مجله نماوا، علی اصغر کشانی
وقتی از دیزنی حرف میزنیم
والت دیزنی نه صرفا یک انیماتورآمریکایی آنگونه که در ابتدا بود، که یک تاجر، تهیهکننده، کارگردان، فیلمنامهنویس، کارآفرین، کاریکاتوریست و صداپیشه است. او چهره سرشناس صنعت پویانمایی سراسر جهان است که خیلی زود به عنوان نماد بینالمللی و بشردوستان قرن بیستم شناخته شد. والت و برادرش «روی دیزنی» دو غول تجاری و مشهور هالیوود به عنوان بنیانگذاران محصولات والت دیزنی این شرکت ثروتافزا را به گونهای اداره کردند که میلیاردها دلار درآمد سالانه و صدها کارمند، میلیونها بازدیدکننده در سال دارد. میلیونها نفری که در طول سال برای دیدن سری جدید آثار پرجاذبه دیزنی سیندرلا، میکی موس، دیو و دلبر، صد و یک سگ خالدار، آلیس در سرزمین عجایب، گربههای اشرافی، پینوکیو، دامبو، سفید برفی، زیبای خفته، پیتر پن، کتاب جنگل، ماجراهای پو، پری دریایی، علاالدین، شیرشاه، تارزان، نمو، شگفتانگیزان، ماشینها، موش سرآشپز، داستان اسباببازی، رالف خرابکار، شرکت هیولاها و… لحظهشماری میکنند و چشم انتظارند. دیزنی که علاوه بر افتخارات ریز و درشت گوناگون، از مجموع ۵۹ نامزدی اسکار برنده ۲۲ جایزه اسکار شده، سالها رکورددار ۴ جایزه اسکار انیمیشن در یک سال بوده است.
به سوی غرب
مستند «یک روز در دیزنی» ساخته «دیزنی پلاس»، فرصت مغتنم و لذتبخشی برای دیدار از مجموعه شگفتانگیز و رویایی و فوق گران قیمت «دیزی لند» است. دیدار بیواسطه و نوستالژیک با ادامهدهندگان میراث والت دیزنی، کمپانی بزرگ متحرکسازی عظیمی که خالقش حدود ۸۰ سال پیش این شانس را داشت که پس از به دنیا آمدن در شیکاگو با مهاجرت به شهر کانزاس ایالت میسوری آمریکا به دنیای سرگرمی راه یابد، جایی که آن زمان به عنوان مهمترین مرکز گردهمآیی توزیعکنندگان فیلم لقب داشت و والت دیزنی جوان را با همه علائقِ به تصویر متحرک تبدیل به یگانه انیمیشنساز تاریخ کرد. با این حال دیزنی پس از عدم موفقیت در انجام پروژه تولید سریال کارتون تبلیغاتی در سال ۱۹۲۳ روانه کالیفرنیا در غرب ایالات متحده شد تا خود را به کانون صنعت سینما نزدیک کند.
او با رسیدن به آنجا بلافاصله شروع به تولید مجموعه «شوخیهای آلیس» و سپس «خرگوش خوششانس» کرد که با موفقیت طی پنج سال از سال ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۷ بیش از پنجاه قسمت آن پخش شد. اما نقطه عطف فعالیت او پس از انیمیشن «اسوالد، خرگوش خوش شانس» (با جدا شدنش از همکارش مارگرت وینکلر) در ۱۹۲۸ اتفاق افتاد، زمانی که تصمیم گرفت شخصیت «میکی موس» را طراحی و خلق و در نوامبر ۱۹۲۸ عرضه کند، پخش آن اثر، به همراه انیمیشن ناطق «استیم بوت ویلی» در همان سال، شرایط ایدهآلی برای دیزنی رقم زد، چرا که با کساد شدن بازار کارتونهای صامت، او این فرصت را یافت تا پلههای پیشرفت را یک به یک (گرفتن حقوق انحصاری انیمیشن تکنیک کالر به عنوان پدیدهای نو و ربودن دو اسکار با نمایش موفق گلها و درختها(۱۹۳۲) و سه خوک کوچولو(۱۹۳۳) و…) بالا برود. اما دوران طلایی کارتونهای صنعتی با فعالیتهای او و همتایانش و البته با نوگرایی او در پویانمایی وهمچنین با واکنشها و اعتصابات «شرایط بدِ کار» به خاطر استثمار هنرمندان و صنعتگران انیمیشن، باعث شد دیزنی سراغ مقوله مستندسازی و سپس پایهگذاری «دیزنی لند» برود؛ جایی که اکنون با ۱۴ شهربازی غولپیکر و رویایی، عنوان بزرگترین صنعت سرگرمی در دنیا را از آن خود کرده است.
