مجله نماوا، یزدان سلحشور

یک. «پول را بردار و فرار کن/ ۱۹۶۹» ساخته‌ وودی آلن اولین فیلمی است که او کارگردانی کرده گرچه در فهرست آثار کارگردانی‌شده توسط وی، فیلم دوم است! برای نویسنده، بازیگر و استندآپ‌کمدی‌کاری که قرار بوده اولین فیلم‌اش را بسازد، مطمئناً طوفانی‌تر از این آغاز، قابلِ پیش‌بینی نیست؛ اثری که بدل به یکی از بهترین کلاسیک‌های تاریخ سینما شده. [ راستی ماجرای آن فیلم اول کارنامه کارگردانی «آلن» چیست؟ در واقع «What’s Up, Tiger Lily?» محصول ۱۹۶۶، یک شوخیِ وودی آلنی به سبک و سیاقِ دوبلورهای ایرانی‌ست در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰! آلن، یک فیلم جاسوسی ژاپنی ۹۳ دقیقه‌ای برداشته و آن را بدل به فیلمی ۸۰ دقیقه‌ای کرده و دیالوگ‌هایش را به انگلیسی عوض کرده در دوبله و کلاً چیزی تحویل داده که داستانش هیچ ربطی به فیلم اصلی ندارد! خودش هم در مصاحبه‌ی منتشرشده در ۲ ژوئن ۲۰۲۰ با الک بالدوین در جواب این سؤال بالدوین که می‌پرسد: «What’s Up, Tiger Lily اولین فیلمی‌ست که کارگردانی می‌کنید، نه؟» می‌گوید: «نه! این یک پروژه منفور و عجیب و غریب بود. یک نفر با من تماس گرفت و گفت که یک فیلم ژاپنی خریده و آیا آن را به شکل یک کمدی آمریکایی دوبله می‌کنم؟ من این را هیچ چیز حساب نمی‌کنم. حتی می‌خواستم بعدها برای خلاص شدن از دست‌اش، شکایت کنم؛ چون فکر می‌کردم آشغال است! اما  موفقیت‌آمیز بود! بنابراین مدیر برنامه‌های آن موقع‌ام، گفت: خفه شو و با جریان جلو برو و سر و صدا نکن!»]

فیلم پول را بردار و فرار کن

دو. «وودی آلن» در دهه ۱۹۶۰، کماکان می‌خواست یک «هارولد لوید» دنیای جدید باشد با انتخاب مدلِ موی «لوید» و زدنِ عینکی که قاب‌اش، یادآور قاب عینک «لوید» بود [گرچه شخصیت‌اش به همان ساده‌لوحی شخصیتی که «لوید» بازی‌اش می‌کرد، نبود و اغلب، دغل و آب زیرِ کاه بود] و اگر کمی جستجوگر باشید عکس‌هایش را در گوگل پیدا می‌کنید و مخصوصاً نوع خندیدن‌اش در سه بار حضورش در «The Tonight Show Starring Johnny Carson» خیلی یادآور خندین «هارولد لوید» است. شخصیت «ویرژیل» در «پول را بردار و فرار کن» ادامه‌ی تلاش‌های «آلن» برای «بازآفرینی شخصیت ساده‌لوح لوید» است؛ شخصیتی که گنگستر است اما گنگستر ساده‌لوحی‌ست. [«آلن» این تلاش برای بازآفرینی «لوید» را در «موزها/ ۱۹۷۱» هم ادامه می‌دهد که یادآور فیلم «نگرانی چرا؟/ ۱۹۲۳» هارولد لوید است البته در امریکای لاتینی که دیگر نسبت به زمان «لوید» عوض شده! (نکته: «سیلوستر استالونه» در یک سکانس از این فیلم حضور دارد نقشی در حد نقشِ دیوار!)] «وودی آلن» یک بار در جواب این سؤال که اگر یک ماه در یک جزیره محبوس باشید و این امکان را را به شما بدهند که فیلم‌های یک کمدین را ببینید، کدام کمدین را انتخاب می‌کنید؟ گفته بود: «باب هوپ»؛ بنابراین اصلاً جای تعجب نیست که در بازسازی پست‌مدرنیستی کمدی‌های کلاسیک در «پول را بردار و فرار کن»، شوخی‌های کلامی و موقعیت‌های حیرت‌انگیز آثار «باب هوپ» به وضوح دیده شود [که اغلب هم «پارودی» بودند (پارودی در ادبیات اروپا به شکل‌های مختلف استفاده شده ولی تعاریف متفاوت معاصر آن، بیانگر نبود تعریفی مورد قبول همگان از این نوع ادبی –یا هنری- است. با تأکید بر نظریه گفتگویی باختین و با توجه به دیدگاه‌های ژنت و بارت، می‌توان پارودی را چنین تعریف کرد: پارودی تقلید یا تغییر شکل عامدانه محصولی فرهنگی-اجتماعی (شامل انواع متون ادبی و غیر ادبی و گفتار در معنای بسیار گسترده باختینی آن) است که با دیدگاهی دست کم سرگرم‌کننده، نه لزوماً تمسخرآمیز، موضوع اصلی خود را بازآفرینی می‌کند.)] البته با امضایی که «وودی آلن» پای هر شوخی می‌گذارد تا در این اولین فیلم‌اش، ثابت کند که قرار نیست یک شهاب گذرا در سینمای قرن بیستم باشد و بناست بدل به مهم‌ترین کارگردان آثار کمدی پس از عصر کلاسیک شود.

