بزرگترین پدیدهی تئاتری دههی اخیر، و یکی از بزرگترین پدیدههای فرهنگی وقتی کلید خورد که آهنگساز برندهی جایزهی تونی لین-مانوئل میراندا به تعطیلات رفت. او همراه با خودش یک نسخه از کتاب رون چرنور دربارهی الکساندر همیلتون را برداشته بود و آنجا بود که متوجه شد اولین وزیر خزانهداری آمریکا زندگی پرفراز و فرودی داشته است: از فقر شروع کرده و خودش را بالا کشیده است و انقلاب، مبارزات، رسواییها و تراژدیهای مختلفی را پشتسر گذاشت. همیلتون HAMILTON نیز به همین دلیل یک موزیکال هیپهاپ با داستانی شلوغ است که تصاویری پایانناپذیر و پر انرژی از لحظات تاریخی فوقالعاده را بر روی صحنه برد.
این فیلم دیزنی+ در اصل فیلمی از یک اجرای تئاتر بوده و در اصل یک فیلم از داستان همیلتون نیست. اما این به این معنی نیست که دوربین ثابت بوده و در این فیلم شاهد یک کادر ثابت باشیم؛ بلکه کارگردان توماس کیل به دوربینش اجازه داده است بر روی صحنه حرکت کند و از یک شخصیت به شخصیت دیگر برود.
همچنین بخوانید:
نقد و بررسی میس جونتینت Miss Juneteenth ـ یک فیلم زیبا که ارزش ستایش کردن دارد

او همچنین این تصاویر را با تصاویری از دید بالا ترکیب کرد تا بهتر بتواند طراحی رقص و حرکات بینظیر این تئاتر را به تصویر بکشد. علاوه بر این او در لحظات مهم و دراماتیک- و به خصوص جملهی “صبر کنید” تاثیرگذار آرون بر (لزلی اودو جونیور)- تصاویر کلوزآپ را به فیلماش اضافه کرده است.
دوربین در اکثر صحنهها کار خود را با تصویری از چراغهای جلوی صحنه که به آرامی به سمت بالا تغییر جهت میدهند، تمام میکند و با این کار شخصیتهایش را قد بلندتر نشان میدهد. کمی طول میکشد تا با مصنوعی بودن دستگاههای این اجرا- مثل صحنهی ساده و جابجایی مداوم بازیگران- عادت کرد، علاوه بر این موسیقی فیلم دقیقا همانی نیست که چهار سال است به آن عادت کردهایم. با این وجود از یک چیز مطمئن باشید: همیلتون HAMILTON هنوز هم میتواند شما را به گریه بیندازد.
دلیل آن این است که همیلتون میراندا به طرز زیبایی پیچیده است. یک شخصیت مغرور و در عین حال یک یتیم به شدت آسیبپذیر است.

همیلتون با وجود زندگی سادهاش ، به کمک استعداد زیادش خودش را در حین جنگ انقلاب آمریکا به جورج واشنگتن (کریستوفر جکسون) نزدیک کرده و وارد کابینهی اول او شد. او ازدواج خوبی داشته و با الیزا شویلر (فیلیپا سو) ثروتمند ازدواج کرد، این در حالی است که ممکن است عاشق خواهر زنش آنجلیکا (رینی الیزا گلدزبری) بوده است.
در مجموع اتفاقاتی که شاید برای هر فرد دیگری زیاد باشد را در زندگی همیلتون میتوانیم ببینیم؛ روایتهایی که تقریبا تمامشان به جز چند مورد کوچک، مستند و واقعی هستند. از آنجایی که فیلم اتفاقات زیادی را روایت کرده است، بسیاری از بازیگران در دو نقش بازی میکنند: به طور مثال دیگر در پرده اول در نقش مارکیز د لافایته انقلابی بازی کرده و بعد از آن در نقش جفرسون جذاب روی صحنه رفته است. مجموعهای بینظیر از آهنگهایی بامزه، سرگرمکننده و تماما هوشمندانه است که اشاراتی از شکسپیر گرفته تا توپاک را در آن میتوان دید.

این فیلم با اینکه به دیدن خود تئاتر نمیرسد، اما دیدن این اجرا از دید دوربینی که هم سطح صندلی نباشد هم مزیتهایی دارد. چیزی که در این اجرا واضح است، انتخاب بسیار خوب بازیگران بوده است. با اینکه به هر حال یک فیلم همیلتون HAMILTON است، اما باز هم حسابی شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
همیلتون HAMILTON سوم جولای از دیزنی+ پخش شد.
و حالا نظر سایر منتقدین دربارهی این فیلم:
جاش اسپیگل منتقد کانسکوئنس آو ساوند نوشته است:
“همیلتون HAMILTON از خیلی جهات مثل یک کپسول زمان است. بار اولی که بر روی صحنه رفت، در روزهای آخر دولت اوباما، بیش از هر تئاتر دیگری موفق بود. با وجود اینکه گیر آوردن بلیت این تئاتر کار هرکول بوده و یا تنها در صورت خوششانس بودن و یا یک سلبریتی بودن میتوانستید آن را گیر بیاورید. همیلتون HAMILTON به خاطر آهنگهای خاطرهانگیزش، گروه گستردهی بازیگرانش و جذابیت ستاره و نویسندهاش لین-مانوئل میرندا، همیشه در شبکههای اجتماعی بر سر زبانها بود.

جدا از بار تاریخی، همیلتون HAMILTON کاملا بامزه است. با اینکه ۱۶۰ دقیقه است، گستردگی بازیها و آهنگها باعث شده است همیلتون HAMILTON چیزی برای ارائه برای همهی مخاطبان داشته باشد. از این نظر انتخاب خوبی برای دیزنی+ بوده است.”
دیوید ارلیچ منتقد ایندیوایر در نقد خود آورده است:
“این فیلم درست شبیه همان همیلتون HAMILTONی است که انتظارش را دارید و همیشه هم خواهد بود. از آنجایی که دیزنی+ درست نزدیک به چهار جولای پخش شد، در نتیجه در یادآوری اینکه آمریکا تنها برای الهامبخش بودنش قابل تحسین است موفق از آب در آمد– آن هم چیزی که ما در تصورمان داریم، و نه تصویری که در کتابهای تاریخ از آن خواندیم.”