مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
کار در ولز همیشه رؤیای لوک ایوانز بوده است. زمان زیادی طول کشید تا این اتفاق برای بازیگر و خواننده متولد پونتیپول- که به خاطر نقشهای بهیادماندنی مانند «روانپزشک»، «دیو و دلبر» و «ناگفتههای دراکولا» شناخته میشود – بیفتد.
اما درنهایت، با سریال قتلهای پمبروکشایر (The Pembrokeshire Murders)، بازیگر ۴۲ ساله که در ابربارگوید، شهرستان کائرفیلی بزرگ شد، این هدف را از فهرست خود حذف کرد. این سریال سه قسمتی جذاب نوشته نیک استیونز – که مملو از «چرخشهای داستانی باورنکردنی» است – تولید ورلد پروداکشنز (سازندگان «مرز وظیفه» و «بادیگارد») است و جستجو برای پیدا کردن یک قاتل زنجیرهای خونسرد را به تصویر میکشد.
«قتلهای پمبروکشایر» که ژانویه ۲۰۲۱ از آیتیوی پخش شد، با اقتباس از یک کتاب جنایی واقعی به نام «به دام انداختن قاتل هدف»- روایتی عمیق از یک تحقیق جنایی، معروف به عملیات اتاوا – نوشته استیو ویلکینز، سربازرس سابق و جاناتان هیل، خبرنگار آیتیوی ساخته شد.
ایوانز نقش استیو ویلکینز را بازی میکند، یک بازرس تازه ارتقا یافته در سال ۲۰۰۶ که تصمیم میگیرد پرونده تحقیقات درباره دو جنایت جداگانه – که در هر یک دو نفر به قتل رسیدند – مربوط به دهه ۱۹۸۰ را دوباره باز کند. حل نشدن این پروندهها حدود دو دهه است که بر کار اداره پلیس دافد پوئیس سایه افکنده است.
ایوانز میگوید: «من فقط میخواستم این ماجرا را درست بگویم و عدالت را برای قربانیان نشان دهم که مهمترین بخش است. این یک داستان خیلی جدی و غمانگیز است که در آن چهار نفر جان خود را از دست دادند و خانوادههایشان به خاطر این فقدان خیلی سختی کشیدند؛ بنابراین واقعاً احساس مسئولیت میکردم.»
در ۱۹۸۵، ریچارد و هلن توماس که برادر و خواهر بودند در عمارت دورافتاده خود در نزدیکی میلفورد هاون، پمبروکشایر با شلیک گلوله به قتل رسیدند و بعد ملک آنها به آتش کشیده شد. بعد در ۱۹۸۹، پیتر و گوندا دیکسون در مسیر ساحلی پمبروکشایر در نزدیکی لیتل هاون از فاصله نزدیک به ضرب گلوله کشته شدند.
همانطور که داستان گسترش مییابد، ما شاهد این هستیم که استیو و تیم او که با دقت انتخاب شدهاند چگونه از روشهای پیشگام پزشکی قانونی برای پیدا کردن دیانای میکروسکوپی استفاده میکنند که این قتلها را بهطور بالقوه به چند سرقت در دهههای ۸۰ و ۹۰ مرتبط میکند. جان کوپر، عامل آن سرقتها سالهاست در زندان است و قرار است بهزودی آزاد شود. حالا پرسش این است که آیا قبل از این که او آزاد شود و احتمالاً دوباره مرتکب قتل شود، آنها میتوانند شواهد قانونی کافی برای متهم کردنش پیدا کنند؟
ایوانز میگوید از این پرونده بدنام آگاه نبود: «من تقریباً هیچچیز درباره این قتلها نمیدانستم، آنقدر که وقتی دو یا سه سال پیش مطالبی درمورد آن مطالعه کردم… نمیتوانستم آنچه را که میخواندم باور کنم؛ بنابراین تحقیقات خودم را انجام دادم و متوجه شدم که داستان کاملاً واقعی است – شاخ و برگدار نبود، هیچکدام از اینها تخیلی نبود و بهنوعی ذهن من را درگیر کرد.»
ایوانز هنگام بحث درباره جذابیت نقش استیو میگوید: «من عاشق داستانهای واقعی هستم و این فقط یک داستان واقعی نیست، یک داستان واقعی تکاندهنده درباره بدترین قاتل زنجیرهای است که ولز تابهحال دیده است، ضمن این که کارهایی که مأموران پلیس در پشت صحنه انجام میدهد و تأثیر انسانی چیزی که مردم هنگام وقوع چنین اتفاقاتی در جامعه خود از سر میگذرانند، نظر من را جلب کرد.»
او با شور و شوق ادامه میدهد: «سریال در بخشی عالی از ولز فیلمبرداری شد که همیشه دوست داشتم آنجا را ببینم. مجبور شدم در آنجا زندگی کنم و همراه با تعدادی از بهترین بازیگران ولزی در این سریال عالی بازی کنم. مجبور شدم برای اولین بار پس از چند سال از لهجه ولزی خودم استفاده کنم و بله، این کلاً یک تجربه عالی بود.»
