کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer سومین فیلم رابرت بنتون و به عبارتی بهترین فیلم کارنامه کاری اوست. بنتون که عموما فیلمنامه فیلمهایش را خودش به نگارش درمیآورد، پیش از ساخت کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer برای نوشتن فیلمنامه شاهکار آرتور پن یعنی بانی و کلاید Bonnie and Clyde شناخته شد. فیلمی که هنوز هم از ماندگارترین آثار تاریخ سینما محسوب میشود.
هرچند فیلمهای دیگر بنتون چه آنهایی که قبل از کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer ساخت، مانند Bad Company یا فیلمهای متاخرترش چون گرگ و میش Twilight هرگز به پای کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer نرسیدند، اما همین دو عنوان یعنی کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer و بانی و کلاید برای جاودانه شدن نام او در تاریخ سینما کافی بهنظر میرسند.
این دو فیلم از جهت پرداختن به اختگی یک رابطه عاشقانه در پس زمینه خط داستانی اصی خود باهم شباهتهایی هم پیدا میکنند، هرچند در دو ژانر مختلف جنایی و درام خانوادگی ساخته و بهکلی دو جهان مجزا دارند.
بانی و کلاید در اواخر دهه شصت ساخته میشود. درست در نقطهای از تاریخ سینما که هالیوود دارد پوست میاندازد و فیلمسازانی از درون سیستم علیه نظم استودیویی شورش میکنند و فیلمهایی هنری، دیوانهوار، آشوبگر و پریشان احوال میسازند. بانی و کلاید در سال ۱۹۶۷ از جمله فیلم هایی است که این روحیه شورشی را به جریان فیلمهای دهه هفتادی بعد از خودش تزریق میکند و فیلمنامهنویس آن درست یک دهه بعد از این فیلم افسارگسیخته، در سال ۱۹۷۹ با رویکردی درونگرانهتر مناسبات یک رابطه از هم پاشیده شده را در کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer روایت میکند. اینبار آرامتر و پر مکثتر و با پرداخت درونگرایانه تنهایی آدمهایی که کنار هم، تنها هستند.
در بانی و کلاید اختهگی رابطه و تنهایی کلاید خود را در قالب خشونتی طغیانگر به رخ تماشاگر میکشد اما در کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer جوانا در یک لحظه، که ثمره یک فروپاشی زنانه است، تصمیم میگیرد که خانه را ترک کند. پس کلیدهایش را به تد همسرش تحویل میدهد، میگوید مقداری از پولش را حساب بانکی مشترکشان برداشته است و میخواهد برود. او بدون لحظهای تعلل میرود و حتی فرزندش را پشت سر خود جا میگذارد. تد که در طول پنج سال گذشته غرق در کار بوده و گمان میکرده با درآمد بیشترش دارد برای استحکام خانواده و خوشحالی جوانا تلاش میکند، ناگهان با واقعیتی تلخ روبه میشود: زندگی مشترک او حالا از دست رفته و همه تلاشهایش در سالهای گذشته، مادام جوانا را از او دورتر و دورتر کرده است. زندگی آنها تمام شده و این به شکلی غریب در فصل افتتاحیه کوبندهای که بنتن آنرا خلق کرده، تنها در یک لحظه اتفاق میافتد.
پختگی در گذار از یک دهه
در انتهای دهه هفتاد وقتی انرژی ویرانگر جامعهی آمریکا کمی فروکش کرده و بسیاری از نزاعهای سیاسی نظیر واترگیت و جنگ ویتنام، آتششان خاکستر شده و جنبشهای اجتماعی مهم مانند برابریخواهیهای جنسیتی و نژادی، تا حدودی بهثمر نشسته، فیلمی مانند کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer داستانش را بر مبنای گفتمان پیش میبرد نه شوریدن علیه نظم سیستماتیک.
این وجه تمایز این فیلم با بسیاری از فیلمهای مطرح دیگر دهه هفتاد است. انگار نویسنده بانی و کلاید با این فیلم پیشنهاد جدیدی برای جامعه آمریکا داشته باشد. این فیلم نتیجه گذار از سینمای دیوانهوار دهه هفتاد به عصر جدید هالیوود است که در آن قدرت استودیوها و مدیریت هنری کارگردانان و فیلمسازان بر اساس عناصر خلاقه هنری، به موازنهای نسبی میرسد. درست شبیه به خود کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer که در نهایت خود، در ادامه همه جنبشهای آزادیخواهانه زنانه که از اواسط دهه شصت آغاز میشوند، سعی دارد به موازنه و تعادلی میان زن و مرد قصه زناشویی خود برسد.
از این نظر کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer فیلمی بهغایت روشنگرانه است که نه اسیر جو و فضای غالب فمنیستی میشود و نه به مناسبات کلاسیک مردسالارانه تن میدهد. این فیلمی است که حق را برای هر دو طرف قائل است. هم جوانا محق است برود و هم تد این حق را دارد که برای حفظ خانه و خانواده حتی بدون وجود جوانا بجنگد و همه تلاشش را بکند.
