شدهای، شمایل پرطمطراق و اغراقآمیز کاپون واقعی را بازآفرینی میکند. خود کاپون برونگراست و پر از ادا و اطوارهای خاص خود که باید آنها را از بازی کنترلشده هاردی تمیز داد.
ضمن اینکه کار ویژهای که تام هاردی در کاپون capone میکند، به واسطه احوالات پریشان کاراکتر، یکجور بازی در بازی، خصوصا با جزییات نگاه و مکثهای طولانی است. اینکه تماشاگر تا انتهای فیلم نمیتواند بفهمد که کاپون اقعا دیوانه شده یا دارد فیلم بازی میکند، ثمره بازی هوشمندانه تام هاردی است. این یکی از کمدیالوگترین نقشآفرینیهای تام هاردی است در فیلمی که شاید بهترین عبارت برای وصفش «قطعه جدا و انتزاعی کابوسزده» باشد. یک هذیان تاریک و شرورانه که سعی دارد از خلال فهم اخلاق یک آدم مریض و فاسد به تعریفی از اخلاقیات شخصی برسد.