نخستین اثر جیمز دارسی فیلمی قابل پیشبینی در مورد یک پدر و پسر بیگانه است که جاهطلبیهای ملودراماتیک آن برآورده نمیشود.
در ابتدای فیلم یک داستان جالب و شیرین از پیوند میان یک پدر و تنها فرزند خودخواه او، یعنی لیام نیسون را نشان میدهد که با یکدیگر بیگانه هستند. بنابراین حتی قبل از ورود نیسون هم متوجه میشویم که این ستاره ایرلندی قطب مخالف پدر دلسوز و توانایش یعنی بازیگر مجموعه Taken را بازی خواهد کرد. همچنین میتوان گفت که این ملودرام خانوادگی پر از کلیشه اثر جیمز دارسی، نویسنده و کارگردان تازه کار هیچ نوآوری و خلاقیتی برای نیسون بعنوان یک بازیگر حرفهای ژانر اکشن به همراه نخواهد داشت.
فیلم ساخت ایتالیا Made in Italy بازگشتی به نقشهای قدیمیتر و کمرنگتر برای نیسون است. نیسون در این فیلم در نقش رابرت است که از هنرمندان مشهور شهر خود بوده و اکنون هنرمندی بیخیال و بیتفاوت به زندگیست. صحنه اولیه ورود این بازیگر، او را با ظاهری ناهنجار و ژولیده و دوش نگرفته نشان میدهد.
همچنین بخوانید:
رادیواکتیو Radioactive – رزمند پایک فن بازی عجیب خود را به زندگینامه مبهم ماری کوری می آورد
دارسی در این فیلمنامه یک پیش داستان هم ارائه میکند که دلیل این حال رابرت و جزییات مربوط به آن در حومه زیبای ایتالیا، جایی در زیر آفتاب طلایی توسکان را نشان خواهد داد.
|تنظیمات ساخت ایتالیا Made in Italy بسیار ساده است: در یک گالری هنری پررونق شهری، پسر رابرت، جک (پسر واقعی نیسون در زندگی واقعی یعنی مایکل ریچاردسون) به پایان ازدواج خود رسیده است. اما طلاق با بار سنگین مالی برای او همراه است. او برای حفظ حرفه خود باید گالری را از شریک تجاری و همسر سابق خودش بخرد و به همین دلیل برای حمایت مالی ناچار، به سراغ پدر خودخواهش میرود. بنابراین این دو به امید فروش ویلا که از مادر فقید جک به ارث بردهاند، راهی ایتالیا میشوند که جایی مقدس و پر از خاطرات شاد برای رابرت است.
به جز پنجرههای شکسته، تراس بزرگ و وسایل شکسته به علاوه نقاشی رعب آوری که رابرت روزی از روی اثر پولاک کشیده و از پوشاندن آن امتناع میکند، این خانهی مغفول مانده، همان خانهایست که روزگاری بسیار خوشمنظره و زیبا بوده است.
این دو باید بتوانند یک خریدار واجد شرایط پیدا کنند و در مهلت کوتاهی که دارند معامله را جوش دهند اما زمانیکه حتی نمیتوانند مسالمتآمیز در کنار یکدیگر زندگی کنند چنین کاری چگونه ممکن است؟
فقط در این مرحله است که ساخت ایتالیا Made in Italy میتواند به یک فیلم لذت بخش سبک شبکه HGTV در مورد بازسازی خانه با نمایش قبل و بعد تبدیل شود. اما شانس با ما یار نیست و صرفاً یک بازسازی خیلی جزئی در اطراف ملک صورت میگیرد. درعوض یک خارجی معاملات املاکی بنام کیت (لینزی دانکن)، گاهی اوقات به او سر میزند و بیهوده به دنبال اموال توسکان است. همچنین در این هرج و مرج و شلوغیها، عاشقانهای میان جک و ناتالیا (والریا بیللو) صاحب یک رستوران محلی شکل میگیرد که او نیز درگیر ازدواجی نامناسب است.
فیلم ساخت ایتالیا Made in Italy نقش این زنان جذاب را در حاشیه نگه میدارد. ناتالیا نیز چیزی بیش از یک دختر رؤیایی تحسین برانگیز نیست، در حالی که کیت نقش یک زن قوی را بازی میکند. البته این فیلم برای شخصیتهای اصلی مرد خود نیز جایگاه خاصی قائل نمیشود و داستانهای عاطفی فیلم را هدر میدهد.
جای تعجب است که رویارویی غم انگیز این دو در فیلم و یادآوری غصهها و خاطرههایشان با توجه به اینکه هردو باید به خاطر مرگ غمانگیز ناتاشا ریچاردسون در سال 2009 ناراحت باشند، خیلی باور کردنی نیست.
یکی از مشکلات این فیلم بازی ضعیف مایکل ریچاردسون است. او 25 سال دارد و می توان گفت چهره پسرانه او مناسب فیلمهای نوجوانانه است و برای بازی در نقش یک کارشناس هنری سی ساله در آستانه طلاق بیش از اندازه جوان است. سایر کاستیهای فیلم مربوط به فیلمنامه هستند. دآرسی پس از سالها بازیگری، حال به نویسنده و کارگردان تبدیل شده و نسبت به این داستان مانوس و خودمانی رویکردی سختگیرانه دارد و تنها به برخی مسائل قابل پیشبینی توجه میکند. به همین دلیل است که این ملودرام آرام و ناپخته همچون ضیافتی ضعیف است که به شکل حیرتآوری توسط کسی ساخته شده که غافل از جذابیت ساده اما در عین حال ماندگار چیزهاست. مثل این است که سفارش ماکارونی با سس مارینارا داده اید اما برایتان نودل با سس کچاپ سرو شده است.
منبع سایت variety نویسنده Tomris Laffly