جوانا خانه و خانواده را ترک میکند چراکه سالهاست تنها مانده و در خانه خودش و میان عزیزترین کسانش استثمار شده. (البته که نه تعمدی و ناخواداگاهانه، اما این اصل ماجرا را تغییر نمیدهد.) چیزی جر «درون خانه» برای زندگیاش باقی نمانده و این درحالی است که پیش از ازدواج کار میکرده و زندگی اجتماعی پویایی داشته. او به نقطهای رسیده که حتی فرزندش را هم رها کند. فیلم تصویری از رفتن و بازگشت جوانا برای گرفتن حضانت فرزندش نشان میدهد که تماشاگر با او همراه شود. شاید تصمیماتش مورد پسند تماشاگر نباشند اما نمیتواند او را بابت ترک خانه تماما مقصر بداند.
از سوی دیگر بنتون درباره تد هم رویکرد مشابهی دارد؛ هرچند در ابتدا این تد است که با غرق شدن در کارش و وقت نذاشتن برای خانه، مقصر اصلی این فاصله بهنظر میآید، اما تماشاگر بهمرور متوجه میشود که او هرکاری میکرده برای خانواده بوده و هرگز دقیقا نفهمیده چطور دارد روز به روز از همسرش دور میشود.
ما همه انسانیم
اما بعد از رفتن جوانا او زندگی را به هر سختی که شده میچرخاند. هرچند نمیتواند میان کار و پسرش توازن ایجاد کند و برای آنها وقت کم میآورد اما بهمرور متوجه ارزش خانه میشود و با پذیرفتن کاری با درآمد کمتر، برای جمع کردن زندگی و بودن کنار پسرش وقت میخرد. تد بههیچ قیمتی حاضر نیست از پسرش دست بکشد و تماشاگر این را با همه وجودش حس میکند.
در دوران اوج گیری فمنیسم، در میان همه جنبشهای آزادیخواهانه زنانه که مردان را مقصر اصلی عدم پیشرفت زنان میدانند و آنها را شماتت میکنند، در دورانی که تصویر عمومی که ناخوادگاه جمعی جامعه آمریکا از مردان ساخته، سبعتر و بیرحمانهتر از هروقت دیگری است، کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer در نیمه دوم خود نقطه تاکیدش را بر عواطف پنهان مردانه معطوف میکند و این دقیقا برگ برنده فیلم است.
در جهان کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer فقط زنان نیستند که عاطفه مادرانه دارند، همانطور که فقط مردان نیستند که بهدنبال پیشرفتهای اجتماعی بزرگ هستند. خانهداری و بزرگ کردن فرزند برای جوانا کافی نیست و به همین دلیل میرود تا خود و زندگی واقعیاش را پیدا کند و تد بعد از رفتن او میفهمد که همه این مدت چطور بر احساسات پدرانه خود سرپوش گذاشته و هم خودش هم فرزندش را از آن محروم کرده است.
نکته مهم کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer اینست که جانب هیچکدام از کاراکترهایش را نمیگیرد و جایی در میان آنها سعی میکند، فقدانهای عاطفی هرکدام را بازنمایی کند.
نتیجه چنین برخوردی با کاراکترها در نهایت، در میان همه دادگاهبازیها و دشمنیها، رسیدن به یک نقطهنظر انسانی و فهم مشترک میشود. از آن لحظه پرتنش اولین ملاقات در رستوران بعد از بازگشت جوانا، شخصیتها در دادگاه، در میان دعوای وکلای خود برای پیروز شدن در پرونده به هم دلداری میدهند. (صحنهای را بهیاد بیاورید که وکیل تد از جوانا میپرسد آیا در زندگی مشترکش شکست خورده و تد به او اشاره میکند که اینطور نیست و آنها با نگاه و میمیک صورت باهم درباره شکست عاطفیشان، لحظهای خلوت میکنند.) و در انتها این فهم مشترک است که بر دادگاه و قانون پیروز میشود.
شورشیتر از هر شورشی
کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer در مقایسه با فیلمهایی که متاثر از آن ساخته شدند، هنوز هم یک سروگردن بالاتر است. داستان ازدواج یکی از آخرین نمونه فیلمهای درباره طلاق است که شدیدا از کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer ملهم شده. چه در سویههای فمنیستی، (زوجی که در کار طراحی هنری هستند حالا بدل به کارگردان و بازیگر شدهاند. و زن بعد از ازدواج و مادر شدن کارش را تا اندازه زیادی محدود کرده و به امور خانه مشغول شده و حالا احساس پوچی میکند.) و چه در ایستادن در کنار مرد و همراهی با او تا بتواند نشان دهد که هر دو طرف محق هستند. (در داستان ازدواج هم کار مرد بهخاطر بهدست آوردن فرزندش، دستخوش تغییرات اساسی میشود.)
و در تنه اصلی فیلم هم دادگاه بازیها و جدالهای وکیلان بر سر گرفتن حق حضانت، یادآور فیلم رابرت بنتن هستند. اما در فیلم نوآ بامبک کاراکترها نمیتوانند خود و زندگیشان را از منجلاب قانونهای ضدانسانی بکشند بیرون، درحالیکه جوانا در پایان کریمر علیه کریمر Kramer vs. Kramer با پاگذاشتن روی میل شدید مادرانه خود در راستای رفتار و منش انسانی، دست به عملی شورشیتر از هر شورشی در فیلمهای افسارگسیخته دهه هفتادی میزند.