همه چیز رو به راه است
مستند «یک روز در دیزنی» به کارگردانی فریتز میشل مستند پژوهشی و گفتگومحوری است که با بهرهگیری از نریشن (با صدای استرلینگ کی براون)، تصاویر آرشیوی و البته شیوه گزارشی در طول ۲۴ ساعت، تماشاچی را با یکی از عظیمترین خالقان صنعت سرگرمی دنیا آشنا میکند. مستند دقیق و حساب شدهای که بیش از آنکه بر سرعت و حجم دادهها تکیه کند، خیلی وزین و موقر به معرفی پدیدآورندگانِ کاراکترهای تاثیرگذار و شکلدهی به فضای صنعتی در این یگانه کارخانه رویاساز دنیا اهتمام کرده است. کارخانهای که با تواضع و کرنش بسیار، نه تنها به همکارانش افتخار میکند که اعتراف میکند بدون آنها و مخاطبانش، دیزنی لندی وجود نخواهد داشت. در این مستند پُرجاذبه که روایتش با اصرار و پایبندی بر شیوه کلاسیکِ روایتهای مستند پیش میرود، علاوه بر نریشن که برای کمک به تعیین مسیر روایت کلاسیک به کار رفته، تکیه خود را بر شناخت محیط مورد نظر متنِ مستند، گذاشته است.
پشت صحنه دیزنی یا «میشه بگی اون پشت چه خبره؟!»
برای دیدن خالقان دیزنی باید مثل رابین رابرتس از دم دمهای سحرگاه راهی دیزنیلند شد، این مستند خوش فرم پر از گفتگو با آدمهایی که شاید هیچ زمان دیگری آنها را راحت و بیپرده نتوان دید در تلاش است تا با مهمترین کارکنان شرکت دیزنی گفتگو کند؛ هنرمندانی که علاوه بر توضیحاتشان درباره شیوه کارشان، مروری بر خاطرات و دغدغههایشان، دادههای مفیدی درباره همکاران گذشته و میراث دیزنی را میشنویم و از خلال این حرفها ما را به تدریج با نحوه اداره دیزنیلند و سیر علاقه تا رسیدن به جادوییترین و دست نیافتنیترین مکان عمرشان آشنا میکنند. با این حال دوربین فریتز میشل، علاوه بر سر کشیدن به جای جای این کارخانه رویا ساز (از اتاق رختکن و آشپزخانه تا آزمایشگاه و استودیوهای تلویزیونی) به همراه باب آیگر (مدیر ارشد اجرایی دیزنی) سراغ والتر کرانکایت (طراح)، اریک گلدبرگ (پویانما)، رابین رابرتس (مجری برنامه صبح بخیر آمریکا)، اریک بیکر(سازنده سازه جنگ ستارگان)، زاما گادل (نقش پرداز)، رایان مایندرکینگ (طراح جلوههای ویژه)، جروم رنت (مجسمه ساز)، گریس لی (مدیر ارشد تصویرسازی)، اشلی گاردیچ (عضو تیم تحقیق و توسعه)، دکتر ناتالی مالیشنکو (دامپزشک) و حتی مارک گونزالس (راننده قطار گردشگری که مردم را در سرتاسر دیزنیلند میچرخاند)، میرود. خب پس چه فرصتی از این بهتر برای آشنایی با این خالقان موفقترین و جذابترین آثار پربیننده در سراسر دنیا.