مجله نماوا، یزدان سلحشور
یک. به عنوان یک مخاطبِ سینما، هدفِ اولِ من لذت بردن از تماشای یک فیلم است بنابراین اینکه «چه میخواهد بگوید» بعد از «چگونه میخواهد بگوید» مطرح میشود. فیلم روحشده به کارگردانی «دکستر فلچر» [Dexter Fletcher؛ زاده ۳۱ ژانویه ۱۹۶۶؛ بازیگر و کارگردان اهل بریتانیا که کارگردانی فیلم «ادی عقاب» را (با بازی تارون اگرتون ، هیو جکمن ، کریستوفر واکن و با کارگردانی دکستر فلچر، محصول سال ۲۰۱۶) در کارنامه دارد] فیلمیست که منتقدان امریکایی، به زبان ساده به خاک سیاهاش نشاندهاند! و اگر استقبال تماشاگران از فیلم نبود مطمئناً امتیازش در IMDb خیلی کمتر از امتیاز فعلیاش که ۵.۸ است، میشد! فیلم، یک کمدی-ملودرام-اکشن است که در «اجرا» بدل به «پارودیِ» [نقیضه که به آن «پارودی» یا «پَرودی» (فرانسوی: parodie) نیز گفته میشود، تقلید طنزگونه از یک کار هنریِ دیگر است. نقیضه در مواردی به قصد استهزاء و نقد اثر ساخته میشود و در مواقعی تنها هدف خنداندن است. این سبک یکی از فنون عمده طنز محسوب میشود. پارودی در ادبیات اروپا به شکلهای مختلف استفاده شده ولی تعاریف متفاوت معاصر آن، بیانگر نبود تعریفی مورد قبول همگان از این نوع ادبی است. با تأکید بر نظریه گفتگویی باختین و با توجه به دیدگاههای ژنت و بارت، میتوان پارودی را چنین تعریف کرد: پارودی تقلید یا تغییر شکل عامدانه محصولی فرهنگی-اجتماعی (شامل انواع متون ادبی و غیر ادبی و گفتار در معنای بسیار گسترده باختینی آن) است که با دیدگاهی دست کم سرگرمکننده، نه لزوماً تمسخرآمیز، موضوع اصلی خود را بازآفرینی میکند] سری «جان ویک»، «کاپیتان امریکا» و آثار مرتبط با جهان مارول شده است و در نهایت اما، توانسته با فیلمنامهای تقریباً بیخطا، از پسِ اجرای هر سه ژانر [کمدی، ملودرام، اکشن] بربیاید. دیالوگنویسی خیلی خوبی دارد. بازیها واقعاً خوباند و «اجرا»ی صحنههای اکشن، در حدِ آثار پرهزینهی هالیوود خوب است. پس منتقدان چه مشکلی با فیلم دارند؟!
دو. به عنوان کسی که خودش فکر میکند منتقد فیلم است و دیگران این طور فکر نمیکنند یا کسی که دیگران فکر میکنند منتقد فیلم است و خودش این طور فکر نمیکند، گاهی اوقات واقعاً متوجه نمیشوم که منتقدان سینمایی آن طرف آب چه میگویند! ببینید! بحث بر سرِ سینمای هالیوود و تفاوتاش با شیوه فیلمسازی در اروپا نیست که اگر بود باز هم برخی موضعگیریهای منتقدانِ امریکایی قابل درک بود [گرچه از نظر من، فیلم باید «اجرا»ی متوازنی داشته باشد که به خلق جهانی بزگ یا کوچک خلق شود و بحث تفاوت در ریتم هم، برمیگردد به ریتمِ متوازنی که باید اثر موردِ نظر دارا باشد و فرقی نمیکند اثری اروپایی باشد یا هالیوودی یا سینمای مستقل امریکا] بحث بر سرِ این است که چرا ناگهان منتقدانی که روی خوش به آثاری پرهزینه اما کمکیفیت نشان میدهند در مواجهه با آثار کمهزینه اما باکیفیت یا لااقل با کیفیت متوسط در همان ژانر و سیستم فیلمسازی، ناگهان مثل فیلمهای گنگستری دهه ۱۹۳۰، دست را روی ماشه میگذارند و فیلم را به رگبار میبندند؟! البته این نکته مشخص است که سینمای هالیوود یک سری تولیدات کمهزینهی واقعاً بیکیفیت دارد که اصلاً ارزش نوشتن دربارهشان توسط منتقد یا تا آخر نگاه کردنشان توسط تماشاگر را ندارند، با این حال، هر سال تعداد زیادی از این آثار، در هالیوود ساخته میشوند و به خاطر لوکیشن محدود و زمان ساخت خیلی محدود و هزینهای گاه در حد یک درصد آثار موفقِ هالیوودی، هیچ وقت هم ضرر نمیدهند! اما «روحشده» از این دست آثار نیست و واقعیت امر این است که تقریباً هر سال، با میانگینِ حدودِ سه فیلم به همین شکل، قربانی نقد منتقدان امریکایی میشوند و گاهی بعضی از این آثار مثل «دریای عشق» [محصول سال ۱۹۸۹ آمریکا، به کارگردانی هارولد بکر و بازی آل پاچینو؛ با بودجه ساخت ۱۹ میلیون دلار و فروش گیشه حدود ۱۱۱ میلیون دلار]، در پایان همان دهه، به عنوان «فیلم منتخب دهه» انتخاب میشوند!
