مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
وقتی از مارکو بلوکیو میپرسیم که چگونه به داستان تومازو بوشِتا تبهکار علاقهمند شد و فیلم «خائن» (The Traitor) را ساخت، کارگردان ایتالیایی افسانهای، بهسرعت سؤال را با سؤال جواب میدهد.
بلوکیو درحالیکه آشکارا از قرار دادن یک نفر دیگر در صندلی داغ لذت میبرد، با کمک مترجم میپرسد، «چه چیز این داستان جالب است؟ به این خاطر است که متعلق به دوره طبیعی من نیست؟ اگر با فیلمهای من آشنا هستید، میدانید این چیزی نیست که معمولاً کارگردانی میکنم، من صرفاً داستان را دوست داشتم.»
بلوکیو در ۸۱ سالگی به همان اندازه که اولین بار در ۱۹۶۵ با «مشتها در جیب» درباره زندگی پرتنش خانوادهای ایتالیایی، خود را در صحنه بینالمللی مطرح کرد، پرشور است، و از برگرداندن سؤال مطبوع در قلب فیلم «خائن»، منظور دارد؛ این پرسش که چرا مافیا همچنان تصورات بسیاری از افراد را تصرف میکند، درحالیکه در زادگاهش ایتالیا و فراتر از آن یک نیروی مخرب بوده است.
شگفت این که، راز و رمز مافیا احتمالاً کمک کرده که «خائن»، دردسترسترین فیلم کارنامه بلوکیو باشد؛ یک سفر سرزنده در سه دهه (فاصله دهههای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰) که در آن بوشتا معروف به «رئیس دو دنیا» (با بازی پیرفرانچسکو فاوینو) سعی میکند خود را از زندگی جنایتکارانه بیرون بکشد، و با کمک قاضی جووانی فالکونه (فائوستو روسو آلزی) و تحت برنامه محافظت از شاهدان، در دادگاه ماکسی به شاهد اصلی برای شهادت علیه همکاران سابق خود در مافیای سیسیل تبدیل شود، یک پرونده دادگاهی شش ساله که امنیت آنقدر مهم بود که در یک پناهگاه در داخل یک زندان برپا شد.
بلوکیو با «خائن» تواناییهای خود را بهعنوان یک فیلمساز برجسته به رخ میکشد. او چنان شور و هیجان غریزی خلق میکند که سخت میتوان از فعالیتهای جنایتکارانه بوشتا رو برگرداند، اما آنها را واژگون میکند تا درنهایت ثابت کند چرا او ناچار بود آن کارها را انجام بدهد. بوشتا با تکیه بر نقشآفرینی دائم در حال تغییر فاوینو، یک عضو ثابت مافیاست که در دنیاهای متفاوت حرکت میکند – زندگی خانوادگی، زندگی جنایتکارانه و مذاکره با دادستانها – و در هر محیط، تنها بخشی از خود را آشکار میکند، اما دانش جمعیاش را برای زنده ماندن در همه آنها میآورد.
این درام خیرهکننده اولین بار در دنیا ماه مه ۲۰۱۹ در بخش مسابقه رسمی جشنواره فیلم کن روی پرده رفت. «خائن» که تولید مشترک ایتالیا، فرانسه، برزیل و آلمان است، بعداً در بخش جنبی روزهای ونیز جشنواره ونیز رقابت کرد و برنده جایزه SIAE شد. اولین نمایش فیلم در آمریکای شمالی در جشنواره تورنتو بود. ایتالیا همان سال «خائن» را به نمایندگی از خود برای رقابت در بخش فیلم بلند بینالمللی جوایز اسکار به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی کرد، اما فیلم نتوانست نامزد شود. «خائن» بعد از «چین نزدیک است» (۱۹۶۷) و «پرش در تاریکی» (۱۹۸۰)، سومین فیلم بلوکیو بود که به نمایندگی از ایتالیا در بخش فیلم بلند بینالمللی رقابت کرد. آن دو فیلم نیز نامزد نشدند.
