مجله نماوا، شادی حاجیمشهدی
سریال نوبت لیلی پس از تجربههای موفق پیشین روحالله حجازی در سینما، اولین مجموعه او برای پلتفرم نمایش خانگی است.
مخاطبان سینما حجازی را با کارگردانی فیلمهای «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، «مرگ ماهی»، «اتاق تاریک» و متفاوتترین اثرش یعنی «روشن» میشناسند.
اما سریال نوبت لیلی درامی جسورانه با چاشنی فانتزی است که میتواند بلوغ حرفهای و توانمندی فیلمسازش را در پرداخت سینمایی یک اثر بلند با رویکردی فرمگرایانه محک بزند.
حجازی در سریال نوبت لیلی آشکارا به خلاقیت در فرم، نوآوری در انتخاب میزانسن و قصهپردازی به شیوه مدرن توجه کرده است. اگرچه هرگز نمیتوان تنها با دیدن یک قسمت از چنین مجموعه بلندی، تحلیل درست و منصفانهای درباره آن داشت؛ اما نگارنده بر این باور است که سریال نوبت لیلی میتواند با همین شروع، فصل تازهای از تجربهگرایی و کلیشهگریزی را در کارنامه این فیلمساز گشوده و در همراهی با شیوههای نوین کارگردانی سریالهای تلویزیونی، بر مبنای استانداردهای جهانی، حرفی برای گفتن داشته باشد؛ به ویژه که در چند دهه اخیر جای خالی تجربههای نو در مجموعههای ایرانی بیش از پیش ملموس است.
«نوبت لیلی» قصه دخترک کنجکاو و زیبایی را روایت میکند که در کودکی وقایع مرموزی را تجربه کرده و بعدها نیز با مطالعه کتابی عجیب در مییابد که او و خانوادهاش تاکنون در زمان و مکانهای بسیاری زیستهاند؛ رفتهرفته روشن میشود که اکنون نوبت لیلی است تا با رمزگشایی از این کتاب و یافتن تابلوی گمشده و ارزشمند نگارگری نیاکانش، دست به انتخاب بزند و به تمامی این زیستها معنایی دوباره ببخشد.
از همین خلاصه کوتاه در مییابیم که با یک اثر چند وجهی روبرو هستیم. روایتی که میتواند تلفیقی از تمرکز بر تاریخ و پدیدههایی رازآلود باشد و در آن ساختمان درام با لایهای از فانتزی و ابهام پوشیده شده است.
شاید در اولین گام، برای مخاطبی که از تماشای سریالهای جدید در پلتفرمهای نمایشی، تنها انتظار سرگرم شدن و انبساط خاطر دارد، چنین رویکردی چندان جذاب به نظر نرسد، اما نکته قابل توجه این است که فراز و فرود فیلمنامه براساس متنی که حاصل تلاش سه نفره تیم نویسندگان است، میکوشد ضمن قصهگویی، از دریچه تازهای به ریشههای کهن خانواده و پیوند آن با روح سیال تاریخ بپردازد و میخواهد آنرا طوری روایت کند که جذاب و ترغیبکننده باشد.
نکته بارز دیگر در اپیزود نخست این مجموعه، نوع فضاسازی و توجه فیلمساز به ویژه به فرم است.
از اینروست که فرم آشکارا جلوتر از قصه حرکت میکند.
نورپردازی کم نقص و فیلمبرداری هدایتشده نیز اهرم دیگری برای کمک به خلق این اتمسفر و اینگونه فضاسازی است . به نظر میرسد که هسته مرکزی درام در کاوش برای درک حیات پرمعنای گذشتگان در زمان حال شکل خواهد گرفت.
تیتراژ آغازین این مجموعه یک پیش درآمد بصری لایهبندی شده است که با کمک کامپیوتر و در کنتراست با رنگهای طلایی و قرمز تند به القای این فضای فانتزی کمک میکند.
نکته دیگر، موسیقی شنیدنی بامداد افشار است که عامل مهم دیگری برای القای این فضای جادویی است و در لحظات اوجگیری درام، این موسیقی است که فراتر و جلوتر از قصه، بار دراماتیک فیلم را به دوش میکشد.
پیوند نامرئی مستتر در بین فضا و زمان
حجازی علاوه بر تمرکز بر جاذبههای سینمایی، از انتخاب بازیگر گرفته تا طراحی صحنه و لباس، نمیخواهد تا پیوند نامرئی مستتر در قصه را بین فضا و زمان بشکافد، برای همین صدای راوی به واقع صدای لیلی است که وقایع حال را به آنچه در گذشته رخ داده پیوند میزند.
هسته اصلی قصه، به زندگی لیلی به عنوان شخصیت مرکزی اثر میپردازد. در قسمت اول وقایعی را از زمان کودکی او میبینیم که پرسشهای بسیاری را در ذهن مخاطب طرح میکنند.
نیوشا علیپور بازیگر خردسال فیلم در نقش کودکی لیلی، بازی روان و لحن دلنشینی دارد که مخاطب را از ابتدا با خود همراه میسازد.
حمید فرخنژاد که سابقه همکاری دیرینه با کارگردان را در کارنامهاش دارد، نقش همایون پدر لیلی را بازی میکند؛ او ضمن تلاش برای آشناییزدایی از نقشهای قبلی خود، بازهم لحنی آشنا دارد که اگرچه برای مخاطب پیگیر سینما، قابل بازشناسی است، اما در روند روایتگری برای تکمیل حلقه بازیگران اصلی سریال و برای پیشبرد قصه، قابل تعمیم و کارآمد به نظر میرسد.
مریلا زارعی در نقش روحانگیز، (مادر لیلی) بازی مسلط و بیان گیرایی دارد. روحانگیز نیروی محرکه اصلی در جانبخشی به روایت در اپیزود اول است. از این منظر حتی میتوان گفت که زارعی را در بهترین کیفیت از بازیگری حرفهای او در میان ژانرهای مختلفی که در سالهای اخیر بازی کرده میبینیم.
روحانگیز به این نتیجه رسیده که ازدواج ناکام سه دخترش و دیگر بدبیاریهای خانواده، نتیجهی غفلت او از عمل کردن به وصیت جدش است. او تصمیم میگیرد تا نیمه دیگر برگه نگارگری شده را که از گذشتگان به او ارث رسیده به هر قیمتی به خانه بازگرداند؛ او در این راه پی در پی اتفاقات عجیبی را تجربه میکند که عاقبت منجر به بروز رخداد ناگوار و تعیین کننده دیگری برای او و خانواده میشود.
برای قضاوت درست درباره آخرین ساخته روحالله حجازی باید منتظر تماشای قسمتهای بعدی بود تا بتوان بهتر به جهان اثر نزدیک شد و با قهرمانان آن همذاتپنداری کرد، با این حال امید میرود که حجازی در جذب هرچه بیشتر مخاطب و تولید یک اثر متفاوت، از عنصر غافلگیری نیز در کنار پرداختن به وجوه آرتیستیک اثرش بهره برده و همچنان در راه کلیشهزدایی و تجربهگرایی پیشرو باشد.
تماشای آنلاین سریال نوبت لیلی در نماوا