مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
مهم نیست که کریستوفر نولان دوست داشت شما چه چیز را باور کنید، فیلمی که سال گذشته گیشه را نجات داد، نه «تنت» بلکه یک فیلم انیمه با عنوان «شیطانکش: قطار موگن» (Demon Slayer: Mugen Train) بود. در سالی بدون فیلمهای مارول، دنباله یک انیمه تلویزیونی محبوب، فقط ۱۰ روز لازم داشت تا در ژاپن بیش از ۱۰۰ میلیون دلار فروش کند.
«قطار موگن» اولین فیلم ژاپنی بود که از مرز ۴۰۰ میلیون دلار عبور کرد و در ماه دسامبر با کنار زدن «شهر اشباح» هایائو میازاکی (۲۰۰۱) به پرفروشترین فیلم سینمای این کشور، همینطور پرفروشترین انیمه تاریخ تبدیل شد. این فیلم درنهایت با ۵۰۵.۹ میلیون دلار، پنج پله بالاتر از تریلرِ سفر در زمان نولان، عنوان پرفروشترین فیلم سینمای جهان در سال ۲۰۲۰ را به خود اختصاص داد، و همه اینها در حالی بود که فیلم فقط در ژاپن و تعداد معدودی از کشورهای آسیایی، بهاستثنای بازار بسیار مهم چین، روی پرده رفت.
چیزی که این موفقیت را نادرتر میکند این است که «قطار موگن» فقط فیلمی نیست که بر اساس یک مجموعه تلویزیونی انیمه ساخته شده باشد – این انیمه درواقع فصل میانی سریال تلویزیونی «شیطانکش» است که فصل اول آن در ۲۶ اپیزود از آوریل تا سپتامبر ۲۰۱۹ روی آنتن رفت، نه یک داستان جانبی که تازهواردان بتوانند بدون اطلاع بسیار زیاد قبلی در مورد فرنچایز ببینند. این یعنی اگر قصد دارید «قطار موگن» را ببینید، احتمالاً ابتدا باید با «شیطانکش» آشنا شوید. اگر اینطور است، پس ارزش آن را دارد که یک قدم به عقب برگردید تا بهتر بفهمید دلیل اهمیت این انیمه چیست.
«شیطانکش» چیست؟
«شیطانکش» قبل از این که یک فیلم یا انیمه باشد، یک مانگا بود، که توسط کویوهارو گوتوگه خلق و از فوریه ۲۰۱۶ تا مه ۲۰۲۰ در مجله هفتگی مانگا «شونن جامپ» منتشر شد. مجموعه کامل این مانگا در ۲۳ جلد گردآوری شده است.
داستان «شیطانکش» در ژاپنِ دوره تایشو (۱۹۲۶-۱۹۱۲) اتفاق میافتد و ماجراهای پسری جوان و مهربان به نام تانجیرو را دنبال میکند. او فرزند بزرگ خانوادهای است که با تولید و فروش زغال زندگی را میگذراند. یک روز تانجیرو به خانه میآید و متوجه میشود خانوادهاش توسط یک «اُنی» یا شیطان سلاخی شده است. تنها بازمانده خواهر کوچکتر او نزوکو است که به یک شیطان تبدیل شده، اما درنهایت از برادرش محافظت میکند.
تانجیرو پس از برخورد با گیو تومیوکا از اعضای بلندپایه یک سازمان مخفی از جنگجویان، معروف به سپاه شیطانکش، که وظیفه شکست دادن شیاطین را دارند، بهعنوان یک شیطانکش آموزش میبیند. او میخواهد از این طریق به سپاه شیطانکش بپیوندد تا هم انتقام خانوادهاش را بگیرد و هم راهی پیدا کند که نزوکو دوباره به یک انسان تبدیل شود.
تانجیرو در طول راه با دو عضو دیگر اعضای سپاه شیطانکش، زنیتسو آگاتسوما یک نوجوان ترسو که فقط وقتی بیهوش است به یک شمشیرزن بسیار ماهر تبدیل میشود، و اینوسوکه هاشیبیرا یک نوجوان آشفته که توسط گرازهای وحشی بزرگ شده است، دوست میشود.
