مجله نماوا، احسان هوشیارگر
تیپ یا شخصیت؟ وقتی ایفای نقش بازیگری را در فیلمی جدید میبینیم دائما این پرسش ایجاد میشود که این تیپ است یا شخصیت؟ بعضی از بازیگران برای رسیدن به نقش مورد نظر خود تیپسازی میکنند و به واسطه این موضوع توانایی بازیگری خود را به چالش میکشانند که این اتفاق بسته به قدرت بازیگری در برخی مواقع با استقبال و در زمانهای دیگری هم با شکست مواجه میشود.
بنابراین تکلیف مخاطب تقریبا با آثاری که بازیگر آن برای رسیدن به نقش تیپسازی کرده، مشخص است. یا استقبال میکند و یا خوشش نمیآید، اما شاید برای یک بازیگر سختترین کار نزدیک شدن به کاراکترهای واقعی باشد چرا که مابهازای بیرونی فراوانی دارد و به همین نسبت نظرات مثبت و منفی نیز میتواند در مورد آن به تعداد مخاطبان متغییر باشد.
با این مقدمه کوتاه میتوانیم به بررسی بازی لیلا زارع در نقش راحله در «روز بلوا» بپردازیم. نقشی که مابهازای فراوانی در جامعه دارد و به همین نسبت باورپذیری آن در نظر مخاطب نیز سختتر است. راحلهی «روز بلوا» زنی چادری، همسر یک روحانی و دختر شخصی پرنفوذ و سایهنشین که در جایی از زندگی در دوراهی شک و یقین قرار میگیرد.
به واسطه عشق و علاقه به پدر پرنفوذش نمیتواند حقیقت تلخی را که نمایان شده بپذیرد و به واسطه واقعیت که دیگران در مقابلش قرار میدهند، در مواجهه با عماد دچار شک و تردید میشود. به اندازه بازی کردن هر کدام از این موقعیتها میتواند به موقعیت با ارتباط حسی مخاطب با کلیت «روز بلوا» کمک کند و بازی گلدرشت و خارج از اندازه نیز با توجه به پیوستگی رویداد و نقش راحله در نقاط میانی قصه میتواند ارتباط حسی مخاطب با کلیت «روز بلوا»ی بهروز شعیبی را برهم بزند.
لیلا زارع در «روز بلوا» کاراکتری از میان هزاران چهره آشنای جامعه را با حس و حال خوب و به اندازه بازی کرده و کارِ سخت خوب بودن در یک نقش آشنا که بسیاری مواقع بازیگران از انجام آن ناتوان هستند را به بهترین شکل ممکن به اجرا در آورده است.