ایوانز بهعنوان بخشی از مراحل آمادهسازی خود با استیو واقعی ملاقات کرد. او به یاد میآورد که مکالمات آنها به او کمک کرد تا بفهمد استیو و تیم او چگونه در تمام آن ساعتها و شبها و ماههای دور از خانوادهها و دوستانشان کار میکردند. «من و استیو تقریباً هر هفته چند ساعت با هم گفتوگو میکردیم. مکالمات زیادی قبل از شروع فیلمبرداری داشتیم. من از او سؤال میکردم، نهفقط در مورد پرونده – قطعاً خیلی مهم بود – بلکه درمورد چیزهایی مثل این که ایستادن در مقابل جان کوپر و حرف زدن با او و روبرو شدن با خانواده او چگونه بود. شما تأثیر این جنایتهای وحشتناک را در هر دو طرف میبینید. پیامدهای آن در جامعه را میبینید و این که مردم چگونه رنج میبرند و خانواده کوپر را نیز ملاقات میکنید. استیو خودش خانواده دارد و این هم خیلی با قدرت در خط داستانی مورد توجه است.»
او ادامه میدهد: «استیو انسان خیلی خوبی است. او یک تیم دور خود جمع کرد و با احترام رفتار کرد و به همین دلیل است که یک رهبر عالی است. زمانی که همه آنها ایمان خود را از دست داده بودند و امیدی به پیدا کردن قاتل نداشتند، او روح آنها را زنده نگه داشت. من نقش تعدادی از آدمهای بزرگ را بازی کردهام، همانطور که نقش آدمهای وحشتناک را بازی کردهام، اما همیشه خوب است که نقش یک آدم خوب را بازی کنید و استیو ویلکینز قطعاً یکی از آنهاست.»
حضور استیو در صحنه فیلمبرداری چه کمک دیگری به نقشآفرینی ایوانز کرد؟ ستاره کاریزماتیک میگوید: «خیلی خیلی کمک کرد. بازیگران اغلب نقش آدمهایی را بازی میکنند که دیگر با ما نیستند، یا خیالی هستند یا نویسندگان شخصیت آنها را توضیح میدهند، اما ما استیو و جاناتان (هیل، با بازی دیوید فین) را داشتیم و آنها با بلندنظری برای ما وقت گذاشتند.»
ایوانز درباره استیو اضافه میکند: «چیزی که واقعاً من را به سمت خط داستانی جذب کرد، این واقعیت بود که فقط درباره پیدا کردن قاتل نیست… داستان مردی است که برای حل یک پرونده ساعتها وقت میگذارد، درحالیکه میتواند این زمان را به خانوادهاش اختصاص دهد.»
ایوانز توضیح میدهد استیو از همسرش جدا شده و به یک خانه جدید نقل مکان کرده است. او همچنین یک پدر است، هرچند به خاطر کارش خیلی نمیتواند با او باشد. «ملاقات با استیو و درک رابطه او با پسرش واقعاً به من کمک کرد آن جنبه از داستان استیو را به یتصویر بکشم، چون یک خط داستانی واقعاً قدرتمند بین او و پسرش که با او زندگی میکند وجود دارد و این که چقدر دشوار است – داشتن یک پسر نوجوان و نبودن در کنار او و کار همیشگی، این که حتی مسابقه فوتبال پسرت را فراموش کنی و همه چیزهای دیگری که فراموش میکنی. همه این کارآگاهها و این مأموران پلیس، وقتی در خط مقدم هستند، یا زمانی که خود را در معرض خطر قرار میدهند، عملاً خانوادههای خود را فدای کار و وقتشان میکنند. این واقعاً اهمیت کاری را که آنها انجام میدهند بیشتر میکند.»
علاوه بر یک خط داستانی احساسی و جالب، یکی از جذابیتهای غیرقابلانکار «قتلهای پمبروکشایر»، ظاهر عالی مناطق ساحلی ولز است و ایوانز تأیید میکند که بازگشت به خاک خانه «شگفتانگیز» بود. «اوایل سال ۲۰۱۹ بود. ما دراماتیکترین خط افق را در دریا دیدیم، مسیر ساحلی… ما خیلی خوششانس هستیم که یکی از طولانیترین مسیرهای ساحلی جهان را داریم، بدون وقفه. این یک مکان باشکوه در هر زمان از سال است. کنار هم قرار گرفتن این اتفاقات وحشتناک در چنین جای زیبایی، معمای این مکان را بیشتر میکند.»
او همچنین توانست از مادر و پدرش بخواهد در طول فیلمبرداری که چند روز قبل از این که «همه ما در خانههایمان حبس شویم» به دلیل همهگیری کووید-۱۹ به پایان رسید، سر صحنه پیش او بیایند. او میگوید: «تیم تولید خانه خوبی در لبه صخره به ما دادند. هرقدر که خط داستانی تاریک بود، سر کار آمدن لذتبخش بود.»
ایوانز ادامه میدهد: «وقتی ما “قتلهای پمبروکشایر” را شروع کردیم، ژانویه بود. واقعاً چیزی نشنیدیم و درست قبل از پایان کار، صدای غرش ویروس کرونا شنیده میشد. از جهاتی خیلی خوششانس بودیم، روز جمعه فیلمبرداری تمام شد و دوشنبه همه جا تعطیل شد؛ بنابراین وقتی به آخرین روز فیلمبرداری رسیدیم، همه ما نفس راحتی کشیدیم.»
منبع: گلاسکو تایمز، بیبیسی
تماشای سریال قتلهای پمبروکشایر در نماوا