فیلم سینمایی کلاسیک پول را بردار و فرار کن

سه. «پول را بردار و فرار کن» جدا از اینکه دنباله‌ی جذاب «کمدی‌های بزن‌بکوب کلاسیک» است [کمدی بزن‌بکوب یا Slapstick گونه‌ای کمدی‌ست که در آن تحرک بدنی نقش اول را بازی می‌کند. اسلپ‌استیک پر از صحنه‌های حرکت و جنجال و زدوخورد و سر و صداست و در آن از تصادم‌های عجیب‌وغریب و شوخی‌های فیزیکی به شکلی مبالغه‌آمیز استفاده می‌شود] یک «پارودی» است البته نه «پارودیِ» اثر خاصی بلکه پارودی «ژانر گنگستری» و تمام زیرژانرهای آن از جمله گریز از زندان؛ از سوی دیگر، شیوه‌ی روایت‌اش، شیوه‌ی روایت مستندهای جنجالی درباره آدم‌های خبرساز است یعنی «وودی آلن» در نخستین فیلم خود به سراغ یکی از جذاب‌ترین عناصر عصر پست‌مدرن می‌رود یعنی «صنعت جعل» می‌رود [«دکتروف» به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان و نظریه‌پردازان داستان پست‌مدرن، در مصاحبه‌ای به این «مهم‌ترین دست‌آورد ادبیات از زمان خلق «دن‌کیشوت» اشاره می‌کند (می‌توانید برای درک بیشتر این مفهوم، به سراغ رمان «بیلی باتگیت»اش بروید با ترجمه «نجف دریابندری» که مترجم، این مصاحبه را در مقدمه‌اش آورده)]؛ او یک مستند جعلی می‌سازد درباره‌ی یک گنگستر جعلی در یک زندگی جعلی با پیام‌های اخلاقی جعلی! اما حاصلِ این جعل، همچون دست‌آورد مهم‌ترین رمان‌های «دکتروف» که از «صنعت جعل» بهره برده‌اند [که مهم‌ترین‌شان «رگتایم» است («میلوش فورمن» بر اساس آن فیلمی به همین نام و با بازی «جیمز کاگنی» ساخت که در ۱۹۸۱ منتشر شد)]، ساختنِ یک «امریکای واقعی»ست آن طوری که امریکایی‌های واقعی که در دهه ۱۹۶۰ در این کشور زندگی می‌کردند، آن را باور کنند!

وودی آلن در فیلم پول را بردار و فرار کن

چهار. اگر اشتباه نکنم اولین باری که این فیلم را دیدم سال ۵۸ بود که تلویزیون مصمم شده بود آثار درخشان تاریخ سینما را به نمایش بگذارد [بعدها مشخص شد که «بهروز افخمی» در این تصمیم‌گیری دخیل بوده] برای من که تجربه‌ی فوق‌العاده‌ای بود مخصوصاً که قبل از آن، از تلویزیون ملی، فقط کمدی‌های کلاسیک «چاپلین»، «لوید»، «لورل و هاردی»، «برادران مارکس» و متأخرتر، «باب هوپ»، «دنی کی»، «ابوت و کاستلو»، «رد اسکلتون» و بعدترش، «جری لویز» را دیده بودم. در این فهرست، «رد اسکلتون»، موفقیت کمتری داشت اما بقیه، واقعاً فوق‌العاده بودند و بعد از دیدن «پول را بردار و فرار کن»، حس کردم دنیایی که با آن داشتم بزرگ می‌شدم، هنوز از هم نپاشیده [که فریبی بیش نبود چون در فاصله‌ی ظهور این کمدین‌ها تا «وودی آلن»، بسیاری دیگر هم آمده بودند که خبر ناخوشایند فروپاشی آن عظمت را با آثارشان اعلام کرده بودند و البته، من این آثار را بعدها دیدم] برای همین است که به رغم افول تدریجی آثار «آلن»، هنوز برای من و نسلی که به آن تعلق دارم، آثار او درست مثل آن سفر کوتاه زمانی در «نیمه‌شب در پاریس/ ۲۰۱۱» عمل می‌کند. [Midnight in Paris، فیلمی کمدی-رمانتیک-فانتزی به نویسندگی و کارگردانی وودی آلن؛ فیلم چاشنی‌های نوستالژیک و اگزیستانسیالیستی دارد (بیشتر اگزیستانسیالیسم «سورن کی‌یرکگور»ی تا «ژان‌پل سارتر»ی) و براساس این ایده پرداخت شده که انسان هرگز از زمان حال راضی نیست و گذشته‌ را رمانتیک‌تر، خالص‌تر، و برای زندگی بهتر می‌داند. این فیلم در هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار، برنده جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اوریژینال شد.] من از جهان کنونی خوشم نمی‌آید و کتمان‌اش هم نمی‌کنم!

تماشای آنلاین فیلم «پول را بردار و فرار کن» در نماوا