مجله نماوا، ترجمه: علی افتخاری
بهتازگی استیون نایت در جلسه نمایش سریال جدید خود «اسایاس: قهرمانان یاغی» (SAS Rogue Heroes) – روایتی از شرایط استثنایی شکلگیری «سرویس هوایی ویژه» (SAS)، واحد نیروهای ویژه ارتش بریتانیا در جنگ جهانی دوم – برای تعداد زیادی از افسران در حال خدمت یا بازنشسته شرکت کرد. بهعنوان یک سازمان نخبه با فعالیتهای مخفیانه، شاید تصور کنید بنیانگذاران آن جماعتی سرسخت بودند.
نویسنده تکرو بیرمنگامی تلفنی از خانهاش در لندن اذعان میکند: «شرکت در آن جلسه اعصابخردکنترین کاری بود که تابهحال انجام دادهام. مدام به آن افسران نگاه میکردم تا واکنششان را ببینم. آنها هر شش اپیزود را یکی پس از دیگری دیدند و در پایان برخی اشک میریختند. یک موقعیت خیلی احساسی بود که من را غافلگیر کرد.»
بعد از موفقیت خیرهکننده «پیکی بلایندرز»، سریال پربیننده نایت در بیبیسی که اولین فصل از شش فصل آن سال ۲۰۱۳ پخش شد، شاید تصور کنید دیگر کمتر چیزی نایت را شوکه میکند. قصه جنایی اعتیادآور او درباره یک گروه خلافکار در بیرمنگامِ سالهای پس از جنگ جهانی اول، به یک توتم فرهنگی غیر قابل توقف تبدیل شد؛ چهرههای معروف چون دیوید بویی، دیوید بکهام و ایسپ راکی را مجذوب خود کرد و مردان در سراسر جهان شروع به گذاشتن کلاههای نقابدار کردند و از آرایشگرهای خود میخواستند موهایشان را مدل پیکی (دور سر کاملاً خالی با زلف چتری بههمریخته) درست کنند.
نایت میگوید: «مردم هنوز از سراسر دنیا عکسهایی از آدمها در بارهای “پیکی بلایندرز” برای من میفرستند و همچنان از سریال میگویند که عالی است. برای من باعث خوشحالی است که نوجوانان میگویند “آن را با پدرم تماشا میکنم” یا برعکس. برای هر دو نسل جذاب است.»
در ماه آوریل بیش از ۳٫۷ میلیون نفر اپیزود پایانی «پیکی بلایندرز» را در بیبیسی وان دیدند. این سؤال مطرح میشود که چطور میتوانید کار خود را بعد از یک غول بینفرهنگی مثل آن سریال دنبال کنید؟ شش ماه بعد، نایت با یک مجموعه تلویزیونی تحسینشده دیگر برگشته است. «اسایاس: قهرمانان یاغی» ثابت کرد او باز هم برگ برنده دارد.
کار جدید او با اقتباس از کتابی به همین نام نوشته بن مکینتایر، مورخ، داستان واقعی، اما واقعاً گاهی غیر قابل باور شکلگیری «سرویس هوایی ویژه» در تاریکترین روزهای جنگ جهانی دوم را به تصویر میکشد.
پیشفرض داستان همان چیزی است که نایت را ترغیب کرد به دنبال جان بخشیدن به رمان مکینتایر باشد. نویسنده، کارگردان و تهیهکننده ۶۳ ساله بریتانیایی میگوید «این یک داستان ناگفته و مهم است. داستان مردان جوانی که ورق را برگرداندند و کل جنگ را تحت تأثیر قرار دادند و این کار را به شیوهای قابل توجه و تقریباً غیر قابل باور انجام دادند.»