«شیطانکش» برخلاف اکثر سریالهای انیمه که بر اساس مواد اولیه موجود ساخته شدهاند، آنقدر مخاطب از پیش نداشت که آماده باشند این داستان را فوراً به یک اقتباس انیمه بسیار موفق تبدیل کنند. برعکس، چند سال طول کشید تا این مانگا به موفقیت بزرگ دست یابد. ربکا سیلورمن در ۲۰۱۸ نقدی بر جلد اول «شیطانکش» نوشت که در وبسایت انیمه نیوز نتورک منتشر شد. او دانش عامه و همدلی محضِ نشاندادهشده توسط شخصیت اصلی را مورد ستایش قرار داد، اما در عین حال با انتقاد از گوتوگه، هنر او را «عمدتاً بدون جلا و متناقض» توصیف کرد.
این به آن معنا نیست که مانگا «شیطانکش»، علائم عظمت و نوید را نشان نمیدهد، حداقل این است که داستان در دوره تایشو روی میدهد، و نگاه اجمالی به نسخهای از ژاپن دارد که بهندرت در رسانه دیدهایم. چراغهای الکتریکی و اتومبیلها خیابانها را پر کرده بودند، اما هنوز کسانی در حومه شهر بودند که هرگز قبلاً قطار ندیده بودند. و این باعث میشود قطار بهترین مکان برای نشان دادن یک گروه مخفی از شمشیرزنان باشد که با هیولاهایی که اکثر مردم حتی به آنها اعتقاد ندارند، مبارزه میکنند. «شیطانکش» یکی از معدود انیمهها و مانگاهایی است که از فرهنگ گرفته تا تاریخ و حتی مد، کاملاً ژاپنی است.
شرایط زمانی تغییر کرد که «شیطانکش» به یک انیمه تبدیل شد. همزمان با پخش اولین اپیزود سریال تلویزیونی «شیطانکش» در ۲۰۱۹، جیکوب چپمن برای انیمه نیوز نتورک نوشت: «این مجموعه قرار است یکی از بزرگترین انیمههای نهتنها فصل بهار بلکه شاید کل سال باشد، و کاملاً شایسته توجه کامل است.»
چند اپیزود اول بهآرامی اما با اطمینان، فرمول شناختهشده و بیشازحد استفادهشده انیمه «شونن» (سبکی از مانگا و انیمه که مخاطب آن معمولاً پسرها و مردان جوان هستند) را به کار برد، و آن را طوری تغییر داد تا بدون این که عملاً چرخ را دوباره اختراع کند، تازه به نظر برسد.
«شیطانکش» به دلیل شیوه غوطهوری در ژانر وحشت، در میان دیگر انیمههای شونن برجسته است. بله، ما قبلاً انیمههای تاریک و دلگیر زیادی دیدهایم، و ضدقهرمانانی گاه و بیگاه ترسناک حضور دارند، اما نه تا پیش از مانگا، و اقتباسهای انیمه بعدی مانند «دفتر مرگ» و «حمله به تایتان»، که انیمههای شونن استفاده از تصاویر ترسناک و مرگهای خونبار را شروع کردند تا مخاطبان را در چنگال خود گیر بیندازند.
سریال «شیطانکش» با استفاده از خون و خونریزی و وحشتِ بدن، این روند را دنبال میکند تا سفر تانجیرو در مواجهه با خطرات بزرگ را برجسته کند و ببیند اگر او در تلاش خود ناموفق باشد، چه اتفاقی برای خواهرش میافتد. اما «شیطانکش» از یک شوخطبعی تا حدی بیمارگونه نیز بهره میبرد. درحالیکه داستان تانجیرو، احساسی و پر از رنج است، از نزوکو خواهر او اغلب بهعنوان یک گریزگاه کمدی استفاده میشود، و ازآنجاکه او نیز یک شیطان است، این توانایی را دارد که در آخرین لحظه، ناگهان با یک ضربه، سر یک هیولا را قطع کند و تانجیرو را نجات دهد.
