مجله نماوا، رضا صائمی
فیلم جایی برای فرشتهها نیست ساخته سام کلانتری را گرچه میتوان یک مستند ورزشی دانست، اما سویه زنانه ماجرا، آن را به مستندی اجتماعی بدل میکند که در بستر ورزش و میدان بازی به بازنمایی موقعیت شکننده زنان در جامعه امروز میپردازد. موقعیت شکنندهای که با تلاش و همت و ارادهای زنانه البته به پیروزی با شکوه بدل میشود. در اینجا نیز مثل مستند «صفر تا سکو» و خواهران منصوریان شاهد تلاش جانانه دختران ایرانی برای اثبات خود هستیم. دختران تیم ملی «اسکیت هاکی» ایران و مشکلات و چالشهای آنان در راه مسابقات آسیایی کره.
«جایی برای فرشتهها نیست» از تعلیق و کشش درون متنی و برون متنی توامان برخوردار بوده و مخاطب را با قهرمانهای خود همراه و همدل میکند. قهرمانهای ورزشکاری که نه تنها باید برای پیروزی در میدان بازی بجنگند که باید بیرون از میدان مسابقه هم با موانع برون متنی مبارزه کنند. از مخالفت خانوادههایی که مخالف ورزش کردن دخترانشان بودند تا عدم حمایت و پشتیبانی نهادها و سازمانهای ورزشی از آنها و حتی ذهنیتهای غلط و کلیشهای در جامعه و افکار عمومی نسبت به آنها به عنوان ورزشکار دختر. این فضا و موقعیت و قصه را به نوعی در فیلم عرق سرد هم شاهد بودیم. اگرچه صحنهها و لحظات باخت در این مستند غمانگیز است، اما با مستند تراژیک مواجه نیستیم. لحظات پیروزی و شادی و غرور برآمده از آن هم مخاطب را به وجد میآورد و اشک شادی را جایگزین اشک غم میکند.
یک مستند انگیزشی
«جایی برای فرشتهها نیست» را میتوان یک مستند انگیزشی هم دانست به ویژه در شرایط کنونی جامعه که شاهد کاهش امید و انگیزه بین نسل جوان هستیم. مستندی که روایتگر تلاش و اراده و امید به زندگیست. واقعیت این است که «جایی برای فرشتهها نیست» یک مستند زنانه است، اما نه جنسیتزده است و نه صرفا مخاطب زن را هدف قرار میدهد. شاید بتوان گفت در این مستند زنان به نوعی به هماوردی با موقعیت مردانه میروند. هاکی اغلب به عنوان یک ورزش سخت مردانه شناخته میشود، اما در اینجا شاهد پیروزی زنان در میدان هاکی هستیم. در واقع آنها به نگاه جنسیتی در ورزش خط بطلان میکشند و ثابت میکنند که رشتههای ورزشی زن و مرد نمیشناسند.
«جایی برای فرشتهها نیست»، غیر از به تصویر کشیدن دشواریهای ورود زنان به عرصههایی که مردانه شناخته میشود، روایتگر جزئیات زندگی ورزشکاران زن در ایران هم است؛ زنانی که برای گذشتن از سدهای زیادی، باید ابتدا از پل نه چندان محکم خانواده بگذرند. سخنان پدر یکی از اعضای تیم، نشانگر ذهن و عمل بخش گستردهای از مردان خانوادههای ایرانی است. چه بسا رقیب آنها خارج از میدان بازی بسیار چغر و قدرتر از حریف آنها در میدان بازی باشد. آنها باید ابتدا از سد آنها بگذرند تا بتوانند در میدان بازی به مقابله با حریف بروند. آنها با مقاومت و ایستادگی خود به سطحی از پیروزی میرسند که اشک شوق و گاه اشک ندامت همان مردانی را درمیآورند که با ورزش کردن آنها مخالف بودند. مثلا با بغضی در گلو پدری مواجه میشویم که میگوید اشتباه کرده و فهمیده نباید جلوی موفقیت دخترش را میگرفته. سام کلانتری ضمن روایت جذاب این فراز و فرودها به خوبی توانسته از این ورزشکاران زن در خدمت مستند خود و قصهاش استفاده کرده و به خوبی آنها را هدایت کند.
«جایی برای فرشتهها نیست» خاصیت و کارکرد تراپی هم دارد. هم به آسیب شناسی وضعیت زنان ورزشکار دست میزند و هم مقاومت و ایستادگی آنها را در غلبه بر موانع و دست اندازها به تصویر میکشد. قهرمانها اینجا نه تخیلی و دراماتیک که قهرمانهای واقعی هستند و همین ویژگی میتواند خاصیت گرهگشایی و تراپی به مستند بدهد. به مخاطبانی که این مستند را تماشا میکنند تا در شرایط کنونی که انگیزه افراد برای جنگیدن در زندگی کمرنگ شده و جامعه دچار افسردگی و رخوت است، امیدوار شوند. امیدوار که ایستاده زندگی کنند.
تماشای فیلم جایی برای فرشتهها نیست در نماوا