بااینحال، داستان برای او جنبههای خانوادگی نیز داشت. نایت میگوید: «علاقه شخصی من از آنجا میآید که پدرم در جنگ جهانی دوم در ارتش بریتانیا خدمت میکرد و در شمال آفریقا میجنگید؛ بنابراین او در زمان وقوع این حوادث آنجا بود، اما وقتی بچه بودم و از او میپرسیدم که جنگ چطور بود، هیچچیزی نمیگفت. او مدالهای زیادی گرفت، اما هرگز برای من چیزی تعریف نمیکرد. برای همین فکر کردم شاید با این پروژه بتوانم اطلاعات بیشتری درمورد تجربه پدرم در جنگ پیدا کنم.»
به گفته نایت، نکته جالب درباره SAS این است که یکی از قانعکنندهترین و جذابترین داستانها درمورد تقابل خیر و شر و سرپیچی از دستورات برای رسیدن به یک تصویر بزرگتر است. «فکر میکنم گفتن آن اولازهمه بهعنوان یک نویسنده، آزادی زیادی میدهد. آن مردان جوان کار درستی انجام میدهند، کار خوبی انجام میدهند. ایدهآلیسم آنها کاملاً قابل توجه است.»
نایت که برای «چیزهای زیبای کثیف» (۲۰۰۲) نامزد اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی شد، توضیح میدهد: «این مردان واقعاً کم سن و سال – از نوجوان تا جوان ۲۵ ساله – وقتی ارتش بریتانیا در حال غرق شدن بود، در موقعیت بازنده قرار داشتند. این آدمها از طبقات اجتماعی متفاوت میآمدند؛ نظامی بودند، اما یاغی و سرکش هم بودند و از مسئولان نفرت داشتند. آنها در آن شرایط ناجور خودشان وارد عمل شدند تا شکل جدیدی از جنگ را ابداع کنند و موفق شدند مسیر جنگ را برگردانند. کارشان یکی از برجستهترین دستاوردهای قرن بیستم به لحاظ نظامی است.»
اولین اعضای SAS بجای پیروی از الگوهای سنتی شجاعت که در درامهای جنگی به دیدن آن عادت کردهایم، دیوانههایی بیپروا بودند – برخی به خاطر ماجراجویی و هیجان به گروه ملحق شدند، برخی از ابراز تمایل شدید خود به کشتن ابایی نداشتند و برخی کاملاً متفاوت با دیگر ردههای نظامی فکر میکردند – و در کل کمتر به «جوخه برادران» و بیشتر به «جوخه انتحار» شباهت داشتند.
نایت اشاره میکند: «آنها یک هنگ از کماندوهای سرسخت با فک مستطیلی نبودند. وصلههای ناجور، شاعر، زندانی، هنرمند و نقاش بودند. واقعاً جوان و باحال بودند. حقیقت ماجرا بهقدری دیوانهکننده و غیرمنتظره است که برای نوشتن متن سریال نیازی به اصول درامنویسی نداشتم.»
و او درست میگوید. «اسایاس: قهرمانان یاغی» یک داستان پر جنب و جوش است که بهسرعت بین صحنههای اکشن مجزا (پرش با چتر به حالت کامیکازی، یورش به پایگاههای دشمن)، لحظههای ابزورد و صحنههای مرگ دلخراش در رفت و آمد است و همه در یک چشم به هم زدن؛ به قول نایت، «مثل یک موشک» و موسیقی متن سریال ترکیبی از استانداردهای دوران جنگ جهانی دوم با راک و متال کلاسیک است.
نایت میگوید: «چیزهایی که شاید آن را نقاط ضعف این افسران بدانید، ویژگیهایی است که باعث موفقیتشان شد. کسانی بودند که اگر جنگ نمیشد، شکوفا نمیشدند و به مشکل برمیخوردند. ناگهان جنگ در گرفت و همه چیزهایی که این جوانان را بد کرده بود، آنها را خوب کرد. تجربهشان از جنگ در عرض چند ثانیه از تراژدی به کمدی تبدیل میشد و دوباره به حالت قبلی برمیگشت.»
