مجله نماوا، محمد تقیزاده
فیلم عشق سگی نخستین فیلم آلخاندرو گونزالس ایناریتو فیلمساز پرآوازه مکزیکی است که تنها با ساختن شش فیلم سینمایی («باردو» فیلم هفتم ایناریتو هنوز بهطور کامل دیده نشده است) به کارگردانی صاحب سبک، معروف و محبوب در دنیای سینما تبدیل شده است. او تابهحال موفق به دریافت دو جایزه اسکار برای فیلمهای «از گور برگشته» و «بردمن» شده و بیش از ۱۵۰ بار در جشنوارههای مختلف جهانی برای این شش فیلم نامزد و جایزه گرفته است.
ایناریتو در فیلمهایش از عشق، تنهایی و خانواده بهعنوان مهمترین و چالشبرانگیزترین مخاطرات زندگی معاصر سخن میگوید و در نقد عشقهای پوشالی و روابط پرزرقوبرق، اصالت خانواده و عشق انسانی و بدون منفعتطلبی، قصه خود را طراحی میکند. سبک رئال ایناریتو که از فیلمنامههای او شروع میشود و در دوربین روی دست وی تداوم مییابد یکی از ویژگیهای همدلی برانگیز آثار او است؛ بهطور واضح فیلمساز مکزیکی بدون هیچ پرده و مانعی، زندگی سخت، پیچیده و پر چالش انسان معاصر را با همه فرازوفرودها، رنجها، امیدها و لذتهایش نشانمان میدهد و این اکسیر اصلی ایناریتو در جذب مخاطب میلیونی در دنیای سینما بوده و خواهد بود.
«عشق سگی» یکی از معروفتریم فیلمهای موسوم به ایناریتویی است که مؤلفههای فیلمسازی این فیلمساز بهخوبی در آن درج و قابل مشاهده است. داستان زندگی سه فرد در این فیلم با یک تصادف به هم مربوط میشود، افرادی از طیفهای فکری و فرهنگی مختلف که هرکدام نماینده بخشی از جامعه معاصر بوده و قرار است به این بهانه به زندگی و سلوک فردی و اجتماعی آنها نزدیک و گذری کوتاه بیندازیم. انتخاب متعدد نمای نزدیک (کلوزآپ) از سوی فیلمساز تمهیدی فنی برای نشان دادن این نزدیکی فکری و روحی به شخصیتهای فیلم است گویا ایناریتو با این کار تا حد امکان خواسته تماشاگر را به درون کاراکترهای داستانیاش نزدیک کند تا همدلی برانگیز و همراه کنندگی بیشتری داشته باشند.
روایت غیرخطی از دیگر تمهیدات روایی فیلمساز مکزیکی است که از «عشق سگی» آغاز و نمونه مثالزدنیاش در فیلم «۲۱ گرم» تکرار و به الگویی ماندگار برای فیلمسازان تبدیل شد. مهمترین امتیاز روایت غیرخطی شاید این باشد که باعث تعلیق بیشتر درام و تمرکز عمیقتر تماشاگر روی شخصیتها و مسیر داستانی است به عبارتی فیلمساز سعی میکند با به هم ریختن مسیر داستان که حتماً با الگوی خاصی صورت میگیرد علاوه بر مهیج کردن داستان بهنوعی مسیر زندگی آنها را نیز به هم مربوط کند و این خود آغاز تقدیرگرایی در فیلمسازی ایناریتو است.
تقدیرگرایی و توجه به ماورا یکی دیگر از علایق ایناریتو و ویژگیهای اصلی آثار اولیه این فیلمساز است که شاید اوج آن در فیلم «۲۱ گرم» و شخصیت مرد بزهکاری که با ایمان به مسیح متحول شده، بروز پیدا میکند. در فیلم «عشق سگی»، نیز شخصیتها از وجدان و فطرتی ماورایی برخوردارند وزندگی آنها به طرز پیچیدهای به هم مربوط میشود. این نگاه معنوی فیلمساز مکزیکی باعث جلبتوجه بسیاری از تماشاگران غیرمادی به آثار ایناریتو شده، رویکردی که بهطور مشخص در فیلمهای هالیوودی مخالف آن را مشاهده کردیم و ویژگی اصلی جذابیت آثار موسوم به هالیوودی نگاه مادیگرا، پرزرق و برق و رویاگونهای است که آن را به کارخانه رویاسازی هالیوود معروف کرده است.
«عشق سگی» نخستین قسمت از سهگانه ایناریتو درباره مرگ است که با فیلمهای «۲۱ گرم» و «بابل» تکمیل میشود. بسیاری از سینما دوستان نیز بهترین آثار سینمایی این فیلمساز مکزیکی را همین سه اثر عنوان میکنند و بقیه آثار از «بیوتیفول» تا «از گور برگشته» و «بردمن» با وجود امتیازات فنی و تکنیکی، از نظر تأثیرگذاری فردی نتوانسته جایگاه سه فیلم نخست این فیلمساز را در میان علاقهمندان سینما کسب کند.
در کل، «عشق سگی» پیشنهاد درجهیکی برای دوستداران سینما و علاقهمند به فیلمهایی است که تنها دنبال سرگرمی صرف از سینما نیستند و میخواهند سینما برای آنها تجربه جدیدی از زیستن باشد و آنها را وادار به اندیشیدن کند. سبک درام معمایی است و فضای آن در اتمسفری رئال و واقعی میگذرد. سگ همانگونه که از اسم فیلم پیداست از موتیفهای اصلی فیلم است که علاوه بر نقطه اشتراک سه شخصیت اصلی و علاقه آنها به این حیوان، بهنوعی مقایسهای میان عشق انسان و عشق به حیوان را نیز مطرح و آن را به چالش میکشد.
تماشای آنلاین فیلم عشق سگی در نماوا