«خائن» در خود ایتالیا با استقبال روبرو شد و جوایز زیادی دریافت کرد، ازجمله شش جایزه شامل بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین بازیگر مرد (فاوینو) در شصت و پنجمین دوره جوایز دیوید دی دوناتلو (داوید دی دوناتلو) که از آن بهعنوان معادل ایتالیایی جوایز اسکار یاد میشود و جایزه بهترین کارگردان در گلدن گلوب ایتالیایی و هفت جایزه روبان نقرهای شامل بهترین فیلم، کارگردان و فیلمنامه.
بلوکیو در مقام کارگردان حدود ۵۰ فیلم بلند، کوتاه، مستند و تلویزیونی در کارنامه دارد. از دیگر فیلمهای او میتوان به درام «به نام پدر» (۱۹۷۱)، فیلم تاریخی «شاهزاده هامبورگ» (۱۹۹۷) و درام سیاسی «صبحبهخیر، شب» اشاره کرد که در ۲۰۰۳ برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم ونیز شد. فیلمهای او در جشنوارههای کن و برلین نیز جوایزی دریافت کردهاند. برگزارکنندگان جشنواره ونیز در سال ۲۰۱۱ با اعطای جایزه شیر طلایی یک عمر دستاورد از بلوکیو تقدیر و او را در کنار ارمانو اولمی و برناردو برتولوچی، یکی از سه فیلمساز شاخص و در قید حیات سینمای ایتالیا توصیف کردند. (اولمی و برتولوچی هر دو در سالهای اخیر از دنیا رفتند).
بلوکیو و فاوینو در این گفتوگو درباره تغییر روایت در اطراف مافیا صحبت میکنند و از این میگویند که چطور تلاش کردند با «خائن» داستان مردی را بهطور دقیق بیان کنند که زمان زیادی را صرف ساختن تصویر خود کرد.
شما برای تحقیق به سیسیل رفتید. فیلم برگرفته از واقعیتی است که در آنجا مشاهده کردید؟
مارکو بلوکیو: البته، ما کار خود را با تحقیق شروع کردیم و بعد به سیسیل سفر کردیم، جایی که باید با آدمهایی که الهامبخش شخصیتها بودند، آشنا میشدیم و ملاقات میکردیم، هم از طرف بوشتا و هم از طرف قاضی فالکونه. بعد عمیقتر و عمیقتر شدیم، بهویژه وقتی صحبت از زبان و گویش سیسیلی میشود که شکل خاص خود را دارد و با زبان ایتالیایی متفاوت است. وقتی روی یک فیلم کار میکنید، این نوع تحقیقات ضروری است، و بعد شروع به توسعه جنبههای داستانی کردیم – بیشتر موضوعات شخصی مرتبط با بوشتا، بهعنوان مثال جنبهای که او از اپرا خوشش میآید. بخشهایی از فیلم بسیار ملودراماتیک هستند، مانند اپرای ایتالیایی، و این آکوردی است که به فیلمهای من برمیگردد، چون من از اپرا و غزلسرایی آمدهام، بنابراین ارتباطاتی با سبک و شخصیت من دارد. و بعد کار شگفتانگیز پیرفرانچسکو، که این شخصیت را پیدا کرد و او را با پیچیدگی احساسی که بهطور خاص به او تعلق دارد، غنی کرد.
