کمدی تاریک دندان نیش سال ۲۰۰۹ یورگوس لانتیموس سبکی را به نام Greek Weird Wave شکل داد، که دست‌کم بخشی از شکل‌گیری‌اش را مدیون ناآرامی‌های در سطح ملی ناشی از بحران اقتصادی آن سال بود. کریستوس نیکو، که به عنوان دستیار کارگردان در آن فیلم حضور داشت، با اولین فیلم‌اش، Apples خود را به عنوان صدایی جدید در این جریان به همه ثابت کرده است. فیلمی که هم‌زمان بی‌روح، غمگین، تاریک و سورئال به نظر می‌رسد. 
المان اصلی داستانی فیلم محیط ویران‌شهری است که در آن راه‌کارهایی برای این ناآرامی‌های اجتماعی به نحوی نمایش داده شده است، که یادآور خرچنگ لانتیموس است. اما نیکو که فیلم‌نامه‌ی Apples  را به همراه استاوروس رپتیس نوشته است، علاوه بر این از آثار اسپایک جونز، لئوس کاراکس و چارلی کافمن نیز الهام گرفته است. اشاراتی از این آثار را می‌توانیم به در دنیایی معرفی شده در این فیلم ببینیم. شخصیت اصلی فیلم یک باستر کیتون امروزی به حساب می‌آید، که آریس سروتالیست به زیبایی آن را به تصویر کشیده است. بازی سروتالیست با اینکه در ظاهر ممکن است سرد و تاثیر ناپذیر به نظر برسد، اما به مرور لایه‌هایی از احساسات را بروز می‌دهد.

همچنین بخوانید:
بررسی و نقد انگاشته Tenet ـ رقابت جاه‌طلبانه در برابر زمان یک سینمای باشکوه را پدید آورده است

Apples کریستوس نیکو

بدیع بودن داستان فیلم، هم‌زمانی آن با دوران شیوع کرونا که در آن جامعه در حال تغییر است و بررسی دقیق نحوه‌ی مقابله‌ی ما با از دست‌دادن و ادامه‌ی زندگی عواملی هستند که نشان می‌‌دهند چطور این فیلم مخاطب جشنواره‌ی ونیز، تلوراید و تورنتو مخاطب خاص خودش را راضی خواهد کرد.
Apples  هم‌چنین بازتاب خوبی از دوران پر از شبکه‌های اجتماعی ماست، دورانی که برای برخی از معتاد‌ها، وسواس به اشتراک گذاشتن زندگی بر روی اینستاگرام یا فیسبوک در حقیقت بر روی تجربه‌ی زندگی و اهمیت آن سایه انداخته است.
شخصیت سروتالیس یک مرد میان‌سال خوش‌تیپ و با یک ریش حرفه‌ای مرتب است که در صحنه‌ی اول Apples از شدت استیصال در حال کوباندن سرش به دیوار است. او در آپارتمان بزرگش می‌نشیند و به صدای یک نوار کاست ضبط شده گوش می‌دهد که به تفصیل درباره‌ی یک برنامه به نام هویت جدید صحبت می‌کند که توسط بخش حافظه‌ی آسیب‌دیده‌ی بیمارستان مغز و اعصاب در حال برگزاری است. او کتش را پوشیده و از خانه بیرون می‌زند و در راه سگ همسایه را حسابی نوازش می‌کند.

Apples

بعد از آن سوار اتوبوس شهری می‌شود و در انتهای خط راننده‌ی اتوبوس او را که گیج است و هیچ ایده‌ای از مقصدش ندارد، پیدا می‌کند. شباهتی با ویروسی که یکی از تاثیراتش از دست دادن حافظه برای برخی افراد و احساس درد در مرکز سر است. اما به مبدا و جزئیات این ویروس همه‌گیر اشاره‌ای نشده و موضوعی بی‌اهمیت تلقی می‌شود، چرا که داستان بیشتر بر روی وضعیت انسان تکیه کرده و با بررسی یک فرد به آن می‌پردازد.
از آن جایی که این مرد هیچ مدرک شناسایی همراهش ندارد، همراه با تعداد زیاد دیگری مریض گیج از او عکس گرفته می‌شود و به هر یک از آن‌ها یک شماره داده می‌شود. این مراحل تعیین هویت افراد توسط یک دوربین پولاروید ضبط شده که با وجود نسبت ۴ به ۳ در این تصاویر  سبک کار فیلم‌بردار بارتوش اس‌وینیازسکی به خوبی نشان داده شده است و جزئیات دقیق هر قاب به طور کامل دیده می‌شود. با گذشت روزها، هیچ دوست و آشنایی نمی‌تواند هویت این مرد را مشخص کند؛ دکترش (آنا کالای رزیدو) توضیح می‌دهد که ممکن است او هیچ خوانواده‌ای نداشته باشد، یا رابطه‌اش با آن‌ها خوب نباشد و یا اینکه فراموش شده باشد.

Apples Mila

با وجود اینکه هنوز هیچ بیماری حافظه‌اش را به دست نیاورده‌اند و پیشرفتی در تست ابتدایی به خاطر آوردن نداشته است، این دکتر یک روش تراپی جدید که به او اجازه می‌دهد با ساخت خاطرات یک شروع تازه داشته باشد را معرفی می‌کند.
او در یک آپارتمان مسکونی سکنی داده شده و یک پخش‌کننده‌‌ی نوار به او داده می‌شود که در آن دستورالعمل‌هایی داده می‌شود. صدای مسئول این برنامه با بازی آرگیریس باکیرتزیس در این نوارها به گوش می‌رسد. دقیقا در همین پیام صوتی که درباره‌ی آموزش نحوه‌ی زندگی است می‌توانیم بیشترین تاثیر لانتیموس را می‌توانیم در Apples ببینیم. این مرد باید چند وظیفه و ماموریت انجام دهد و برای ثبت هر کدام از آن‌ها یک عکس پولاروید بگیرد و آن‌‌ها را در یک آلبوم عکاسی بگذارد.
نیکو در Apples لحنی متعادل میان بررسی دیوانه‌وار و واقعیت مالیخولیایی را پیش گرفته و به کمک موسیقی فیلم با آهنگ‌سازی الکساندروس ولگاریس حال و هوای فیلم را متعادل می‌سازد. به نظر می‌رسد درد و تنهایی بخش‌های جدانشدنی از خلقت ما هستند؛  قبول این واقعیت می‌توانند هم بسیار ناراحت‌کننده و هم در عین حال امیدبخش باشد.

این مطلب برگرفته از نوشته‌ی دیوید رونی در وبسایت hollywoodreporter است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.