مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
مارک فورستر دقیقاً میدانست چه شهری میتواند بهترین پسزمینه برای فیلم جدیدش «مردی به نام اتو» (A Man Called Otto) باشد. او میگوید: «حس نمیکردم داستان باید در سواحل شرق یا غرب آمریکا اتفاق بیفتد. حس میکردم باید در مرکز کشور باشد، اما جایی که فرهنگ همچنان در آن غالب است.»
این پارامترها فورستر ۵۴ ساله را به پیتسبرگ هدایت کرد. او و گروه تولید بخشی از زمستان و بهار ۲۰۲۲ را صرف فیلمبرداری پروژه ۵۰ میلیون دلاری «مردی به نام اتو» در پنسیلوانیا غربی کردند که دومین اقتباس سینمایی از رمان «مردی به نام اوه» نوشته فردریک باکمان، نویسنده سوئدی است. فیلم با محوریت یک پیرمرد مردمگریز و غرغرو که زندگی جدیدی به دست میآورد، پنج سال پسازآن که خبر تولید آن اولین بار اعلام شد، از ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲ روی پرده سینماها رفت و بیش از ۱۰۰ میلیون دلار فروخت.
فورستر شناسنامه کاری متنوعی دارد که شامل «مجلس رقص هیولا» (۲۰۰۱)، «پیدا کردن سرزمین رؤیایی» (۲۰۰۴)، فیلم جیمز باندی «ذرهای آرامش» (۲۰۰۸) و «جنگ جهانی زد» (۲۰۱۳) میشود. فیلمساز سوئیسی پس از خواندن رمان باکمان که اولین بار در ۲۰۱۲ منتشر شد و بهسرعت در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفت و دیدن «مردی به نام اوه»، اقتباس سوئدی آن در ۲۰۱۵ که نامزد دو جایزه اسکار بهترین فیلم بلند بینالمللی و بهترین چهرهپردازی و مو شد، متوجه شد این داستان به هر زبانی کار میکند؛ بنابراین تصمیم گرفت نسخه انگلیسیزبان فیلمی را کارگردانی کند که در ۲۰۱۶ پرفروشترین فیلم غیر انگلیسیزبان در آمریکا شد.
فورستر میگوید: «من اول کتاب را خواندم و واقعاً آن را دوست داشتم. باعث شد گریه کنم و بخندم. فیلم اصلی را هم دیدم و همان تأثیر را داشت. با خودم گفتم این فیلم باید در یک پلتفرم بزرگتر و جهانیتر روایت شود. نکته مهم درباره اتو این است که تقریباً یک شخصیت شکسپیری است که میتوانید داستان او را در هر کشور و با هر زبانی روایت کنید و داستان نیز کیفیت مشابه دارد. در همهجا جواب میدهد، چون هرچقدر هم که کلیشهای به نظر برسد، همه یک اتو را میشناسند و در زندگی خود دارند.»
او درمورد کتاب باکمان و فیلم سوئدی اقتباسشده از آن توضیح میدهد: «کتاب باکمان و فیلمی که هانس هولم، کارگردان سوئدی از روی آن ساخت، یک پایه و اساس عالی برای ما بود. ما به کتاب و حتی به فیلم سوئدی خیلی نزدیک هستیم. بعضی چیزها تا حدی متفاوت است، اما بهطور کلی فکر میکنم همه ما یک داستان، با یک شخصیت و با یک روحیه یکسان را روایت میکنیم.»
نسخههای آمریکایی فیلمهای اروپایی یا در کل فیلمهای خارجیزبان همیشه موفق نیستند. اغلب چیزی در دیانای کار هست که در ترجمه گم میشود. فورستر وقتی وارد پروژه شد با چنین مشکلات و موانع بالقوهای آشنا بود.