پیرفرانچسکو فاوینو: رفتن به پالرمو بسیار مهم بود چون اگر به آن فکر کنید یا مطلبی بخوانید یک چیز است، و اگر خودتان بروید و از نزدیک ببینید، یک چیز دیگر است، و اولین چیزی که من متوجه شدم این بود که اگر اهل پالرمو نیستید، نمیفهمید کل شهر تا چه حد تحت تأثیر حضور مافیاست. در یک خانواده، ممکن است افرادی عضو سازمان جنایتکار داشته باشید و بعضیها هم ممکن است نباشند، اما همه میدانند چه کسی عضو است و چه کسی نیست و این برای داستان ما بسیار مهم بود، بهویژه به خاطر قاضی فالکونه. او از منطقهای میآمد که بسیار نزدیک به منطقه محل تولد بوشتا بود، بنابراین تمام کدهای غیر کلامی افراد مافیا را میدانست. این به او فرصت داد که مورد احترام بوشتا باشد. حرفم را اشتباه تعبیر نکنید، این حرف فقط به آن معناست که آنها تا حدی میتوانند به شما اعتماد کنند، و فرصت میدهد با شما صحبت کنند و چیزهایی را بگویند که میدانند متوجه میشوید.
شیوهای که اعضای مافیا از طریق آن با هم ارتباط برقرار میکنند، یک سیستم بسیار پیچیده از کدهاست. یا آن را میدانید یا نمیدانید، پس وقتی میدانید، از شر چیزهایی که درک آنها برای شما غیرممکن به نظر میرسد، خلاص میشوید. و این همان چیزی بود که به فالکونه فرصت داد بوشتا را بفهمد. برای این که خودم درک کنم، باید همه آن زبانهای مختلف را یاد میگرفتم. مارکو به زبان سیسیلی اشاره کرد. من میخواستم زبان پالرمو در دهه ۱۹۵۰ را یاد بگیرم، چون شخصیت ما از آنجا شروع میشود و با آنچه امروز میبینیم کاملاً متفاوت است. ما فقط سطح آن را دریافت میکنیم، اما همه لایههای مختلف پنهان در آنجا فقط برای آدمهایی قابل درک است که عضو مافیا هستند یا مطالعات عمیق درباره آن انجام دادهاند.
بازی در نقش شخصیتی که این زمان طولانی را پوشش میدهد، یک چالش منحصربهفرد بود؟
پیرفرانچسکو فاوینو: یک چالش است، اما برای یک بازیگر، فوقالعاده خوب است که شانس انجام دادن این کار را داشته باشد. این آدم در عین حال چیز خاصی داشت. او چند عمل جراحی پلاستیک انجام داد. هرچه بیشتر سعی کنید جوانتر به نظر برسید، پیرتر به نظر میرسید، بنابراین برای من که سن او را ندارم، استفاده از پروتز واقعاً مفید بود، چون این ایده را به من داد که خیلی پیرتر به نظر میرسم، درصورتیکه اگر مجبور بودم خودم را با گریم پیر کنم، شاید این حس را نداشتم. یک جنبه دیگر هم بود که به نظرم خیلی خیلی باعث کنجکاوی شد – پدر بوشتا آینه میساخت، بنابراین هرچند او میگفت، «من همیشه من هستم»، اما تمام عمر چهره خود را تغییر میداد. او به دنبال هویت بود و کل زندگی، خود را مخفی میکرد، درحالیکه از خانوادهای میآمد که آینه درست میکردند. این ازنظر روانی بسیار بسیار جالب بود.
یکی از صحنههای جالب فیلم ترور در تالار آینه است. فیلمبرداری این صحنه سخت بود؟
مارکو بلوکیو: بسیار دشوار بود. بوشتا از یک خانواده خوب میآمد. پدرش مغازه آینهفروشی داشت و همه برادران در آنجا کار میکردند. و بعد تومازو بوشتا تصمیم گرفت برای کوزا نوسترا سوگند وفاداری بخواند. بنابراین این بخشی از تجارت خانوادگی اوست که درواقع ربطی به کوزا نوسترا ندارد و یک لحظه کلیدی است که او با افراد بد راه دیگری را طی میکند. برای این صحنه از فیلم «بانویی از شانگهای» الهام گرفتم.