گذشته از این، تانجیرو یک پروتاگونیستِ شوننِ نادر است، که حضورش برای شکوه، قدرت یا انتقام نیست؛ آنچه او را واقعاً خاص میکند این است که با همه موجودات زنده همدلی میکند. اولین باری که تانجیرو با یک شیطان میجنگد، حاضر نیست او رنج بکشد، صرف نظر از این که شیطان چه رنجی را تحمیل کرده است. درحالیکه مجموعههای دیگر ممکن است پروتاگونیست خود را وادار کنند تا ته ماجرا برود و به این شکل شخصیتسازی کنند – چرا که چیزهای مهم دیگری هست که باید به آنها فکر کرد – تانجیرو همیشه برای شیاطینی که میکشد احساس تأسف میکند. وقتی تانجیرو یک شیطان را میکشد، عمیقاً غمگین میشود، نه این که احساس تسکین کند. او هنوز میداند که نمیتواند اجازه زندگی کردن به آنها بدهد، اما تصدیق میکند شیاطین زمانی انسان بودند، و اگر قصد دارد انسانیت خواهرش را نجات بدهد، توانایی از دست دادن انسانیت خود را ندارد.
اما چه چیزی «شیطانکش» را به یک سریال مهم تبدیل کرد؟
به زبان ساده، انیمیشن. «شیطانکش» اولین ورود استودیو ژاپنی یوفوتیبل به یک انیمه شونن مطابق با جریان روز است. این استودیو به دلیل استفاده از گرافیک کامپیوتری برای دستیابی به حرکتهای پویای دوربین که با انیمیشن دستی قابل همانندسازی نیست، مشهور است. اقتباس یوفوتیبل تمام عناصر ضمنی صفحه را میگیرد و آن را به یک سری نقاشیهای زیبا تبدیل میکند، طوری که میتوانید بهراحتی آن را اسکرینگِرَب و قاببندی کنید، و در همان حال، هر مبارزه در مقایسه با بقیه صحنهها حالتی منحصربهفرد دارد.
این نگاه در اپیزود ۱۹ به اوج خود رسید، زمانی که سریال با یک سکانس فوقالعاده که فراتر از تمام انتظارها از یک انیمه تلویزیونی است، سر و صدای زیادی به پا کرد. یوفوتیبل لحظهای کوتاه و غیر قابل توجه در مانگا را گرفت، و آن را بهنوعی نقطه اوج احساسی و بصری تبدیل کرد که معمولاً پس از چند فصل و نه در اولین سال نمایش، از یک سریال انتظار دارید. از انیمیشن گرافیک کامپیوتریِ خیرهکننده که به حرکت واقعی به شکلی شبیه روتوسکوپ اشاره دارد، تا به کار بردن رنگهای روشن و حرکات سیال، تا استفاده از آهنگ «Kamado Tanjiro No Uta» از نامی ناکاگاوا خواننده ژاپنی که احساسات را به اوج میرساند، این لحظهای است که «شیطانکش» را به یک پدیده فرهنگی تبدیل کرد، و شروعکننده بحثهایی در میان اهالی صنعت شد که در غرب معمولاً برای سریالهای زنده مانند «بازی تاج و تخت» اختصاص دارد.
فیلم در چه جایگاهی قرار دارد؟
حتی پیش از آن که فصل اول «شیطانکش» به پایان برسد، کمیته تولید سریال، از قبل سفارش تولید یک فیلم را داده بود، که قرار بود قوس یا آرک بعدی مانگا باشد – قوس «قطار موگن». اپیزود ۲۶ که اپیزود پایانی «شیطانکش» است، در حالی به پایان میرسد که تانجیرو مأموریت پیدا میکند درمورد حملهای شیطانی به یک قطار تحقیق کند – یک جور برداشت سریال از داستان «قتل در قطار سریعالسیر شرق» آگاتا کریستی، اما بدون حضور یک کارآگاه سبیلو مانند هرکول پوآرو.