او با خنده میگوید: «برای من خیلی مهم بود به کتاب پایبند باشم. بهقدری موفق است و طرفداران زیادی دارد که ضروری بود مطمئن شویم حال و هوای داستان اصلی منتقل شود. فیلم ما از فیلم سوئدی هم الهام گرفته است، اما درواقع آمریکایی کردن آن خیلی طبیعی بود. تائید زندگی با کنار هم قرار گرفتن اعضای یک جامعه، برای هر فرهنگی یک حس آشنا دارد، چون ما موجودات اجتماعی هستیم. در ابتدا اقتباس برای من کمی سختتر بود، چون روند پزشکی در اروپا با آمریکا متفاوت است. اینجا بود که بخش املاک و مستغلات در داستان مطرح شد و ما باید مطمئن میشدیم پیام بهدرستی منتقل میشود. در بقیه موارد، همه شخصیتها اساساً و بهطور طبیعی از صفحههای کتاب آمدند.»
فورستر همیشه دوست داشت به لطف دوستانی که قبلاً در پیتسبرگ کار کرده بودند و با هیجان از صحنههای سینمایی، غذا و هنری آن حرف میزدند، فیلمی در این شهر بسازد؛ بنابراین تصمیم گرفت داستان «مردی به نام اتو» در حومه پیتسبرگ اتفاق بیفتد.
نقش اتو اندرسون را تام هنکس بازی میکند، مردی ۶۳ ساله که شش ماه قبل همسرش، سونیا، معلم مدرسه را از دست داد و بهتازگی از شرکت فولاد بازنشسته شده و حالا بهقدری سرخورده و ناامید است که قصد دارد خودش را بکشد، اما با آمدن یک خانواده لاتین عجیب و غریب شامل ماریسول (ماریانا تِرِوینو)، تامی (مانوئل گارسیا رولفو) و دو دخترشان ابی (آلساندرا پرز) و لونا (کریستیانا مونتویا) که خانه روبروی او را اجاره کردهاند، تلاشهای او برای خودکشی خنثی میشود. آنها با برخورد صادقانه و توام با مهربانی خود بهآرامی پوسته بیرونی اتو را جدا میکنند و به یاد او میآورند که زندگی همچنان ارزش زیستن دارد.
«مردی به نام اتو» بیرودربایستی یک فیلم احساسبرانگیز و گریهآور است و وقتی به پایان میرسد تماشاگر را در محفظهای شیشهای از احساسات فرومیبرد. بخش زیادی از این کار را هنکس انجام میدهد که پس از بازی نامزد اسکار خود در نقش فرد راجرز در فیلم «روزی زیبا در محله» (۲۰۱۹) که در پیتسبرگ فیلمبرداری شد، پیروزمندانه به پنسیلوانیا غربی بازگشت. فورستر اعتقاد دارد حضور هنکس باعث شد «تمام سایههای مختلف بداخلاقی اتو» به شکل زنده و پویا به تصویر کشیده شود.
هنکس با این فیلم به ریشههای کمدی خود برمیگردد، اما نقش او خیلی تاریکتر و خشکتر است.
فورستر در توضیح این که چگونه توانست برای پیدا کردن تعادل با هنکس همکاری کند و چقدر برای او آسان بود قابلیت کمدی خود را با این لحن تنظیم کند، میگوید: «تام هنکس بهترین بازیگری است که تا الان با او کار کردهام. یکی از بزرگترین بازیگران دوران معاصر است. تام در دهه ۱۹۸۰ در فیلمهای کمدی زیادی مثل “آبپاشی!” و “آدمبزرگ” بازی کرد و بعد به یک بازیگر نقشهای درام و بسیار جدی تبدیل شد. از آخرین باری که او در یک کار کمدی بخصوص کمدی فیزیکی بازی کرده است مدت زیادی میگذرد و این فیلم ترکیبی از کارهای دراماتیک و کمدی اوست. تلفیق این تواناییها واقعاً لذتبخش است. همه میگویند او یکی از مردان نیک هالیوود است و واقعاً همینطور است. تام صبح سر صحنه میآید، در حالت مدیتیشن آنجا مینشیند و بعد شما شروع به فیلمبرداری میکنید. من دوست دارم همهچیز را کند و کاو کنم و او همیشه باز و آماده است تا به شکلی بسیار متمرکز خودش را سرگرم کند.»