سه. اگر «اسکارلت جوهانسون» به دلیل تداخلِ برنامهی کاری، از کادر بازیگری فیلم خارج نمیشد و جایش را به «آنا د آرماس» نمیداد، ما در این فیلم با مربع بازیگری «کاپیتان امریکا» مواجه بودیم که وجه نقیضهسازی جهان مارول را قویتر میکرد اما با تغییری که صورت گرفت حالا با مثلثِ بازیگری کریس ایوانز، آنتونی مکی و سباستین استن مواجهیم که دو تای آخر گرچه نقشهای کوتاهی دارند اما حضور و کلاس بازیگریشان در فیلم چشمگیر است. ایوانز، بازیاش در این فیلم، به گمان من -به عنوان نقشی متفاوت با نقش «کاپیتان امریکا»- خیلی بهتر از بازیاش در «چاقوکشی»ست [که با نام چاقوهای بیغلاف هم شناخته میشود؛ فیلمی به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی ریان جانسن که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. فیلم، داستان اعضای یک خانواده عجیب را دنبال میکند که بعد از قتل وحشیانه پدر خود در یک خانه جمع میشوند و یک کارآگاه پلیس سعی در حل معما دارد. دنیل کریگ، کریس ایوانز، آنا د آرماس، جیمی لی کرتیس، تونی کولت، دان جانسون، مایکل شنون، کیت استنفیلد، کاترین لانگفورد، جیدن مارتل و کریستوفر پلامر ستارگان فیلماند] همچنان که «آنا د آرماس» هم بهتر از «چاقوکشی» در این فیلم ظاهر میشود و حتی بهتر از باندگرلِ «زمانی برای مردن نیست/ ۲۰۲۱».
چهار. فیلم، در عینِ حال پارودی سری «جان ویک» و همین طور، سری «جیمز باند» است. سکانسهای جزیره، فرار از هواپیما و درگیریهای رستوران گردان، کاملاً یادآور آثار «جیمز باند» و سکانس اقدام آدمکشها بعد از تعیین جایزه کلان برای دستگیری «ایوانز» و در نهایت برای آدرین برودی [در رستوران و توسط «آنا د آرماس»] پارودی سری «جان ویک» است. [حتی شوخی با جهان مارول با حضور بسیار کوتاه رایان رینولدز خوب درآمده.]
پنج. برعکسِ آنچه که منتقدانِ امریکایی در نقدهاشان به آن اشاره کردهاند، فیلم مجموعهای از سرقتهای هنری از «آقا و خانم اسمیت» [۲۰۰۵] و سری «ایندیانا جونز» و … نیست.
الف. در فیلم اول، با دو «ایده» مواجهیم: اول، آدمکش بودن یک زوج در حالی که هیچ کدام از کار آن یکی خبر ندارد و دوم، توسعه یک دعوای زن و شوهری به کل جهان پیرامونی. در «روحشده» هیچ کدام از دو طرف، آدمکش [به مفهوم رایجاش] نیستند و فقط یکی از آن دو، شغلِ غیرمتعارفی دارد و دعوای خاصی هم با هم ندارند که قابل توسعه به جهان پیرامونی باشد.
ب. سکانس تعقیب و گریز با اتوبوس، «پارودی» تمامعیار سکانسی مشابه در «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی/ ۱۹۸۹» است که اجرای اکشن خیلی خوبی هم دارد ولی قضیه این است که «پارودی»ست و اگر بنا بود که «پارودی» سرقت هنری محسوب شود کل سرس «ایندیانا جونز» که خودش هم «پارودی»ست باید سرقت هنری محسوب میشد!
شش. «Ghosted»، «روحشده» ترجمه شده که شما با مراجعه به سه فرهنگ کامل [و نه خلاصه] انگلیسی به انگلیسی Longman، Merriam-Webster و Oxford و فرهنگ دو جلدی انگلیسی به فارسی «هزاره»، با همین معنی مواجه میشوید که ظاهراً هیچ ربطی به داستان و ماجراهای این فیلم ندارد! خُب اشکال کار کجاست؟ هیچ اشکالی وجود ندارد غیر از اینکه ما همیشه باید یک فرهنگ اصطلاحات کنایی را هم کنار دستمان داشته باشیم! شرمندهام که خودِ من نداشتم! اما با مراجعه به یک فرهنگ آنلاین انگلیسی-فارسی به مواردی از این کلمه برخوردم که با داستان این فیلم مرتبط بودند از جمله: «Our partnership ended, when you ghosted me/ همکاریمون تمومه. وقتی تو دور منو خط کشیدی!» یا بیشتر از آن «She ghosted me/ اون ارتباطشو با من قطع کرد. ( با جواب ندادن به پیام و…)» من متأسفانه دانشی در زمینه زبان انگلیسی ندارم اما این طور به نظر میرسد که غیر از معانی متعارف «Ghosted»، ما با معانی کنایی هم مواجهیم که مرتبط با «غیب شدن» ناگهانی «آنا د آرماس» در ابتدای فیلم است چیزی شبیه به اصطلاح «دود شد و به هوا رفت» که معنیاش، «آتش گرفتن و دود شدن» یا «بدل به دیو شدن و تنوره کشیدن و دود شدن» نیست!
تماشای آنلاین فیلم روحشده در نماوا