بهطور کلی، نشان دادن حضور مافیا در شرایطی که آنها اغلب خارج از پرده هستند، چگونه بود؟
مارکو بلوکیو: بسیاری از صحنهها از رویدادهای واقعی الهام گرفته شد، اما آنها را شرح و بسط دادیم. با این که بوشتا در زندان است، ما میخواستیم نشان دهیم که او میتواند زندان را کنترل کند و هر کاری که بخواهد انجام دهد، مثلاً میتواند در راهروهای زندان دوچرخهسواری کند. بعد صحنهای هست که در آن گروهی را میبینیم که در خیابان رژه میروند و در حمایت از مافیا که به آنها کار داده است، شعار میدهند. این یک اتفاقِ واقعی دیگر است که ما به لحاظ سینمایی شرح و بسط دادیم. وقتی دادگاه ماکسی در ایتالیا برگزار شد، مافیا به آنها کار میداد، و در جریان دادگاه ماکسی، کار متوقف شد، بنابراین این کارگران ساختمانی، به دلیل از دست دادن شغل به دادگاه ماکسی اعتراض میکردند.
دادگاه در یک تکلوکیشن برگزار میشود و حالتی بسیار پویا دارد. خلق آن فضا سر صحنه، چگونه بود؟
مارکو بلوکیو: تلویزیون ایتالیا کل دادگاه را فیلمبرداری کرده بود، بنابراین ما اندازه یک سال فیلم از کل دادگاه در اختیار داشتیم. مجبور شدیم همه آن تصاویر را در ۲۰ دقیقه تلفیق کنیم. البته تحقیقات انجام دادیم، اما آن را از نو نیز خلق کردیم. خوششانس بودیم که توانستیم فیلم را در همان مکانی که دادگاه ماکسی برگزار شد، فیلمبرداری کنیم، و از پناهگاهی که آنها برای برگزاری این دادگاه درست کردند، الهام گرفتیم، چون دادگاه ماکسی یک لحن نمایشی و اپرایی داشت. همه حاضران – قاضی، زندانیان، تماشاگران – سعی میکردند موانعی را به شیوه بسیار دراماتیک و بسیار ملودراماتیک ایجاد کنند. و ما واقعاً میخواستیم زبان سیسیلی را حفظ و از آن دفاع کنیم. درواقع، ما در نسخه ایتالیایی فیلم از زیرنویسها استفاده کردیم تا اجازه دهیم سیسیل با تمام عظمت و قدرت، خود را نشان بدهد. زبان سیسیلی به یکی از شخصیتهای اصلی دادگاه تبدیل میشود چرا که خودش نیز بُعد نمایشی دارد.
پیرفرانچسکو فاوینو: همین که وارد آنجا شدیم، بسیار مفید بود، چون مانند آمفیتئاتر بود، نظیر چیزی که یونانیان داشتند. عجیب بود چون آن را درست مثل یک صحنه نمایش باستانی ساخته بودند، انگار قرار بود چیزی بسیار باستانی رخ دهد.
بودن در آنجا هیجانانگیز بود؟
پیرفرانچسکو فاوینو: بله، قلبم خیلی خیلی سریع شروع به تپیدن کرد چون ماهها بود آن تصاویر را تماشا میکردم. من قبلاً در دادگاه بودم، اما مجبور نبودم فیلمبرداری کنم. وقتی وارد آنجا شدم احساس کردم قلبم میتپید چون میدانستم کار بسیار مهمی برای خودمان انجام میدهیم. ممکن است برای خارجیها عجیب به نظر برسد، اما برای ما، مافیا یک ژانر سینمایی نیست. چیزی است که زندگی ما را تغییر داد و نگرش آن هنوز هم هست، بنابراین ساختن فیلم درمورد مافیا، یعنی ساختن فیلم درباره آنچه دوست داریم کشور ما باشد.