این که سریالهای انیمه تبدیل به فیلم بلند داستانی شوند، چیز نامعمولی نیست. مجموعه تلویزیونی «یک قطعه» در دو دهه گذشته مبنای ۱۴ فیلم بوده است، اما آنها بیشتر داستانهای غیراقتباسی هستند که بهنوعی با سریال گره خوردهاند. به همین ترتیب، هیچ یک از دو فیلم «آکادمی قهرمان من» در چند سال گذشته، با سریال اصلی پیوند کامل ندارند. اینجاست که «قطار موگن» متفاوت جلوه میکند، زیرا برخلاف سایر فیلمهای ساختهشده بر مبنای مجموعههای تلویزیونی، ما میدانیم که ماجراهای فصل بعدی سریال «شیطانکش» وقایع فیلم را پی میگیرد. این «ALF» یا «فایرفلای» یا حتی «برکینگ بد» نیست که داستان همه آنها در یک فیلم سینمایی خلاصه شده است. نزدیکترین نمونه تلویزیونی در ایالات متحده «ورونیکا مارس» است که پس از پایان سریال اصلی در سه فصل (۲۰۰۵-۲۰۰۷)، یک فیلم سینمایی در ۲۰۱۴ از روی آن ساخته شد که داستان آن با فصل چهارم (۲۰۱۹) ادامه پیدا کرد.
پس نسخه سینمایی هم مهم بود، درست است؟
میتوان گفت بله. «قطار موگن» یکی از اولین فیلمهایی بود که با کمتر شدن محدودیتهای کرونایی در ژاپن، در سینماهای این کشور روی پرده رفت، و سیل تماشاگران برای دیدن آن در سینماها جاری شد. «قطار موگن» در اولین آخر هفته اکران، تمام رکوردهای مربوط به فروش افتتاحیه در تاریخ سینمای ژاپن را شکست و تقریباً سه برابر فروش افتتاحیه رکوردشکن «یخزده ۲» به دست آورد. ددلاین گزارش داد برخی از سالنهای سینما «حداکثر ۴۰ بار در روز» فیلم را نمایش دادند. «قطار موگن» ایستگاه را ترک کرد، و دیگر هیچ چیز جلودار آن نبود.
منتقدان سینما فیلم را به خاطر انیمیشن و آهنگ رکوردشکن «آتش» از لیسا خواننده ژاپنی مورد ستایش قرار دادند. با آغاز ركوردشكنيهای فيلم، با كارگرداناني مصاحبه شد كه «قطار موگن» تازه از فیلمهای رکوردشکن آنها فراتر رفته بود. ماكوتو شینكای کارگردان فیلم انیمیشن «اسم تو»، توانایی «قطار موگن» در رسیدن به موفقیت در دوران همهگیری کرونا را تحسین كرد و گفت: «هیچ كسی نمیتوانست پیشبینی كند كه در سال ۲۰۲۰، در شرایطی كه مردم از جمع شدن در یك محل پرهیز میکردند، رکوردهای فروش در سینماهای ما از نو نوشته شود.» و موفقیت فیلم «اهمیت داستانها» را به او آموخت.
بعدازاین چه اتفاقی میافتد؟
فصل دوم سریال «شیطانکش» اواخر ۲۰۲۱ پخش میشود. اکنون که مانگا با یک فروش رکوردشکن به پایان رسیده است، انتظار برای دیدن اپیزودهای جدید بیش از هر وقت دیگر است. بااینحال، تأثیر واقعی «قطار موگن» در این سؤال باز است که آیا این فیلم روند ادامه داستان سریالهای انیمه تلویزیونی در سینما را ایجاد خواهد کرد؟ در اوایل سال جاری اعلام شد سریال شوجنِ محبوب «Jujutsu Kaisen» مبنای یک پیشدرآمد سینمایی میشود. در همین حال، گفته میشود مجموعه تلویزیونی بسیار محبوب «حمله به تایتان» با یک فیلم پایان مییابد. درهرصورت، موفقیت غیر قابل پیشبینی «شیطانکش» ثابت کرد این فرنچایز را نباید دست کم گرفت.
منبع: والچر