با شروع سریال، مستقیم وارد تقابل میشویم و اولین برخورد ما با اعضای واحد مخفی در قاهره ۱۹۴۱ است، جایی که شن به چشمان و تمام وجود آنها نفوذ میکند. دیوید استرلینگ (کانر سوییندلز از سریال «آموزش جنسی»)، افسر عجیب و غریب از یک خانواده اعیان، در یک بار با دو کماندو استرالیایی که به او گیر میدهند درگیر میشود و بدون نیاز به تقابل فیزیکی آنها را از خود دور میکند. او روز بعد برای معاینه پزشکی به یک بیمارستان میرود و در حالت خماریِ پس از یک شب مستی، برای این که بالا نیاورد گاز بیهوشی استنشاق میکند.
جان «جاک» لوئس (آلفی آلن از سریال «بازی تاج و تخت») یک افسر خیلی جدی است. او را اولین بار وسط یک نبرد تنبهتن میبینیم، درحالیکه صورتش پر از خون سربازان دشمن است. با پدی مین (جک اوکانل از سریال «اسکینز») در بحبوحه یک نزاع خونین در زندان آشنا میشویم، جایی که نگهبانان سعی میکنند او را دار بزنند، اما پدی حسابشان را میرسد. او یک ماشین کشتار زنده است و در عین حال به شکل غیر منتظرهای به شعر هم علاقه دارد.
برای سوییندلز، ضربآهنگ سریع سریال جذابیت داشت. او میگوید: «بعد از تماشای هر اپیزود احساس میکنید در تمام مدت در حال دویدن بودهاید. در هر قسمت اتفاقات زیادی میافتد. کلی صحنههای اکشن هست. این بچهها به یک دررفتگی در ارتش میمانند و از جامعه هم طرد شدهاند. پیشینههای متفاوت دارند و در سختترین شرایط کنار هم قرار میگیرند، اما از این طریق برای رسیدن به یک هدف مشترک با هم ارتباط برقرار میکنند. آنها جنونآمیز بودن موقعیت خود را میپذیرند و شجاعانه خود را در شرایط مرگبار قرار میدهند.»
تصویربرداری در گرمای بسیار شدید و محیطهای پر از شن و ماسه در مراکش که جایگزین قاهره شده بود، به پیوند عمیقتر بین بازیگران کمک کرد. اوکانل میگوید: «شرایط، ۶۰ درصد کار را انجام داد. ما از گرما هلاک شده بودیم، در یونیفرمها احساس ناراحتی میکردیم، آب بدنمان کم شده بود. کاملاً میتوانستیم درک کنیم که اعضای SAS در چه محیط خشنی بودند، بنابراین نیاز زیادی به تصور کردن نداشتیم.»
برای آلن، تاریخچه سوژه و کارهای قبلی نایت او را برای بازی در سریال ترغیب کرد. «وقتی فیلمنامه به دستم رسید با یکی از دوستانم که ارتشی است مشورت کردم و وقتی از دیوید استرلینگ، جاک لوئس و پدی مین نام بردم، چهره او روشن شد. ضمن این که استیون نایت نویسنده متن بود که من هیچ فرصتی را برای کار کردن با او از دست نمیدهم؛ بنابراین نیازی به فکر کردن نبود.»