فیلم در ایتالیا بسیار موفق بود چون قاضی فالکونه شخصیتی است که حالا حتی در مدارس نیز بهخوبی از او یاد میشود، اما خیلی از مردم نمیدانند ما چگونه به آن نقطه رسیدیم. بنابراین فیلم کیفیت سینمایی دارد، در عین حال، اهمیت مدنی نیز دارد، و من بسیار مفتخرم که از این طریق بسیاری از جوانان با آن تاریخ آشنا میشوند. ممکن است این حس را داشته باشید که «خائن» یک فیلم جریان روز است چون یک فیلم مافیایی است، اما باید تفاوت بزرگ این فیلم مافیایی را با همه فیلمهای مافیایی که تابهحال دیدهایم، در نظر بگیریم. آن فیلمها داستانی هستند، اما «خائن» از روی یک داستان واقعی ساخته شده است، و من شخصاً احساس میکنم برای اولین بار مافیا را آنطور که هست، میبینیم. آدمهای عضو این سازمان جنایتکار اصلاً زرق و برق ندارند. شما نمیخواهید یکی از آنها باشید و این بسیار نادر است، حتی برای سینمای ایتالیا.
جزئیاتی بود که قفل شخصیت را برای شما باز کند؟
پیرفرانچسکو فاوینو: در پایان همه چیزهایی که خواندم و همه فیلمهایی که دیدم، مشخص بود آنچه میتوانستم بدانم چیزی بود که بوشتا میخواست بدانم، چون او وقایعنگاریهای خود را خلق کرد، خاطرات خود که در تمام مصاحبهها بیان کرد، و کتابهایی که با همکاری روزنامهنگاران بزرگ نوشت، بنابراین اگر میخواستم چیزی را پیدا کنم که ایده او درباره خودش نبود، باید جای دیگری را حفاری میکردم. دیواری که او ساخت حتی یک شکاف نداشت، بنابراین من تلاش کردم حفرههایی را که اینجا و آنجا پیدا میکردم، بیشتر بِکَنم. بهعنوان مثال، او به این فکر میکرد که اگر یک بازیگر بود از چه نوع لحنی میتوانست استفاده کند. او همیشه بر آنچه میگفت کنترل داشت. این چیزهای زیادی درباره یک انسان میگوید. یک جنبه رفتاری است که ممکن است شما را به چند پرسش برساند – مانند این پرسش که او میخواهد من چه چیزی را درک کنم؟ از چه چیزی میترسد؟ چه چیزی را پنهان میکند؟
خیلی چیزهاست که در سطح شخصی، سیاسی و جنایی پنهان شده است، بنابراین با وکلا ملاقات کردم و با افراد مرتبط با یک طرف یا طرف دیگر صحبت کردم تا ببینم به لحاظ شهودی کارم درست بوده است یا نه. نتوانستم با خانواده بوشتا صحبت کنم چون آنها نمیخواستند مشارکت کنند، اما بعدازاین که فیلم را ساختیم، یک فیلم مستند نمایش شد، با فیلمهای خانوادگی که قبلاً پیدا کردن آنها غیرممکن بود، و به طرز شگفتآوری، یا شاید هم نه، آنچه من دیدم، دقیقاً همان چیزی بود که ما ساختیم. تصویر مردان تقریباً همان چیزی است که ما به تصویر کشیدیم، و درنهایت، داستان بسیار روشن است – یک نفر در سن خیلی کم تصمیم میگیرد به یک سازمان جنایی بپیوندد، و بعد احساس میکند در دام آن سازمان افتاده و به او خیانت شده است. او میخواهد زنده بماند، اما میداند تنها راه نجات، مردن است، و من فکر میکنم این یک سفر مصیبتبار است، اما چیزی است که فیلم را برای افرادی که به فرهنگ ایتالیایی تعلق ندارند، دوستداشتنی میکند. در پایان، این سفری است که ما بهعنوان تماشاگر واقعاً میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم.
منبع: مووبلفست (استیون سایتو)