او ادامه میدهد: «فکر میکنم وقتی با چنین بازیگری کار میکنید، خیلی مهم است هر دو نسبت به کاری که به دنبال آن هستید، حساسیتهای مشابه داشته باشید. تام این استعداد فراوان را دارد. در مقام یک کارگردان، مثل این است که با یک نوازنده ویولن بسیار توانا حرف میزنید. “کمی تندتر بزن، حالا کمی آهستهتر بزن.” من به تام جهت را گفتم و او این کار را انجام داد.»
فورستر با اشاره به حساسیتهای مشابه خودش و هنکس میگوید: «من دوست دارم همهچیز واقعی باشد، غلوآمیز و خیلی بزنبکوب نباشد، اما در این مورد، چون به جای تاریکتری میرویم، کمی هم میتوانیم در مسیر کمدی بزنبکوب حرکت کنیم. در اینجا بخش زیادی از این کار روی دوش تام است. شما بازی بین تاریکی و روشنایی دارید و بعد همان را بین زمان حال و بازگشت به گذشته دارید. ما مجبور بودیم صحنههای بازگشت به گذشته را به حال حاضر ببافیم تا ارتباط قطع نشود، بهخصوص از ترومن هنکس، پسر تام برای بازی در نقش نسخه جوانتر اتو استفاده کردیم. دلیل به کار گرفتن او که خودش بازیگر نیست این بود که مطمئن شویم حس داستان جاسازی شود و شما در مقام تماشاگر از فیلم خارج نشوید.»
همانطور که فورستر اشاره میکند ترومن هنکس یک بازیگر نیست. او در پشت دوربین راحتتر است؛ بنابراین کارگردان ناچار بود او را متقاعد کند جلوی دوربین برود.
فورستر میگوید: «پدر و مادر ترومن فکر میکردند او نمیخواهد این کار را انجام دهد، اما من گفتم: “چرا با او نمینشینید و صحبت نمیکنید؟” بعد من و ترومن گفتوگوی خوبی داشتیم و او احساس راحتی کرد و پاسخ مثبت داد. برای من مهم بود کاری کنم که حس کند از او استقبال میشود. ریچل کلر که نقش سونیا را در مقابل ترومن بازی میکند، او را آرام کرد و گفت: “تو میتوانی جلوی دوربین فقط خودت باشی. جای نگرانی نیست. شدنی است.”
هنکس در نقش آقای راجرز در «روزی زیبا در محله» شخصیتی است که میخواهد به همه کمک کند. این دقیقاً در تقابل با نقش اتو است که در ابتدا نمیخواهد به کسی کمک کند. او میخواهد تنها باشد و مردم همان کاری را انجام دهند که او میگوید. درواقع آقای راجرز و اتو بهنوعی یین و یانگ هستند.
فورستر با خنده این نظر را تائید میکند و میگوید: «یک مشاهده عالی است، اما قبلاً به آن فکر نکرده بودم. نکته خندهدار این است که در لحظههایی میگفتم، “تام، تو الان داری این آدم را خیلی مهربان نشان میدهی. ما باید کمی او را بداخلاق کنیم.” اتو وقتی چیزی مورد تأییدش نیست، صدایی از خود درمیآورد، غرغر میکند. تام هم همین کار را کرد. من خیلی دوستش داشتم و با آن همراه شدم. گفتم، “ببین تام، ما کمی بیشتر از این غرغرها لازم داریم.” اصلاً ضروری نیست اتو بگوید که فکر میکند همه احمق هستند. کافی است همین صدا را از خودش دربیاورد. احساس کردم چون همه تام را دوست دارند و خیلی دلسوز به نظر میرسد، مهم است مطمئن شویم در این فیلم بهاندازه کافی بداخلاق است.»