همه بازیگران از طرفداران سرسخت «پیکی بلایندرز» بودند و کار نایت را خیلی تحسین میکردند. تام گلین-کارنی («خاندان اژدها»)، بازیگر نقش مایک سدلر، تنها افسر SAS که هنوز زنده است، میگوید: «احساس میکنم نگارش استیون نزدیکترین فاصله را با تئاتر دارد، درحالیکه او عمدتاً برای سریال مینویسد. شیوه کاری او خیلی ریتمیک و موزیکال است و این نادر است…»
نایت اشاره میکند سدلر ۱۰۲ ساله شخصاً کار گلین-کارنی در نقش او را تائید کرد. این کهنهسرباز حالا نابینا است و تجربه او از سریال بهواسطه توضیحات یک نفر از وقایع روی پرده برای او بود. نایت میگوید: «وقتی برای تحقیق با مایک ملاقات کردم، او داستانهایی باورنکردنی برای من تعریف کرد. برای این آدمها خطر هیچ معنایی نداشت و به نظر شبیه یک رویداد ورزشی بود. او به ماجرایی درباره دیوید استرلینگ اشاره کرد که به یک بار رفت و به کسانی که بیلیارد بازی میکردند، گفت: “میتوانیم از میز استفاده کنیم؟” وقتی آنها گفتند: “نه، میز تا آخر شب دست ما است”، استرلینگ یک نارنجک دستی واقعی از جیبش درآورد و روی میز انداخت. ما این داستان را در سریال به کار بردیم.»
فقط سدلر واقعی از سریال حمایت نکرد. بهواسطه کیفیت و دقت «اسایاس: قهرمانان یاغی»، این اولین سریال درمورد «سرویس هوایی ویژه» است که خود سازمان آن را تائید و با آن همکاری کرد. در کنار آموزشهای نظامی عادی و یادگیری کار با تسلیحات و تجهیزات، بازیگران حتی قبل از شروع تصویربرداری مجبور شدند در یک آزمون کتبی شرکت کنند.
سوییندلز با اشاره به این که گذراندن آن آزمون سودمندترین بخش تحقیقات او بود، میگوید: «این امتحانی است که افسران در آخرین بخش آموزش خود در آن شرکت میکنند. مشکلی هست که باید آن را حل کنید. یک مثال میتواند این باشد: شما از این منطقه روی نقشه شروع میکنید، دو سرباز دارید – یکی پایش شکسته و دیگری گرمازده شده است. شما باید با این تجهیزات به اینجا برسید. چه کار میکنید؟ هیچ پاسخ درستی وجود ندارد. فقط باید یک نقشه داشته باشید و آن را توضیح دهید. مشاور نظامی ما گفت این نقطهای است که شرکتکنندگان اغلب درنهایت شکست میخورند.»
نایت بهعنوان نویسندهای پرطرفدار این روزها درگیر تولیدات مختلف است، ازجمله یک اقتباس پرستاره از «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز با بازی الیویا کلمن در نقش خانم هاویشام. (او میگوید: «دیکنز همیشه مناسب است و این داستان بهویژه برای من جنبه شخصی دارد، چون پیپ، شخصیت اصلی مثل من پسر یک آهنگر است و پدرم همیشه از من میخواست نعل اسبها را عوض کنم؛ بنابراین همیشه به او علاقه داشتهام.) نایت همچنین روی سریالهای «تمام نوری که نمیتوانیم ببینیم»، «نقاب» و «فِراری» – درمورد راننده و کارآفرین خودروی مسابقهای – کار میکند.
بااینحال او در حال حاضر کاملاً روی «اسایاس: قهرمانان یاغی» متمرکز شده است. او از این که شاید سریال جدیدش در حد «پیکی بلایندرز» یک جایگاه فرهنگی مطلق پیدا نکند، نگرانی ندارد – بعید است بچهها به پیروی از شخصیتهای سریال شروع به پوشیدن لباس خاکی کنند – و علاوه بر این، تائید همان تماشاگران نظامی آن نشست برای او کافی بود.
نایت میگوید: «اگر روی موضوعی کار کنید که بهطور مشهود بر افراد فعال در همان عرصه تأثیر مثبت بگذارد، راه را درست رفتهاید. واکنش آنها بهترین نقدی بود که میتوانستم دریافت کنم.»
شش اپیزود «اسایاس: قهرمانان یاغی» از ۳۰ اکتبر تا چهارم دسامبر در بیبیسی وان به نمایش درآمد.
منبع: انامای