شخصیتهای مکمل، یکی دیگر از جنبههای قدرت جادویی «مردی به نام اتو» را شکل میدهند، بهویژه ماریسول، همسایه جدید اتو که اجازه نمیدهد او در مصیبت خود غرق شود. فورستر میگوید با دیدن فیلم تست بازیگری تروینو که در اتاق هتلی در اسپانیا نقش چند شخصیت را بازی کرده بود، متحیر شد. او «آنقدر خوب و درخشان» بود که کارگردان هیچ تمایلی نداشت بازیگر دیگری را برای این نقش ببیند.
یکی دیگر از بخشهای مهم این پازل، گربه ولگردی است که اتو با اکراه سرپرستی او را قبول میکند. هرچند بخشی از همراه پشمالو اتو با استفاده از جلوههای ویژه و عروسک ساخته شد، فورستر میگوید ۹۰ درصد آنچه تماشاگران در فیلم میبینند کار اسمیگل، گربهای در کلمبیا کانتی در شمال شرقی پنسیلوانیا است.
فورستر میگوید: «بعضی وقتها اسمیگل واقعاً بازی میکرد و کارهایی انجام میداد و بعضی وقتها هم نه، ولی خیالم راحت شد که گربه خیلی خوب کارش را انجام داد.»
تحول اتو در طول فیلم و این که بهتدریج خونگرمتر میشود، به لحاظ ضربآهنگ اهمیت زیادی داشت. طبعاً بخش زیادی از موفقیت به نقشآفرینی هنکس بستگی دارد، اما بخشی از آن نیز در مرحله تدوین شکل گرفت.
فورستر میگوید: «فکر میکنم با تدوین فیلم توانستیم حس کاملاً درستی ایجاد کنیم. آن را ماساژ دادیم و جلو و عقب رفتیم تا ریتم درست بشود. با این شخصیت، با تمام صحنههای بازگشت به گذشته، لحظههای کمدی و درام، رسیدن به یک لحن درست برای فیلم خیلی آسان به نظر میرسد، اما مثل وقتی است که راجر فدرر را میبینید که تنیس بازی میکند و برنده ویمبلدون میشود. آسان به نظر میرسد، اما کار زیادی میطلبد.»
«مردی به نام اتو» به لحاظ لحن روی مرز افسردگی بسیار واقعی اتو و جست و خیزهای سبکدل گام برمیدارد، یک دوگانگی که فورستر فکر میکرد اهمیت دارد روی پرده نشان داده شود «چون زندگی در اغلب مواقع همینطور است». او هنگام فیلمبرداری فیلمی درباره معنای یک همسایه خوب در پیتسبرگ، واقعاً آقای راجرز را در ذهن خود نداشت، اما این نگاه همچنان در سرتاسر فیلم غالب است.
فورستر میگوید: «ما حالا در یک دنیای بسیار چندپاره زندگی میکنیم. یکی از نکات جالب کتاب ازنظر من این است که موضوع آن با روزگار ما و دوران پس از بیماری همهگیر که تنهایی آدمها بسیار عمیقتر شد، خیلی مرتبطتر شده است. درباره مردی است که قید زندگی را زده و این داستان درنهایت با کنار هم قرار گرفتن یک اجتماع کوچک به سفری تبدیل میشود که زندگی را تائید میکند.»
فورستر در توضیح این که «مردی به نام اتو» در کارنامه سینمایی متنوع او چه جایگاهی دارد، میگوید: «در اینجا مجموعه مهارتهای من بهعنوان یک فیلمساز از منظر درام و کمدی جمع شده است و من این را دوست دارم. عاشق ساختن فیلمهایی مانند “عجیبتر از داستان” و “بادبادکباز” بودم، اما در این فیلم طنز و درام را با هم ترکیب کردهایم. واقعاً خودم هستم و به همین خاطر از ساختن آن خیلی لذت بردم.»
منبع: پیتسبرگ یونیون پراگرس، فوربس
تماشای فیلم مردی به نام اتو در نماوا